تبيان- شماره 33، فروردين، ارديبهشت سال 1378دكتر محمد كاظم شاكر
تعريف جري و تطبيق
(جري و تطبيق) عبارت است از انطباق الفاظ و آيات قرآن بر مصاديقي غير از آنچه ايات دربار آنها نازل شده است و در اينجا مراد انطباق الفاظ و آيات قرآن بر پيامبر (ص) و اهل بيت (ع) و مخالفان آنان است.
اهميت موضوع:
در تفاسير روائي شيعه، اخبار فراواني به چشم مي خورد كه در آنها آيات قرآن كريم بر پيامبر (ص) و اهل بيت (ع) و پيروانشان و يا مخالفان ايشان تطبيق شده است. برخي از مفسّران درباره اين روايت گفته اند: «همه آنها (كه بالغ بر صدها روايت است) از قبيل (جري) است، شيو اهل بيت (ع) چنين است كه ايات را بر آنچه قابل تطبيق باشد، منطبق مي كنند، اگر چه از مورد نزول آنها خارج باشد.» برخي ديگر، در مقابل گفته اند: «باطني كه شيعه (براي قرآن) قائل است، چيزي است كه تنها با ذوق و سليق خودشان سازگار بوده و در لفظ قرآن، هيچ دليلي، هر چند به اشاره، بر صحّت آن وجود ندارد و حال آنكه باطني كه احاديث بدان اشاره دارد و جمهور مفسّران بدان قائلند، عبارت است از تأويلي كه لفظ قرآني آن را پذير است و مي تواند جزء مدلولات آن باشد.»در اين فصل در ضمن سه بخش به بررسي موضوع جري و تطبيق مي پردازيم: بخش اول، اختصاص به بيان و نقد و بررسي دلايل موافق تطبيق داشته و در آن، معيارهايي براي تشخيص تطبيق صحيح از غير صحيح ارائه مي شود. در بخش دوم و سوم، به ترتيب به بررسي انواع تطبيقاتي كه صحيح يا ناصواب به نظر مي آيند، مي پردازيم.
ادلّه تطبيق قرآن بر اهل بيت
ادله اي كه مي تواند توجيه كنند امر تطبيق در روايات تفسيري باشد، در اين بخش مي آيد. عمده اين ادله، نقلي است كه چند دسته از روايات را مي توان مطرح كرد:
اخبار جري
مراد از اخبار جري، اخباري است كه بر دائمي بودن احكام و معارف قرآن تأكيد كرده و حاوي تعبير (جري قرآن) تا قيامت است. ـ ابو بصير گويد: از امام صادق (ع) دربار آيه «انّما انت منذر و لكلّ قوم هاد» پرسيدم، آن حضرت فرمود: رسول خدا، «منذر» و علي (ع)، «هادي» است. آيا مي دانيد در اين زمان، (هادي) كيست؟ عرض كردم: امروز شما هادي هستيد.امام فرمود: درود خدا بر تو باد. اي ابا محمد! اگر قرار بر اين باشد آيه اي كه دربار فردي نازل شده، با مردن او، (حكمش) از بين رود، كتاب خدا از بين خواهد رفت. نه، چنين نيست؛ بلكه ] احكام[ قرآن دربار آيندگان، همچون گذشتگان، ساري و جاري است. در سند اين حديث، محمدبن جمهور وجود دارد كه از غُلّات است.ـ سماعه بن مهران گويد: (امام صادق (ع) فرمود: ... قرآن تأويلي دارد كه بسان روز و شب و مه مهر در جريان است. هر گاه (زمان) تأويل چيزي از آن برسد ، واقع خواهد شد. بخشي از تأويل آن تا به حال آمده و بخشي ديگر هنوز نيامده است.در سند اين حديث، ابوجعفر، محمدبن سنان زاهري وجود دارد كه نجاشي، ابن عقده، شيخ طوسي، و شيخ مفيد او را تضعيف كرده اند و فضل بن شاذان او را كذاب دانسته و ابن غضائري وي را غالي و جاعل حديث معرفي كرده است.مشابه اين حديث را فضيل بن يسار و خيثمه نيز از امام باقر (ع) نقل كرده اندو روايت فضيل بن يسار از نظر سند صحيح است. همانطور كه قبلاً اشاره شد بعضي از مفسران، با استناد به اين روايات، اخبار فراواني را كه در تطبيق آيات قرآن بر اهل بيت (ع) يا دشمنان آنها در بابهاي مختلف نقل شده، از قبيل جري دانسته اند.
اخبار مربوط به بخشهاي قرآن
در پاره اي از روايات، همه يا بخشي از آن، راجع به اهل بيت (ع) دانسته شده است؛ از جمله: 1ـ از عمربن حنظلهنقل شده كه امام صادق (ع) فرمود: ... هم آيات كتاب خدا از آغاز تا انجام دربار امامان (اهل بيت) است و مقصود از آيات، آنها هستند.2ـ از علي (ع) نقل شده كه فرمود: دو سوم قرآن دربار ما و شيعيان ماست و مردم در يك سوم باقيمانده با ما شريك هستند.3ـ خيثمه از امام باقر (ع) نقل كرده است كه فرمود: قرآن از سه بخش تشكيل شده است: يك سوم آن دربار ما و دوستانمان، يك سوم ديگر آن دربار دشمنان ما ويك سوم باقيمانده در سنن و امثال است.4ـ ابو بصير از امام باقر (ع) نقل كرده است كه قرآن در چهار بخش نازل شده است يك چهارم دربار ما، يك چهارم دربار دشمنان ما، يك چهارم در سنن و امثال و يك چهارم كه در فرائض و احكام است.5ـ از اصبغ بن نباته نقل شده كه علي (ع) فرمود: قرآن در سه بخش نزول يافت: يك سوم دربار ما و دشمنان ما است. يك سوم سنن و امثال است. يك سوم ديگر نيز فرائض و احكام است. در سند اين حديث، سهل بن زياد وجود دارد كه غالي است.6ـ از امام صادق (ع) نقل شده است كه قرآن در چهار بخش نازل شده است؛ يك چهارم در حلال، يك چهارم در حرام، يك چهارم در احكام و سنن و يك چهارم ديگر در اخبار مربوط به گذشتگان و آيندگان و آيات راجع به حلّ و فصل دعاوي شماست.سند اين احاديث مرسل است مضمون اين شش حديث را مي توان به صورت شكلهاي زير ترسيم كرد.
نمودار حديث 1 نمودار حديث 2 نمودار حديث 3
بخش ويژ اهل بيت (ع)= كل قرآن بخش ويژ اهل بيت (ع)= دو سوم بخش ويژ اهل بيت (ع) = يك سوم
نمودار حديث 4 نمودار حديث 5 نمودار حديث 6
بخش ويژ اهل بيت (ع)= يك چهارم بخش ويژ اهل بيت (ع)= يك ششم بخش ويژ اهل بيت (ع)= هيچ اين روايات، گذشته از ضعف سند، داراي متن پريشاني است.براستي چگونه ممكن است ائمه اطهار اينگونه احاديث را بيان كرده باشد؟!برخي با استناد به اين اخبار و مانند آن، به جمع آوري احاديثي كه بسياري از آنها را غلات نقل كرده اند، دست زده و به عنوان تفسير باطني اهل بيت (ع) از قرآن عرضه كرده اند. و بعضي از مخالفان مذهب شيعه بيز آن را مستمسکي بر ضد مذهب و روش تفسيري شيعه قرار داده اند.
اخبار ظاهر و باطن قرآن
حمران بن اعين گويد: امام باقر (ع) فرمود: «ظاهر قرآن، آنهايي هستند كه ايات قرآن دربار آنها نازل شده و باطن آن، كساني هستند كه اعمالشان همانند آنهاست». همانطوري كه آشنايي با داستانهاي انبياء و اقوام گذشته و مخالفان پيامبران براي مردم مايه عبرت است: «و لقد كان في قصصهم عبره لاولي الالباب»، مطالعه فراز و نشيبهاي زندگي پيامبر اكرم (ص) و مسلمانان صدر اسلام و كافران و مشركان و منافقاني كه با اسلام و آنان سرناسازگاري داشتند، مي تواند ره پويان را در هر عصري، عبرت آموز باشد. در هر زماني ممكن است فرعون و موسي، ابراهيم و نمرود و عاد و ثمود به صورتي ظهور پيدا كنند و حق و باطل، خود را به شكلي نمايان سازد؛ بنابراين مردم بايد با توجه به الگوهايي كه قرآن معرفي مي كند، اهل هدايت را از اهل ضلالت باز شناخته، الگوهاي قرآني را بر آنها منطبق سازند. برخي از روايات شيعه ناظر به اين نوع تطبيق است و هدف آن معرفي اهل حق و باطل به مردمي است كه خواهان هدايت هستند.
اخبار مربوط به خوبان و بدان قرآن
در پاره اي روايات، آيات مربوط به خوبان و بهشتيان، و بدان و دوزخيان بر اهل بيت و شيعيان و مخالفان ايشان انطباق يافته است:ـ محمد بن مسلم گويد: امام باقر فرمود: اي محمد! هر گاه شنيدي كه خداوند (در قرآن) كسي (يا قومي) را به نيكي ياد مي كند، ما هستيم و اگر قومي را به بدي ياد مي كند، ايشان دشمنان ما هستند.ـ ابوبصير گويد: امام صادق (ع) به من فرمود: اي ابا محمد! آيه اي از قرآن در وصف بهشت و اهل آن نيست مگر اينكه درباره ما و شيعيان ماست و آيه اي در وصف بدكاران و اهل دوزخ نيست مگر اينكه درباره دشمنان و مخالفان ماست. در تبيين اين دسته از احاديث بايد بگوييم: وقتي قرآن از گروههايي از مردم چون (صالحين، صادقين، محسنين، متقين و... ) نام مي برد، به طور قطع، اهل بيت پيامبر جزء آنان و بلكه مصاديق اكمل و افضل آنان هستند، چون آنان كساني هستند، كه به نص قرآن كريم از هر گونه آلودگي پاكند. «انّما يريد الله ليذهب عنكم الرّجس اهل البيت و يطهّركم تطهيرا».در مقابل، هر گاه در قرآن از فاسقين، متكبرين، ظالمين و ... سخن مي رود، به طور مسلم كساني كه در قلب خود به جاي مودت اهل بيت ـ كه بنا به نصّ قرآن، اجر رسالت پيامبر (ص) استـ تخم كينه و دشمني كاشتند و به جاي پيروي، با آنها ستيزه كردند و به جاي اكرام، با زهر و شمشير از آنها پذيرايي كردند! بارزترين مصداق آن هستند. بايد توجه داشت كه در اين ميان، غلاه و جاعلان حديث، الفاظ و آيات قرآن را بدون مناسبت يا با اندك مناسبتي بر اهل بيت (ع) يا مخالفان آنها تطبيق كرده اند؛ ولي امامان ما هوشيارانه با اين جريان انحرافي مقابله كرده و پيروان خود را از اين كار كه جز بازي با آيات قرآن نمي توان نام ديگري بر آن نهاد ـ با زداشته اند: ـ داود بن فرقد گويد: امام صادق فرمود: در مورد هر آيه اي نگوييد مراد فلاني است يا فلاني! در قرآن احكام حلال و حرام، اخبار گذشتگان، پيشگوييهايي دربار آيندگان و احكام قضا نيز وجود دارد. در سند اين حديث، حسين بن سعيد، فضاله بن ايوب و داود بن فرقد وجود دارند كه همگي آنها موثق هستند. ـ در حديث ديگري از امام صادق (ع) نقل شده كه به ابوالخطاب نوشت: به من گزارش رسيده كه تو يكي را مصداق خمر و زنا و ديگر را مصداق نماز و روزه مي پنداري! آنچنان كه مي پنداري، نيست؛ بلكه ما ريش خير هستيم و شاخه هاي آن خداست و دشمن ما ريشه شرّ است و شاخه هاي آن معصيت خداست.راويان اين حديث نيز، همگي موثق هستند. از هشام بن حكم نقل شده كه به امام صادق (ع) عرض شد: به نقل از شما گفته اند كه مراد از خمر، ميسر، انصاب و ازلام، افرادي (خاص) هستند. آن حضرت فرمود: خداوند خلقش را به چيزي كه آن را نمي شناسد مورد خطاب قرار نمي دهد. بنابراين بايد توجه داشت كه در امر تطبيق قرآن كريم، به دام غُلاّت گرفتار نياييم و شيو تطبيقات باطل آنها را روش تفسيري شيعه و امامان ايشان به شمار نياوريم.
دليل عقلايي:
علاوه بر نقل، كه صحت تطبيق را في الجمله تأييد مي كند، عقل و عرف نيز بر آن صحّه مي گذارد. توضيح آنكه قرآن كتاب جاوداني است، از اين رو بايد هميشه در امر هدايت فرد و جامعه نقش داشته، آيات آن بر مصاديق، افراد، شرايط و مقتضيات هر زمان قابل تطبيق باشد.نتيجه اي كه از اين بخش مي گيريم، اين است كه اصل تطبيق امري است كه نه تنها نقل، بلكه عقل و عرف نيز آن را امضاء مي كند، اما توجه به اين نكته لازم است كه تطبيق الفاظ قرآن بر مصاديق خارجي تا حدي رواست كه مخالف عقل و عرف و نصوص قرآن و سنت نباشد. در دو بخش بعدي، ضمن ارائه معيارهايي در تشخيص تطبيق صحيح از باطل، نمونه هايي از اين دو نوع تطبيق را كه در متون تفاسير روائي آمده، گزارش خواهيم كرد.