بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید yan :: -------------------- پيشواى دوم حضرت امام حسن(ع) -------------------- * پيشواى هشتم حضرت امام على بن موسى الرضا(ع) * ** بسم الله الرحمن الرحيم ** - پيشگفتار - ...آفتاب امامت در هر يك از بروج دوازده گانهى خويش جلوهيى ديگر دارد،اما آفتاب از هر افق كه سر بر زند آفتاب است،نور و درخشش آن چشمها را خيره مىسازد،گرما و تابش آن حيات بخش و زندگى ساز است،از خار بوتههاى كوير تا درختان بلند بوستان،همه بدان نيازمندند،هيچ برگى بى پرورش سر انگشتشعاعش زندگى نمىتواند،و هيچ شاخى بىبهره از تابش مهربانش بارى نمىآورد...آرى آفتاب است،و جهان زندهى ما بى آفتاب محكوم به فناست. امامت پيشوايان معصوم ما،در نظام جهان معنا و نيز براى ادامه حيات اسلام و مسلمين، درستبه آفتاب و نور و گرماى آن مىماند،آن بزرگواران در شرايط ويژهى هر زمان،و در ابعاد مختلف ضرورتها و ايجابهاى هر دوره،به درخشش و تابش و رهنمائى و پرورش پيروان ادامه مىدادند،و هر يكدر رهگذر ويژگيهاى عصر خود بگونهيى تجلى داشتند،و چنين بود كه برخى در ميدان رزم حماسه مىآفريدند و پيام خون خويش به جهان مىرساندند،و برخى بر منبر درس به گسترش علوم و معارف همت مىگماشتند،و برخى با تحمل قيد و زندان با طاغوت به مبارزه بر مىخاستند،و...و در هر حال آفتاب جامعه بودند،و به بيدار سازى و پرورش مسلمانان واقعى اشتغال داشتند،و اگر به رعايت ضرورتها در عمل آنان تفاوتهايى ديده مىشود،بىترديد بر آنانكه بهرهيى از بصيرت دارند پوشيده نيست كه در هدف يكسان بودند، و هدف خدا بود،و راه او،و ترويج دين و كتاب او،و پرورش بندگان او... بارى،امامان پاك ما-كه درود خدا و فرشتگان بر ايشان-به جهت مقام عصمت و امامت كه ويژهى ايشان بود،و به حكم علم و حكمتى كه لازمهى امامت و موهبتى الهى است،و به تاييد خاص خداى متعال،بر ضرورتها و ويژگيهاى عصر خويش از هر كس ديگر آگاهتر و به روش رهبرى در هر برهه از همه داناتر بودند،و اين حقيقتبر آنانكه به اسلام واقعى و بىانحراف معتقدند،و بر تعيين امام به فرمان خدا و به فرمودهى پيامبر (ص) در صحنهى تاريخساز غدير باور دارند،چيزى روشن و غير قابل انكار است،و تاريخ زندگى امامان پاك ما پر از وقايعى است كه از همين علم و بينش الهى آن بزرگواران حكايت مىكند. به جهت همين آگاهى ژرف امام از همه سوى جامعه وعصر خويش،و نيز به جهت علم و اطلاع امام بر حقايق عالم هستى و آگاهى او از آنچه تا رستاخيز بوقوع مىپيوندد بود كه پيشوايان معصوم ما با ظرافت عمل،دقيقترين روشها را در برخورد با مسائل عصر خويش و در پيشبرد هدفهاى الهى بكار مىبستند،به عنوان مثال بسيار جالب است كه امام بزرگوار على بن موسى الرضا (ع) بعد از پدر گراميش در حكومت هارون بىمحابا به معرفى خود و تبليغ امامت پرداخت چنانكه ياران ويژهاش بر او بيمناك بودند.و آن گرامى تصريح مىفرمود كه«اگر ابو جهل توانست موئى از سر پيامبر كم كند هارون نيز مىتواند به من زيانى برساند»يعنى امام كاملا آگاه بود كه شهادتش با دستان پليد هارون بوقوع نخواهد پيوست و مىدانست كه هنوز سالها از عمر شريفش باقى است،توجه به اين آگاهى خود عامل بزرگى در شناخت روش و عمل آن بزرگواران است. هشتمين پيشوا و امام على بن موسى الرضا عليهما السلام،در عصرى مىزيست كه خلافت ننگين عباسيان در اوج خود بود،زيرا سلسلهى بنى عباس پادشاهانى عظيمتر از هارون و مامون ندارد،و از سوى ديگر سياستبنى عباس در برابر ائمه (ع) و بويژه از زمان امام رضا عليه السلام به بعد،سياستى پر مكر و فريب و همراه با نفاق و تظاهر بود،آنان با آنكه بخون خاندان امامت تشنه بودند براى ايمن ماندن از شورش