بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
اين عمل، به آن باشد كه به مدح خاندان ياقوم خويش بپردازد كه خود عضوي از آن است، وخواه به آن كه به خاندان يا قوممقابل حمله ورزد، بدين اميد كه از اين راه به مقصود خويش برسد. در هر دو حال،عمل وي برخاسته از انگيزههايي است كه از آزمندي ودشمني مذموم سرچشمهگرفته است.... آن كس قابل ستايش است كه از شنيدن دروغ روي در هم كشدوتنها از حقيقت پيروي كند... اين كتاب را درباره عقايد هندوان تأليف كردموهرگز در حق آنان، كه با ما اختلاف ديني دارند، تهمت زدن بي اساس را برايشانروا نداشتم.يكي از كارهاي با ارزش تاريخي ـ فرهنگي، كتاب الاثار الباقيه ابوريحان بيرونياست كه اثري دقيق وپر مطلب ميباشد. بيروني اين كتاب را به ولي نعمت خود،شمس المعالي از سلاطين آل زيار تقديم كرده است. كتاب ياد شده، يك اثرگاهشناسانه است كه به بيان انواع واقسام تقويمهاي ملتها، اعياد رسمي امتهايمختلف، دورانهاي تاريخي برخي از سلسلههاي بزرگ، تاريخ مدعيان پيامبريوبسياري از مسائل ديگر پرداخته است.اين كتاب، منبعي با ارزش از آداب ورسوم ايرانيان پيش از اسلام وپس از آناست.همچنين آگاهيهاي زيادي درباره اديان مختلف از جمله يهوديتومسيحيت دارد كه از نظر تاريخي وتمدني بسيار ارزشمند است. ميتوان گفت كهچنين اثري در مجموعه تمدن اسلامي بيمانند است. نقل يك نمونه از آگاهيهاييكه اين كتاب درباره روز عاشورا در اختيار گذاشته مناسب است:ملت اسلام همواره اين روز ]عاشورا[ را معظّم ميدانستند تا آن كه قتل حسين بنعلي بن ابيطالب در اين روز اتفاق افتاد و او و يارانش را از راه بستن آب بر آنان،گذراندن از دم شمشير، آتش در خيام حرم، بر نيزه كردن سرها، اسب دوانيدن براجساد ـ كه در هيچ امتي با اشرار خلق نيز چنين نكردهاند ـ از ميان بردند و از اينتاريخ، مسلمانان، عاشورا را شوم دانستند؛ ولي بنياميه در اين روز لباس نوپوشيدند و زيب و زيور كردند و سرمه به چشم خود كشيدند و اين روز را عيدگرفتند و عِطرها استعمال كردند و مهمانيها و وليمهها دادند و تا زماني كه ايشانبودند اين رسم ميان توده مردم پايدار بود؛ حتي اين كه پس از انقراض ايشان، بازهم اين رسم باقي مانده. ولي شيعيان از راه تأسف و سوگواري به قتل سيدالشهداءدر مدينه السلام بغداد و شهرهاي ديگر گريه و نوحه سرايي ميكنند وتربتمسعود حسين را در كربلا در اين روز زيارت مينمايند.بيروني در باره عيد غدير نيز مطلبي دارد كه بنا به اهميت آن، آن را نقل ميكنيم:در روز هفدهم ]ذي حجه[ عثمان رضي الله كشته شد و روز هيجدهم عيد غديرخم ميباشد و آن نام منزلي است كه پيغمبر پس از حجهالوداع، در آنجا فرود آمدو جهاز شتران را جمع كرد و بازوي علي بن ابيطالب را گرفت و از آن جهازها بالارفت و فرمود: «اي مردم! آيا من از خود شما، به شما اولي نيستم؟ گفتند: آري.فرمود: بر هر كس كه من مولي باشم، علي مولاي اوست. خداوندا! دوستدارِعلي را دوست بدار و با دشمنانش دشمني كن و آنان كه علي را ياري ميكنندايشان را ياري نما و آنان كه ميخواهند او را خوار و زبون كنند، تو ايشان را خواروذليل كن و از هر راهي كه علي ميرود، حق و حقيقت را با او بگردان.» روايتكردهاند كه پس از اين گفتار، سر مبارك خود را به سوي آسمان بلند كرد و سه مرتبهگفت: خداوندا! آيا مأموريت خود را رسانيدم. و در روز بيست و چهارم اين ماهاميرالمؤمنين در حال ركوع انگشتر خويش را به سائل بخشيد و در روز بيست وپنجم عمر بن خطاب كشته شد و سوره هل اتي در اين روز نازل شد.