يكي از وجوه تمدني جهان اسلام، بهويژه ايران، سيري در ايالات مختلف ايرانووصف آنهاست. در قرن چهارم، راههاي ميان شهرها مملو از مسافراني بود كهسرتاسر بلاد اسلامي را بدون مشكل ميپيمودند. زائران خانه خدا، تاجران وطالبانعلم، بيشتر اين مسافران را تشكيل ميدادند.جهانگردان نيز گردشگري در جهان اسلام را پيشه كرده و برخي از آنان كهدانشمندان برجستهاي بودند، به نگارش آثاري در باب جغرافي جهان اسلام دستزدند. آنان در اين آثار خود اطلاعات گرانبهايي از وضعيتِ ايالات و ممالك مختلفدنياي اسلام در قرن چهارم براي ما برجاي گذاشتند. اين آثار كه از هر جهت، آثارمهمي در تمدن اسلامي هستند، اركان دانش جغرافي را در دنياي اسلام بهوجودآوردند. روشن نيست به چه دليل تا اين اندازه در قرن چهارم هجري، به اين مسألهبها داده شد واصولا چرا در قرون بعد، مورد بيتوجهي واقع گرديد. به هر رويادبيات جغرافي در تمدن اسلامي در قرن چهارم از غنيترين بخشهاي علمي دنياياسلام است.برخي از اين آثار عبارتند از :حدود العالم ابن حوقل (تأليف در سال 367) اَشكال العالم ابوعبدالله جيهاني (دو دهه پاياني قرن سوم)؛ المسالك والممالك ابن خردادبه (حدود سال 300)؛ احسن التقاسيم في معرفه الاقاليم محمد بن احمد مَقْدِسي (تأليف در 375)؛ البلدان ابنفقيه همداني (تأليف در قرن چهارم)؛ همه اين آثار متعلق به قرن سوم وچهارم هجري است. پيش از اينها، يعقوبي بانگارش كتاب البلدان خود در قرن سوم، زمينه اين دانش را فراهم آورده بود. هر يكاز اينها، به نوعي، در وصف اقاليم هفتگانه عالم سخن گفته وبه دليل آشناييبيشترشان با دنياي اسلام، از اين بخش با تفصيل بيشتري سخن گفتهاند. شگفتآن كه بيشتر اين آثار همراه با نقشههايي از ايالات مختلف دنياي اسلام و اقاليمهفتگانه عالم است كه اين خود پيشرفت دانش جغرافي ونقشهنگاري را در آنروزگار نشان ميدهد.در كنار اين آثار، براي هر شهري، تاريخهاي متعددي در قرن سوم تا ششمتأليف شد. اين آثار بهطور معمول در دو بخش بود. نخست تاريخ شهر، معناي نامشهر، وجغرافياي شهر. بخش دوم درباره عالمان شهر بود. در اين قسمت، ازقديميترين عالمان آن شهر تا زمان تأليف كتاب سخن گفته ميشد. در اين زمينه،كمتر شهر بزرگي را ميتوان يافت كه در آن دوران، تاريخي براي آن نوشته نشدهباشد. برخي از اين كتابها عبارتند از: اخبار اصبهان از ابونعيم اصفهاني، تاريخسيستان (تأليف شده ميان سالهاي 445 ـ 725) از مؤلفي ناشناخته، تاريخ بيهق ازابنفَنْدُق بيهقي (م 560)، تاريخ طبرستان از ابناسفنديار، تاريخ نيشابور از حاكمنيشابوري (م 450)، تاريخ جرجان از حمزه بن يوسف سهمي (م 427).درباره خراسان كمتر شهري را ميتوان ياد كرد كه چندين تاريخ براي آن نوشتهنشده باشد. از جمله تاريخ بخارا از نرشخي (م 348) تاريخ ابيورد از ابوالمظفر محمدبن احمد ابيوردي (م 507). تنها درباره بلخ، نُه تاريخ نوشته شده است. بايد توجهداشت كه تك نگاري جغرافيايي درباره شهرهاي دنياي اسلام، در تمامي جهاناسلام مرسوم بوده وصدها كتاب درباره تاريخ شهرهايي مانند مكه، مدينه، بغداد،قاهره، موصل و... نوشته شده كه بسياري از آنها برجاي مانده است.
وصف شهرهاي ايران در قرن چهارم
مهمترين كتاب جغرافي عمومي قرن چهارم كتاب احسن التقاسيم مقدسي است كه بهتفصيل در وصف راهها وشهرها پرداخته است. وي اين كتاب را در ميان375 تا 381تأليف