طاهريان‌ وايران‌ - تاریخ ایران اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تاریخ ایران اسلامی - نسخه متنی

رسول جعفریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

. در سال‌ 266سليمان‌ مرد وبرادرش‌ عبيدالله‌ بار ديگر تحت‌ فشار عمرو بن‌ ليث‌ صفاري‌وموافقت‌ موفق‌ عباسي‌، رياست‌ شحنة‌ بغداد را عهده‌دار شد.

پس‌ از آن‌ نيز طاهريان‌ تا سالها مناصب‌ مختلفي‌ را در بغداد ونقاط‌ ديگر داشتند.اين‌ در حالي‌ بود كه‌ دولت‌ طاهري‌ خراسان‌ در سال‌ 259 از ميان‌ رفت‌. برخي‌ حوادث‌ سال‌ 279 ونيز 301، اشاره‌ بدان‌ دارد كه‌ هنوز طاهريان‌ بغداد، نفوذي‌ در آن‌شهر داشته‌ ومناصبي‌ را عهده‌دار بوده‌اند.

در جمع‌، آنچه‌ دربارة‌ آنها مي‌توان‌ گفت‌ اين‌ كه‌، در منابع‌ تاريخي‌، به‌ استثناي‌چند مورد محدود، از اميران‌ طاهري‌ به‌ عنوان‌ چهره‌هاي‌ ستمگر وظالم‌، ياد نشده‌است‌. از اين‌ رو، نظر بر اين‌ است‌ كه‌ سلسلة‌ طاهري‌، در عين‌ حال‌ كه‌ از يك‌ سو به‌رشد اقتصادي‌ خراسان‌ كمك‌ كرده‌ واز سوي‌ ديگر بر محوريت‌ آن‌ به‌ رغم‌ كناربودن‌ آن‌ از مجموعة‌ عظيم‌ِ سرزمين‌ِ اسلامي‌، تأكيد داشته‌، سلسله‌اي‌ سودمند براي‌خراسان‌ بوده‌ است‌. البته‌ نبايد ستمگري‌ آنها را دربارة‌ علويان‌، به‌ خاطر منافعشان‌ دركنار بني‌عباس‌ از نظر دور داشت‌.

طاهريان‌ وايران‌

به‌طور معمول‌ تصور بر اين‌ است‌ كه‌ سلسلة‌ طاهري‌ نخستين‌ سلسلة‌ ايراني‌ِنيمه‌مستقل‌ است‌ كه‌ در ايران‌ بعد از اسلام‌ به‌ قدرت‌ رسيده‌ است‌. سلسله‌هاي‌ بعدي‌عبارتند از صفاريان‌، سامانيان‌ و...

در اين‌ باره‌ بايد گفت‌: طاهريان‌ ويژگي‌هاي‌ يك‌ دولت‌ نيمه‌ مستقل‌، همانندسلسله‌هاي‌ ياد شده‌ را نداشتند. در عين‌ حال‌، يك‌ تفاوت‌ اساسي‌ با اميران‌ پيش‌ ازخود داشتند. آن‌ تفاوت‌ در اين‌ بود كه‌ اميران‌ پيشين‌، نه‌ به‌ صورت‌ موروثي‌ بلكه‌ تنهابا حُكم‌ خلفا سر كار آمده‌ وبا حكم‌ آنان‌ عزل‌ مي‌شدند، بدون‌ آن‌ كه‌ قدرت‌ را به‌طورخانوادگي‌ در ميان‌ خاندان‌ خويش‌ نگاه‌ دارند؛ اما طاهريان‌، آن‌چنان‌ موضع‌ استواري‌در خراسان‌ داشتند كه‌ به‌ صورت‌ موروثي‌ براي‌ پنجاه‌ سال‌ حكومت‌ را در اختيارگرفتند. اين‌ نكته‌اي‌ تازه‌ وتجربه‌اي‌ بود كه‌ مي‌توانست‌ زمينه‌ را براي‌ دولت‌هاي‌بعدي‌ كه‌ به‌ سمت‌ استقلال‌ خواهي‌ پيش‌ رفتند، فراهم‌ كند. آنها درآمدي‌ بر نظام‌سلسله‌سالاري‌ مستقل‌ ايراني‌ دورة‌ بعد از خود هستند. با اين‌ حال‌، از نظر اصول‌كار، آنها هر بار با حكم‌ خليفة‌ جديد به‌ حكومت‌ خويش‌ ادامه‌ داده‌ و به‌ هر روي‌،منصوب‌ از طرف‌ آنان‌ بودند.

نكتة‌ ديگري‌ را نيز بايد در نظر داشت‌. اين‌ مسأله‌ كه‌ ايران‌ مي‌بايست‌ به‌ نوعي‌استقلال‌ در اداره‌ برسد، از زمان‌ هارون‌ مطرح‌ شده‌ بود؛ درست‌ از زماني‌ كه‌ وي‌،مأمون‌ را به‌ امارت‌ شرق  ايران‌ گماشت‌ وامارت‌ مركز وغرب‌ دنياي‌ اسلام‌ را به‌ امين‌داد. اين‌ تفكيك‌ ضرورتي‌ بود كه‌ خلافت‌ عباسي‌ مي‌بايست‌ به‌ آن‌ تن‌ مي‌داد؛ زيراامكان‌ ادارة‌ اين‌ سرزمين‌ وسيع‌ از مركزيت‌ بغداد نبود. زماني‌ كه‌ مأمون‌ به‌ بغداد آمد،مشرق  را به‌ طاهر سپرد وبر تفكيك‌ شرق  از غرب‌ مهر تأييد نهاد. اين‌ اقدام‌، آغازي‌براي‌ استقلال‌ ايران‌ از بغداد

/ 223