بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
معتزله حفظ ميكردند.صاحب بن عباد يك عالم شيعه ـ به احتمال نزديك به يقين امامي مذهب ـ بامعتزله مناسبات خوبي داشت ودر اشعار خود، به گرايش شيعي ـ معتزلي خودافتخار ميكرد. مجلس وي، هميشه مملو از عالمان شيعه ومعتزلي بود. گفتني استكه وي سخت طرفدار شعر عربي بود وبا اين كه ايراني بود، هيچ تلاشي براي زبانفارسي واحياي آن نداشت.حضور معتزله در شهرهاي ايران نيز مشهود بود. در شهر ري، معتزليان فراوانيزندگي ميكردند. يكي از مشهورترين عالمانِ آنها قاضي عبدالجبار همداني (م414)بود كه در زمان صاحب بن عباد به سمت قاضي القضاه ري منصوب شد.بحثهايزيادي با عالمان شيعه داشت وردّيههاي زيادي ميان وي وبرخي از علماي شيعه برضد يكديگر نوشته شد. او دست كم، مهمترين متفكر معتزلي در روزگار خود بهشمار ميآيد.از مهمترين رهبران معتزله در اين قرن، ابوعلي جُبّائي (م 303) وفرزندشابوهاشم جبائي (م 321) بود كه گرچه پيش از عصر بويهي ميزيستند؛ اماانديشههاي آنها در قرن چهارم بسيار رايج بود.معتزله، يك گرايش عقلاني ـ مذهبي است كه تقريبا به جز در مواردي اندك،نتوانسته است هواداري تودههاي مسلمان را جذب كند. ميراث معتزله در ري، پساز سقوط آل بويه، توسط غزنويها ضربه اساسي خورد. بعدها، مذهب اعتزال، درقرن هفتم هجري بهطور كامل از ميان رفت. با اين حال، ميراث با ارزشي در هرزمينه از عالمان معتزلي برجاي ماند. اين ميراث بيش از همه مورد استفاده شيعيانقرارگرفت.
اسماعيليه وقرامطه
پيشتر گفتيم كه اسماعيليه به امامت اسماعيل فرزند امام صادق عليهالسلام اعتقادداشتند. آنها پس از وي به سلسله اماماني از نسل او معتقد شدند. فعاليت داعياناسماعيلي در شهرهاي ايران در قرن سوم جدي بود ونه تنها در ري وطبرستان،بلكه در ماوراءالنهر نيز فعاليتهايي داشتهاند.ابوحاتم رازي، از دانشمندان اسماعيلي مذهب، در دهههاي نخست قرن چهارمهجري، به عنوان رهبر داعيان ري وطبرستان مطرح بود. گفتهاند كه وي در ميانديلميان سپاه اسفار بن شيرويه ومرداويج نفوذ فراواني داشته است. او چندينكتاب داشته كه يكي از آنها كتاب اعلام النبوه ميباشد. كتاب ديگر او با نام كتابالزينهاثري منحصر به فرد در شناخت فرقههاي اسلامي وتشريح برخي از آياتقرآني در باره صفات خداوند است.در نيمه دوم قرن چهارم هجري، بسياري از داعيان اسماعيلي ايران، از طريقفاطميان تغذيه شده وپس از آموزشهايي كه در مغرب يا قاهره ميديدند، به ايراناعزام ميشدند.بهطور معمول گفته ميشود كه قرامطه شاخهاي از اسماعيليه هستند. حمدانقرمط رهبر اين فرقه، در نيمههاي قرن سوم در اطراف كوفه به تبليغ مرام خودمشغول بود.زماني كه آشوب بصره را فراگرفت وصاحب الزنج به مدت پانزده سالاين منطقه را در آتش انقلاب فرو برد، زمينه بيشتري براي برآمدن قِرْمَطيان فراهمشد. اين گروه متهم بودند كه چندان به ظاهر شريعت وفادار نبوده وبه امامت اماماناسماعيلي اعتقاد دارند. آنها ظهور مهدي را قريب الوقوع دانسته وپايبندي بهشريعت را تا آغاز ظهور لازم ميدانستند. واقعيت آن است كه در آثار برجاي ماندهاز اسماعيليان، گرچه تفاوتهايي با عقايد وفقه ساير مسلمانان يافت ميشود؛ امااعتقاد به شريعت وعمل به آن، مورد اعتنا بوده است.نخستين شورش قرمطيان از سال 278 در عراق آغاز شد. در ادامه ابوسعيد جنابيـ گناوهاي ـ