صوفيان - تاریخ ایران اسلامی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
به هواداران حمدان قرمط پيوست ودر قطيف وبحرين به فعاليتپرداخت. آنان ده سال بعد، توانستند در اطراف بصره سپاه بغداد را به شكستبكشانند. قرامطه بحرين را مركز خويش قرار داده وبا تسلط بر راههاي مكه،موقعيتممتازي به دست آوردند؛ چرا كه دولتهاي همجوار بايد مبالغ هنگفتيپول به آنان ميدادند تا حُجّاجشان بتوانند به راحتي وبا امنيت كامل به مكهومدينهسفر كنند.قدرت قرمطيان در دهههاي نخست قرن چهارم تا آنجا بالا رفت كه نمايندهايدر بغداد داشتند ومناسبات ويژهاي نيز با بويهيان برقرار كردند. آنها همچنين بافاطميان نيز قراردادهايي داشتند. در ميان جغرافيدانان برجسته اين قرن، ابنحوقلدر شمار هواداران قرامطه شناخته ميشود.پس از ابوسعيد كه به سال 301 كشته شد، فرزندش ابوطاهر سليمان جانشين ويشد. در دوره او بود كه دولت قرمطي بحرين به اوج پيروزيهاي خود رسيد. يكي ازاقدامات شگفتانگيز ابوطاهر آن بود كه در سال 317 به مكه حمله كردوحجرالاسود را به پايتخت خود برد ودر سال 339 آن را به جايش بازگرداند.هيچكس به درستي دليل اين اقدام ناهنجار و بيمعنا را درنيافت.بعدها، در داخل ايران، مخالفان دولت ساماني يا غزنوي به قرمطيگري متهمشده وگاه وبيگاه بدون دليل روشني، به وسيله اين اتهام، اموالشان مصادره ميشد.نمونههايي از آن در دوران محمود غزنوي گزارش شده است.صوفيان
توصيه به تهذيب نفس وپرهيز از دنياگرايي، در قرآن وروايات اسلامي، بهصراحت آمده.در عين حال، انزواي از مسائل دنيوي بهطور كامل، هميشه موردانكار دين مبين اسلام بوده است. قرآن به استفاده از زينت دنيوي الهي كه خداوندبراي انسان مجاز شمرده، توصيه كرده و كساني را كه آنها را بر خود حرام كردهاند،نكوهش ميكند.گرايش به انزواي ديني از همان زمان رسول خدا(ص) به صورت نمونههايمحدود وجود داشت؛ اما بهطور طبيعي با گسترش حوزه دنياي اسلام وتأثير وتأثرميان فرهنگهاي ديني مختلف، دامنه گرايشهاي انزوا طلبانه ديني توسعه يافت. ازطرف ديگر، ابتذال سياسي ـ ديني در دوران امويان، بسياري از متدينان را بهكنارهگيري از حوزه اجتماع كشاند وراه را براي گسترش تصوف هموار كرد. گفتنياست كه اين شيوه انديشيدن وعمل كردن، اختصاص به جامعه اسلامي نداشت ودرجامعه مسيحي، مانوي وانواع اديان ومذاهب شرقي و غربي، پيشينه طولانيوعميق داشته است.بهطور معمول، گفتهاند كه تصوف از صوف به معناي پشم، ودر اصل، به معنايپشمينه پوشي است. آنچه اهميت دارد، اصولي است كه بهطور مشترك در ميانكساني كه به عنوان صوفي خوانده شدهاند وجود داشته است.از نظر معرفتي، جريان تصوف، به شناخت شهودي وعرفاني اعتقاد دارد. يعنيچندان به ظواهر قرآن وحديث ونيز عقل پايبند نيست. پيمودن اين طريق درشناخت خداوند وساير حقائق عالم راه و ابزار ويژه خود را دارد. اين راه، عبارت ازتهذيب نفس با اعمال سختگيرانه مذهبي است كه بايد همراه پرهيز از هر آنچيزي باشد كه انسان را به دنيا آلوده ميكند و ميان او و خداوند حجاب ميشود. آنهايادگيري دانش را به صورت مدرسهاي ـ علم اكتسابي ـ چندان باور نداشتند ومعرفت را كه درك باطني بود، بر آن ترجيح ميدادند.معمولا خط تصوف را در دنياي اسلام از حسن بَصْري (21 ـ 110 هجري) كهگامي نخست، اما بسيار بلند است، آغاز ميكنند. اين هنوز آغاز راه است. در قرندوم هجري از ابراهيم