تاریخ ایران اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تاریخ ایران اسلامی - نسخه متنی

رسول جعفریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بود، جنگ‌ با كُفّار مي‌توانست‌ كَفّاره‌ آن‌ جنگ‌ها باشد. از سوي‌ ديگر، پس‌از آغاز فتوحات‌ سلطان‌ در هند، شمار زيادي‌ از نيروهاي‌ داوطلب‌، هر ساله‌ ازسراسر ماوراءالنهر نزد وي‌ مي‌آمدند واو را در كار فتوحات‌ ياري‌ مي‌دادند. عتبي‌درباره‌ يكي‌ از سفرها مي‌نويسد: در اين‌ ايام‌ قرب‌ بيست‌ هزار مرد از مطوّعه‌]داوطلب‌[ اسلام‌ از اقصاي‌ ماوراءالنهر آمده‌ بودند ومنتظر ايام‌ حركت‌ سلطان‌نشسته‌ وشمشيرها كشيده‌، وتكبير مجاهدت‌ زده‌، وجان‌ها در راه‌ احتساب‌ بر كف‌گرفته‌». اين‌ اقدامات‌، يادآور خاطرات‌ فتوحات‌ مسلمانان‌ در قرن‌ نخست‌ هجري‌ بود.

پس‌ از آن‌ كه‌ سيطره‌ سلطان‌ غزنوي‌ بر خراسان‌ تثبيت‌ شد، به‌ سراغ‌ جيپال‌ ـعنواني‌ مانند شاه‌ براي‌ پادشاه‌ هند ـ كه‌ پيش‌ از آن‌ پدرش‌ نيز با وي‌ جنگ‌ كرده‌ بود،رفت‌. در جنگي‌ كه‌ درگرفت‌، سپاه‌ محمود با پانزده‌ هزار نفر در برابر بيش‌ از چهل‌ودوهزار نفر، به‌ نبرد پرداخت‌ وبا پيروزي‌ توانست‌ جيپال‌ و تمامي‌ خاندانش‌ را به‌اسارت‌ درآورد. اين‌ پيروزي‌ در روز هشتم‌ محرم‌ سال‌ 392 هجري‌ اتفاق  افتاد. پس‌از آن‌ به‌ سوي‌ ويهند رفت‌ ودر آن‌ ناحيه‌ نيز پيروزي‌هايي‌ به‌ دست‌ آورد.

سلطان‌ غزنوي‌، در سال‌ 395 حمله‌ ديگري‌ را به‌ بهاطيه‌ كه‌ در آن‌ سوي‌ مولتان‌ بودآغاز كرد وپس‌ از چهار روز نبرد، منطقه‌ را به‌ تصرف‌ خود درآورد. بجيرا حاكم‌ آن‌ديار كه‌ خود را شكست‌ خورده‌ ديد، شمشير را به‌ سينه‌ خود فرو برد وخودكشي‌كرد. عتبي‌ نوشته‌ است‌:

و سلطان‌ آن‌ جايگاه‌، مُقام‌ فرمود تا آن‌ نواحي‌ را از خُبْث‌ِ اهل‌ شرك‌ پاك‌ گردانيدوبساط‌ دين‌ وشريعت‌ محمدي‌ بگسترد واهل‌ آن‌ بقعه‌ را در ربقه‌ اسلام‌ كشيدومساجد ومنابر ترتيب‌ داد وايمه‌ را براي‌ تعليم‌ فرايض‌ دين‌ وسنن‌ اسلام‌وتعيين‌ وتبيين‌ حلال‌ وحرام‌ نصب‌ كرد وبا لواي‌ منصور وعلاي‌ موفور روي‌ به‌غزنه‌ رفت‌.

حمله‌ بعدي‌ او، پس‌ از جنگي‌ كه‌ با ايلك‌ خان‌ داشت‌، براي‌ فتح‌ قلعه‌ بهيم‌ در هند به‌سال‌ 398 بود. در اين‌ حمله‌ نيز پس‌ از نبردي‌ با نيروهاي‌ بال‌اندبال‌، به‌ قلعه‌ وي‌ حمله‌كرده‌ آنجا را فتح‌ نمود. نتيجه‌ آن‌ غنائم‌ بي‌شماري‌ بود كه‌ از آن‌ بدست‌ آورد:

«ازنفايس‌ ذخاير وزواهر جواهر وبنات‌ معادت‌ ودفاين‌ خزاين‌ چيزي‌ يافت‌ كه‌ انامل‌كُتّاب‌ واوارج‌ حسّاب‌ از حدّ وعدّ آن‌ قاصر آيد.» سلطان‌ غزنوي‌ در اين‌ قبيل‌ شهرهابا بت‌پرستان‌ رو به‌ رو بود وطبق‌ فقه‌ اسلامي‌، تا آنجا كه‌ مي‌توانست‌ آنها را وادارمي‌كرد تا به‌ اسلام‌ بگروند. بسياري‌ از غنائم‌، بت‌هاي‌ زريني‌ بود كه‌ در اختيار خزانه‌وي‌ قرار مي‌گرفت‌.

سلطان‌ در سال‌ 400 باز به‌ منطقه‌ نارين‌ هند حمله‌ كرد. عتبي‌ نوشته‌ است‌ كه‌ اين‌«بر مقتضاي‌ سابقه‌ نذر» او بود. وي‌ توفيقي‌ در اين‌ جنگ‌ به‌ دست‌ آورد ودرمصالحه‌اي‌ كه‌ با حاكم‌ آن‌ ديار صورت‌ گرفت‌، قرار شد تا سالانه‌ خراجي‌ قابل‌ توجه‌براي‌ او فرستاده‌ شود.

منطقه‌ غور واقع‌ در غرب‌ غزنه‌ وشرق  هرات‌ وجنوب‌ بلخ‌، كافرستاني‌ بود كه‌ به‌رغم‌ مسلمان‌ شدن‌ مردمان‌ اطراف‌ آن‌، همچنان‌ بر كفر خويش‌ باقي‌ مانده‌ومنطقه‌شان‌ نيز فتح‌ناشده‌ ماند.

سلطان‌ محمود، به‌ سال‌ 401، عوض‌ حمله‌ به‌ هند، به‌ سوي‌ منطقه‌ غورلشكركشي‌ كرد. حضور اين‌ كافرستان‌ در ميان‌ سرزمين‌ اسلامي‌، ننگي‌ بود كه‌بايستي‌ از ميان‌ مي‌رفت‌. علاوه‌ بر آن‌ كه‌ مردمان‌ اين‌ ناحيه‌ به‌ كاروان‌ها ومناطق‌مسلمان‌ نشين‌ دستبردهايي‌ مي‌زدند وبه‌ آزار واذيت‌ مردم‌ مي‌پرداختند. سپاه‌غزنوي‌ با زحمت‌ توانست‌ از تنگه‌ها عبور كرده‌ وبه‌ مقر اصلي‌ آنها كه‌ حاكمي‌ با نام‌ابن‌سوري‌ داشت‌ برسد. جنگ‌ اصلي‌ در آنجا برپا شد وسپاه‌ غزنوي‌ «پسر سوري‌ رااسير كردند واموال‌ واسلحه‌ ايشان‌... به‌ غنيمت‌ بياوردند وشعار اسلام‌ در آن‌ بقاع‌واصقاع‌ ظاهر شد.» سلطان‌ غزنوي‌ در سال‌ 404 بار ديگر به‌ سوي‌ هند حركت‌ كرد. همراه‌ وي‌،جمعي‌ از عالمان‌ ومحدثان‌ ومؤذنان‌ نيز مي‌رفتند ودر آن‌ ديار به‌ بناي‌ مساجدو«تلاوت‌ كتاب‌ عزيز ودراست‌

/ 223