پس از درگذشت محمود غزنوي به سال 421، فرزندش محمد كه والي جوزجانبود به سلطنت نشست. در برابر وي، فرزند ديگر وي مسعود والي هرات، به مراتبكارآزمودهتر از محمد بود.او در بيشتر جنگها، كار فرماندهي سپاه را عهدهداربوده، لياقت بيشتري از خود نشان داده بود. به همين دليل در فاصله كوتاهي، محمداز سلطنت بركنار شد وسلطان مسعود بهجاي وي نشست. او تا سال 432 كه كشتهشد بر تخت شاهي غزنوي تكيه داشت. در آن زمان، باز محمد به قدرت بازگشت.سه ماه بعد، محمد به وسيله مودود بن مسعود از شاهي بركنار شد ودر سال433درگذشت.مسعود غزنوي در طي دوران شاهي خود، جنگهاي بيشماري با مخالفانومتمردان كرد. به علاوه، شمار زيادي از ياران پدرش را به بهانههاي مختلف به قتلرساند يا حبس كرد.مهمترين مشكل غزنويان، مهاجرت اُغُزهاي شمال خوارزم به سوي ماوراءالنهربه رهبري خاندان سلجوق بود. اينان كه طوايف بزرگ دامدار تركمان بودند، بابرخي از اميران محلي توافق كردند تا احشام خود را از خوارزم به سوي مراتعاطراف بخارا انتقال دهند. بخشي از اينان به رهبري طغرل به آنها پيوستند واندكاندك اجازه يافتند تا در مرزهاي شمالي خراسان، سرخس، ابيورد وفراوه سكونتگزيدند. طبعا ورود آنها همراه با اعتراض ساكنان اين مناطق بود كه بعد از آن دولت غزنوي تا سال 582 ادامه يافت. آخرينسلطان تاج الدوله خسرو ملك بن خسروشاه بود.سلاطين غوري در سال 582 غزنه را تصرف كردند.سرزمينشان مورد هجوم تركمانان قرار ميگرفت. اين صحراگردان، كه يك بارديگر تجربه مهاجرت اقوام وحشي را به سرزمينهاي متمدن وتصرف آن عمليكردند، كساني بودند كه دولت سلجوقي را به وجود آوردند.مسعود غزنوي كه از دير باز با خوارزم مشكل داشت، مواجه با حضور اينصحراگردان در سپاه خوارزم شد. زماني كه خوارزم توسط شاه ملك، متحدغزنويان به سال 426 فتح شد، ده هزار سوار صحراگرد به فرماندهي طغرل راهيخراسان شدند. مسعود كه سخت از آنان در بيم بود، سپاهي به سوي آنها فرستاد كهكه از سلجوقيان شكست خورد. آشتي مختصري برقرار شد؛ اما سلجوقيان همراهمهاجران جديدي كه هر لحظه بر شمار آنها افزوده ميشد سرزمينهاي جديدي رادر خراسان به اشغال خود درآوردند.سلطان مسعود پس از آن نيز نبردهايي با قراخانيان وسلجوقيان داشت تا آن كهبه سال 432 كشته شد. وي در سال 427 فرصتي يافت تا چونان پدرش فتوحاتي درهند داشته باشد.