تاریخ ایران اسلامی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
بارگاه آوردند وبر درخت كشيدندوسنگسار كردند، وطائفه ايشان را تَتَبُّع كرد تا همه را نيست گردانيد وسياستفرمود. واستاد ابوبكر مَحْمَشاد كه شيخ اهل سنت بود وفاضل ومتدين وبزرگ،در اين باب موافقت رأي سلطان نمود.زماني نيز كه به سال 420 به ري حمله كرد، به هدف سركوبي تشيع واعتزال در اينناحيه بود. وي پس از تصرف ري به قلع وقمع عالمان شيعه ومعتزلي پرداختوكتابهاي فراواني را آتش زد. نويسنده مجمل التواريخ والقصص كه همچونمحمود سني مذهب بوده وكتابش را، يك صد سال بعد، در سال 520 تأليف كرده،در اين باره مينويسد:و مذهب رافضي وباطني آشكارا كردند وفلسفه؛ ومسلماني را پيش ايشان هيچوقعي نماند تا خداي تعالي سلطان محمود بن سبكتگين را بر ايشان گماشت وبهري آمد وروز دوشنبه تاسع جمادي الاولي سنه 420 ايشان را جمله قبض كرد،وچندان خواسته از هر نوع به جاي آمد كه آن را حد وكرانه نبود وتفصيل آن درفتح نامه نوشتست كه سلطان محمود براي القادر بالله فرستاد وبسيار دارهابفرمود زدن وبزرگان ديلم را بر درخت كشيدند وبهري را در پوست گاو دوختوبه غزنين فرستاد ومقدار پنجاه خروار دفتر روافض وباطنيان وفلاسفه را ازسراهاي ايشان بيرون آورد وزير درختهاي آويختگان بفرمود سوختن.خبر اين فتح بزرگ را با آب وتاب به خليفه عباسي نوشتند. بيهقي از قول سلطانمحمود غزنوي، نقل ميكند كه گفت:بدين خليفِه خِرِف شده ببايد نوشت كه من از بهر عبّاسيان، انگشت در كردهام درهمه جهان، قرمطي ميجويم وآنچه يافته آيد ودرست گردد، بردار ميكشند.فرّخي از شاعران ستايشگر سلطان محمود، از كار وي در ستاندن ري از قرمطيان،مرتّب اظهار مسرّت ميكند:ملك ري از قرمطيان بستديميل تو اكنون به منا وصفاست هر كه ازيشان به هوي كار كردبر سر چوبي خشك اندر هواست همو ميگويد: اگر سلطان در غزنه وخراسان يكي يكي قرمطي گير آورده ميكشت،اكنون در ري هزار هزار آنها را از ميان بر ميدارد:اينجا همي يگان ودوگان قرمطي كشدزينان به ري هزار بيابد به يك زمان زماني كه محمود غزنوي درگذشت، فرّخي گفت كه امروز روز شادي مخالفان استوچنين سرود:آه ودردا كه كنون قرمطيان شاد شوندايمني يابند از سنگ پراكنده ودار مورخي ديگر، طبعا با افراط، نوشته است: «و در عهد او زيادت از پنجاه هزار بددينوزنديق را بردار كردندي.» همچنين در بسياري از منابع تاريخي، سلطان محمودمتهم شده است كه سخت در پي جمع مال ومنال بوده ومتهم كردن بسياري ازمردمان به الحاد وقرمطيگري تنها از آن روي بود كه به مصادره اموال آنها بپردازد.شايد به همين دليل است كه فردوسي ميگويد:زيان كسان از پي سود خويشبجويند ودين اندر آرند پيش اتهام قرمطي ومعتزلي، طي سالها، بهانهاي براي كشتن مخالفان بود. به همين دليلاست كه ناصر خسرو در قرن پنجم ميسرايد:نام نهي اهل علم وحكمت راقرمطي وشيعي ومعتزلي در كنار اين مبارزه، محمود غزنوي سخت مدافع مرام تسنن بود. وي در غزنهمسجد جامع بزرگي ساخت ودر كنار آن «مدرسهاي بنا نهاد وآن را به نفايس كتبوغرايب تصانيف ايمه مشحون كرد، مكتوب به خطوط پاكيزه ومقيّد به تصحيحعلما وايمه وفقها». در كنار وي، عالمان فراواني از اهل سنت بودند كه وي از آنهاحمايت ميكرد ودر نشر انديشهها