بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
اساس نظريات ابوحنيفه خواند كه دومي سبب خندهحضار شد. اين قبيل رخدادها در دامن زدن به اختلافات مذهبي تأثيربسياريداشت.از علماي برجسته روزگار وي، ابوبكر محمد بن اسحاق محمشاد رئيس كراميانبود. وي عامل كشتار بسياري از مخالفان مذهبي در خراسان به زمان سلطان محمودبود كه با فتواي او وبه حكم سلطان كشته شدند. بهتدريج، پيروان نزديك ابوبكرمحمشاد، به همين بهانهها، از ديگران باج ميگرفتند واين به يك دشواري بزرگتبديل شده بود.در همين زمان، قاضي صاعد بن محمد، رئيس حنفيان نيشابور، سخت موردحمايت سلطان غزنوي ومعلم فرزندان وي بود. ميان قاضي صاعد ومحمشاداختلاف افتاد. قاضي صاعد پيغامي از بغداد آورد كه بايد از نشر مذهب كرامي كه بهتشبيه خدا به مخلوقات اعتقاد دارد جلوگيري كرد.مجلسي در حضور سلطانغزنوي معين كردند. در اين مجلس محمشاد «از اين مذهب تبرّا نمود و...بدينوسيلت از معرض خشم سلطان برخاست.» پس از آن، سلطان دستور سختگيريبر كراميان وتعقيب آنها را صادر كرد. اندكي بعد، محمشاد به تلافي، قاضي صاعد رابه گرايش به اعتزال متهم كرد. باز مجلسي مرتب شد تا در اين باره تحقيق وحكمصادر شود. محمشاد گفت:«تعارض ما هر دو در معرض علم وتنافس ما بر درجهجاه بدين وحشت رسانيد وموجب آن آمد كه او تشبيه به من حوالت كرد ومناعتزال بدو... هم او از اين حوالت مبرّاست وهم من از تهمت معرّا».به هر روي، هيبت سلطان جريان را فيصله داد ومانع از آن شد كه عاميان طرفداردو نفر، فتنهاي بر انگيزند. امير نصر غزنوي ـ برادر محمود ـ قاضي صاعد را سختاحترام كرد واو را به منصب قاضيگري بازگرداند ومدرسهاي هم در نيشابور براياو بنا كرد. پس از آن محمشاد كه رئيس كراميان بود، به انزوا خزيد واز صحنه بركنارشد. عتبي نوشته است:امير نصر به مذهب امام ابوحنيفه متمسك بود وبه تربيت اصحاب وتمشيت كارمتحنفه متبرأ در جوار قاضي ابوالعلاء ـ صاعد ـ مدرسهاي ساخت واموال بسياردر عمارت آن صرف كرد وضياع وعقار فراوان بر آن وقف فرمود.» نفوذ قاضي صاعد در روزگار مسعود غزنوي هم كه به سال 421 به نيشابور آمدبرقرار بود. وي تا سال 431 زنده بود وهمچنان رهبريِ روحانيِ شهر نيشابور را برعهده داشت. فرزندان ونوادگان ودر كل، خاندان صاعدي تا دهها سال بعد نيزمنصب قضاوت را در نيشابور وبرخي از شهرهاي اطراف عهدهدار بودند.دشمني حنفيان وشافعيان در نيشابور اين زمان وبعد از آن در دوره سلجوقي،بسيار گسترده بود. اين دشمني تا آنجا رفت كه دهها حديث جعلي به نفع ابوحنيفهوبه ضرر شافعي يا به عكس ساخته شد. در يكي از اين احاديث كه در تاريخنيشابور آمده ـ والبته مؤلف نادرستي آن را يادآور شده ـ آمده است كه پيامبر(ص)فرمود: «مردي در امت من خواهد آمد كه وي را محمد بن ادريس شافعياشخوانند خوانند وضرر او بر امّت من بيش از ضرر ابليس است.» مشابه اين احاديثدر نكوهش ابوحنيفه ساخته شده است.
صوفيان در دوره غزنوي
صوفيان تقريبا در تمامي شهرهاي مهم دنياي اسلام، نفوذ داشته وكم يا زياد،جمعيتي از شهر را به خود اختصاص داده بودند. در عين حال، در بيشتر اينشهرها، واز جمله نيشابور كه مركزيت مهمي در علوم ديني در خراسان بلكه ايرانداشت، مورد حمله تمامي مذاهب ديگر بودند. هر كدام آنها به دليلي به اين نگرشميتاختند. برخي آنها را به بيقيد وبندي نسبت به شريعت متهم ميكردند. گروهيآنها را قائل به عقايد كلامي نادرست در اتحاد ميان خدا وخلق ـ اصطلاحا وحدتوجودي ـ معرفي ميكردند. نشستن در مجلس سماع ورقص نيز از اتهامات ديگريبود كه صوفيان بدان متهم بودند.