تاریخ ایران اسلامی نسخه متنی

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

تاریخ ایران اسلامی - نسخه متنی

رسول جعفریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عاقبت‌، به‌طور مشترك‌، قاضي‌ صاعد ومحمشاد، ادعا نامه‌اي‌ بر ضد شيخ‌ابوسعيد بن‌ ابوالخير (357 ـ 440) تنظيم‌ كرده‌ وبه‌ دربار سلطان‌ غزنوي‌ در غزنه‌فرستادند. يكي‌ از مهم‌ترين‌ مسائل‌ طرح‌ شده‌ در آن‌، حضور شيخ‌ در مجلس‌ سماع‌ورقص‌ وبي‌اعتنايي‌ به‌ شريعت‌ بود.

با اين‌ حال‌، مزاحمت‌ چنداني‌ براي‌ صوفيان‌ در دوره‌ غزنوي‌ به‌ وجود نيامد.شيخ‌ ابوسعيد تا سال‌ 440 زنده‌ بود وحتي‌ وقتي‌ درگذشت‌، دربار غزنه‌ كمكي‌ براي‌پرداخت‌ بدهي‌هاي‌ خانقاه‌ شيخ‌ ونيز پولي‌ براي‌ ساختن‌ مقبره‌اي‌ براي‌ وي‌ به‌مريدانش‌ پرداخت‌ كرد.

بايد توجه‌ داشت‌ كه‌ عالمان‌ وقاضيان‌ شهر نيشابور ـ مانند بسياري‌ از شهرهاي‌ديگر ـ از نظر مادي‌ زندگي‌ پررونقي‌ داشتند. آنها كه‌ بيش‌ترشان‌ وابسته‌ به‌چندان‌خاندان‌ بزرگ‌ وثروتمند بودند، املاك‌ زيادي‌ را به‌ ارث‌ يا به‌ صورت‌ اقطاع‌از سوي‌ اميران‌، در اختيار داشتند. اين‌ مسأله‌، سبب‌ مي‌شد تا مورد طعن‌ صوفيان‌قرار گيرند. آميخته‌ شدن‌ عالمان‌ با سياستمداران‌، آن‌ گونه‌ كه‌ حتي‌مأموريت‌هاي‌سياسي‌ را نيز عهده‌دار مي‌شدند، به‌ نوعي‌ زمينه‌ساز تبليغات‌صوفياني‌مي‌شد كه‌ خود را در لباس‌ فقر ودرويشي‌ عرضه‌ مي‌كردند.

بنابرين‌تصوف‌، با جذب‌ برخي‌ از افراد محروم‌ وطبقات‌ پايين‌ِ جامعه‌، به‌ تدريج‌ زمينه‌اي‌سياسي‌ نيزمي‌يافت‌.

نزاع‌ها و كشمكش‌هاي‌ فرقه‌اي‌، فرقه‌اي‌ ميان‌ كراميان‌ با ديگران‌ ونيز حنفيان‌وشافعيان‌، موقعيتي‌ براي‌ رشد تصوف‌ به‌ وجود مي‌آورد. صوفيان‌ حساسيت‌زيادي‌ روي‌ مسائل‌ جزئي‌ فقهي‌ يا كلامي‌ كه‌ گه‌گاه‌ سبب‌ درگيري‌هاي‌ خونيني‌ ميان‌هواداران‌ اين‌ فرقه‌ها مي‌شد، نداشتند. براي‌ كساني‌ كه‌ از اين‌ درگيري‌ها خسته‌ شده‌بودند، دل‌سپردن‌ به‌ مشايخ‌ صوفيه‌ ونيز قضا و قدر الهي‌، اندكي‌ طبيعي‌ به‌نظرمي‌آمد.

داستان‌ِ دلبستگي‌ مريدان‌ به‌ شيخ‌ واعتقاد به‌ كرامات‌ مشايخ‌، در بسياري‌ از متون‌صوفيان‌ آمده‌ است‌. يك‌ نمونه‌ كه‌ در عين‌ حال‌، از آثار ادبي‌ ارزشمند اين‌ دوره‌محسوب‌ مي‌شود، كتاب‌ اسرار التوحيد است‌ كه‌ در باره‌ مقامات‌ و كرامات‌ شيخ‌ابوسعيد ابوالخير است‌. كتاب‌ مزبور تصويري‌ از اين‌ شيخ‌ بزرگ‌ صوفيان‌ به‌ دست‌داده‌ كه‌ گويي‌ زندگي‌ او انباشته‌ از كرامات‌ بوده‌ و انديشه‌ افراد را، پيش‌ از آن‌ كه‌چيزي‌ بروز دهند، بر ملا مي‌كرده‌ است‌. يك‌ نمونه‌ آن‌ چنين‌ است‌:

آورده‌اند كه‌ استاد امام‌ بُولْقاسم‌ قُشَيْري‌ ـ قدس‌ الله‌ روحه‌ العزيز ـ يك‌ شب‌ با خودانديشه‌ كرد كه‌ فردا به‌ مجلس‌ شيخ‌ شوم‌ واز وي‌ بپرسم‌ كه‌ «شريعت‌ چيست‌وطريقت‌ چيست‌؟» تا چه‌ گويد. ديگر روز پگاه‌، به‌ مجلس‌ شيخ‌ آمدم‌ وبنشستم‌.شيخ‌ در سخن‌ آمد. پيش‌ از آنك‌ استاد امام‌ سؤال‌ كردي‌، شيخ‌ گفت‌: اي‌ كسي‌ كه‌مي‌خواهي‌ كه‌ از شريعت‌ وطريقت‌ بپرسي‌، بدانك‌ ما جمله‌ علوم‌ شريعت‌وطريقت‌ به‌ يك‌ بيت‌ باز آورده‌ايم‌ وآن‌ بيت‌ اين‌ است‌:

از دوست‌ پيام‌ آمد كاراسته‌ كن‌ كار                                          اينك‌ شريعت‌ مهر دل‌ پيش‌ آر وفضول‌ از ره‌ بردار                                            اينك‌ طريقت‌ روشن‌ است‌ كه‌ ميان‌ صوفيان‌ نيز اختلافاتي‌ بوده‌ است‌. بسياري‌ از آنها، درگير دراختلافات‌ مذهبي‌ آن‌ روز خراسان‌ ميان‌ اشعري‌ وشافعي‌ وحنبلي‌گري‌ بوده‌اند.براي‌ نمونه‌، خواجه‌ عبدالله‌ انصاري‌ از ابوسعيد دل‌خوشي‌ نداشت‌ وبر اين‌ باوربود كه‌ «مرا با وي‌ نقاري‌ از بهر اعتقاد است‌ وديگر اين‌ كه‌ در طريقت‌ نه‌ طريق‌مشايخ‌ ورزيدي‌. بعضي‌ از مشايخ‌ وقت‌ با وي‌، نه‌ به‌ نيك‌ بوده‌اند.» يكي‌ از داستان‌هاي‌ لطيف‌ زندگي‌ ابوسعيد، برخورد وي‌ با فيلسوف‌ بنام‌ آن‌روزگار ابن‌سينا (370 ـ 428) است‌. لطافت‌ اين‌ داستان‌ از آن‌ روست‌ كه‌ يك‌ عارف‌ بايك‌ فيلسوف‌ با يكديگر سخن‌

/ 223