بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
به هر روي تصور بر اين است كه محمود غزنوي به فرهنگ وادب توجهينداشته است. شاهد اين بيتوجهي، برخورد او با فردوسي است كه به آن اشارهخواهيم كرد. اين تصور، دست كم بهطور كامل نميتواند درست باشد؛ زيرا شاعرانفراواني در دربار وي بودهاند كه برخي در ادبيات فارسي، جايگاه برجستهاي دارند.عوفي نيز در كتاب لباب الالباب از شعر دوستي و ادبپروري او فراوان گفته است.ميتوان گفت كه از روي انگيزه ديني، نميتوانسته چندان مدافع اين جريانباشد؛ اما بدان دليل كه وي شاهد عالمان و فرهيختگان و اديبان در دربار شاهانبهويژه دربار بويهيان ري، زياريان گرگان و مأمونيان خوارزم بوده اس.از اين روي به تقليد آنان در پي جذب شاعران وعالمان برآمده است. به علاوه،بيشتر شاعران، مداح او بودهاند؛ در اين صورت، چرا نبايست آنها را در درگاه خودنگاه دارد؟ دولت غزنوي، وارث تلاشهاي فراواني است كه در دوره ساماني براي حمايتاز علم وفرهنگ صورت گرفت. همين كه غزنويان با داشتن خوي بدويگريتوانستند تا حدود زيادي خود را با اوضاع تطبيق دهند، جاي خشنودي است.نوشتهاند كه وي در دربار خود، يك ديوان ويژه شاعران ايجاد كرده است.همچنين، در سفرهايش، چهارصد شاعر حضور داشتند. به هر روي، تنها شرايطمساعد موجود در درگاه ميتوانست كساني مانند عنصري بلخي، فرخي سيستانيومنوچهري دامغاني را فراهمآورد.
فردوسي شاعر بلند پايه زبان فارسي
سالهاي پاياني دوره سامانيان ودوره نخست عصر غزنوي، شاهد حضور شاعريبرجسته با نام حكيم ابوالقاسم حسن فردوسي است. اين شاعر، شهرت خويش رامديون كتاب شاهنامه است كه از نظر ادبي وتاريخي در زبان فارسي، اثري منحصر بهفرد شناخته ميشود.فردوسي شاعر دوره ساماني است كه عمر دراز وي او را به روزگار غزنويكشاند وبه همين دليل كتابش پس از سالها تلاش، تقديم به محمود غزنوي شد.در كنار شرح حال شاهان وسلسلههايي چون طاهري وصفاري وساماني، ياد ازفردوسي كه تأثيرش در ميان ايرانيان با دوامتر از همه آنان بوده، ضروري مينمايد.كتاب بزرگ فردوسي، هميشه مورد توجه مردمان از هر طايفه وطبقه بوده ونه تنهابخشي از تاريخ اين كشور را در خود جاي داده، بلكه سبب ثبات وپايداري زبانفارسي وحفظ روحيه ملي در اين كشور شده است.محتواي تاريخي شاهنامه شامل سه دوره تاريخي ميشود: دوره اساطيري ياعصر پيشداديان، دوره پهلواني وحماسي ياعصر كيانيان، دوره تاريخي يا عصرساسانيان.
منابع شاهنامه
منابع فردوسي درباره دورههاي آغازين، برگرفته از ادبيات عاميانهاي است كه نسلبه نسل در لا به لاي آداب ورسوم محلي برجاي مانده وبه دست فردوسي رسيدهاست. اين داستانهاي عاميانه، به دهها صورت ميان مردم رواج داشته كه روايتي ازآنها را فردوسي برگرفته ومجموعه عظيم خود را بر اساس آن تدوين كرده است.بخش تاريخي شاهنامه خداينامكهايي است كه از عصر ساساني برجاي ماندهونوعي وقايعنويسي داستاني از عصر ساسانيان است. بخشي از همينخداينامكها را ابنمقفّع (م142) تحت عنوان سير ملوك الفرس به عربي ترجمه كرد.از اين قبيل آثار، ميتوان به كتابهايي مانند كارنامه اردشير بابكان، پندنامه بزرگمهربختگان و كتاب تاج اشاره كرد كه مورد استفاده برخي از مؤلفان عرب نيز قرارداشتهاست.توجه به اين آثار تا قرن سوم در ميان ايرانيان چندان جدي نبوده است؛ اما ازاواخر