فردوسي وسلطان محمود غزنوي
فردوسي بيشترين سالهاي زندگي خويش را در دوره سامانيان سپري كرد؛ اماسامانيان در بخارا بودند واو در طوس. به همين دليل ارتباط استواري ميان آنها نبودوگويا جز يك مورد، نامي از آنها در شاهنامه نياورده است. سالهاي پاياني دورهساماني، خراسان گرفتار آشوبهاي چندي بود تا آن كه محمود غزنوي به سال 387بر آن تسلط يافت وآرامش برقرار شد. حضور محمود براي فردوسي، نويد امنوامان بود وبه همين دليل او را فريدون بيدار دل ناميد:
فريدون بيدار دل زنده شد
زمان وزمين پيش او بنده شد
زمان وزمين پيش او بنده شد
زمان وزمين پيش او بنده شد
همي چشم دارم بدين روزگار
كه تا روز پيري مرا بر دهد
كه باشد به پيري مرا دستگير
خداوند شمشير وتاج وسرير
كه دينار يابم من از شهريار
بزرگي ودينار وافسر دهد
خداوند شمشير وتاج وسرير
خداوند شمشير وتاج وسرير
سي وپنج سال از سراي سپنج
چو بر باد دادند رنج مرانبُد
كنون عمر نزديك هشتاد شد
اميدم به يكباره بر باد شد
بس رنج بردم به اميد گنج
حاصلي سي وپنج مرا
اميدم به يكباره بر باد شد
اميدم به يكباره بر باد شد