ديگر شاعران‌ روزگار غزنوي‌ - تاریخ ایران اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تاریخ ایران اسلامی - نسخه متنی

رسول جعفریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • منم‌ بنده‌ اهل‌ بيت‌ نبي
    حكيم‌ اين‌ جهان‌ را چو دريا نهاد
    چو هفتاد كشتي‌ برو ساخته‌
    يكي‌ پهن‌ كشتي‌ به‌ سان‌ عروس‌
    پيمبر بدو اندرون‌ با علي‌
    بدانست‌ كو موج‌ خواهد زدن‌
    به‌ دل‌ گفت‌ اگر با نبي‌ و وصي‌شوم‌
    همانا كه‌ باشد مرا دستگير
    خداوند جوي‌ مي‌ و انگبين‌
    اگر چشم‌ داري‌ به‌ ديگر سراي‌
    گرت‌ زين‌ بد آيد گناه‌ من‌ است‌
    چنين‌ زادم‌ و هم‌ برين‌ بگذرم‌
    دلت‌ گر به‌ راه‌ خطا مايل‌ است‌
    نباشد جز از بي‌پدر دشمنش‌
    هر آن‌ كس‌ كه‌ در جانش‌ بغض‌ علي‌ است‌
    ازو زارتر در جهان‌ زار كيست‌؟



  • ‌ستاينده‌ خاك‌ پاي‌ وصي‌
    برانگيخته‌ موج‌ ازو تند باد
    همه‌ بادبان‌ها برافراخته‌
    برآراسته‌ همچو چشم‌ خروس‌
    همه‌ اهل‌ بيت‌ نبي‌ّ وولي‌ّ
    كس‌ از غرق  بيرون‌ نخواهد شدن‌
    غرقه‌، دارم‌ دو يار وفي‌ّ
    خداوند تاج‌ و لوا و سرير
    همان‌ چشمه‌ شير و ماء معين‌
    به‌ نزد نبي‌ و علي‌ گير جاي‌
    چنين‌ است‌ و اين‌ دين‌ و راه‌ من‌ است‌
    چنان‌ دان‌ كه‌ خاك‌ پي‌ حيدرم‌
    تو را دشمن‌ اندر جهان‌ خود دل‌ است‌
    كه‌ يزدان‌ به‌ آتش‌ بسوزد تنش‌
    ازو زارتر در جهان‌ زار كيست‌؟
    ازو زارتر در جهان‌ زار كيست‌؟



و در اشعاري‌ ديگر چنين‌ سروده‌ است‌:




  • كه‌ بددين‌ وبدكيش‌ خواني‌ مرا
    مرا غمز كردن‌ كآن‌ پر سخن
    من‌ از مهر اين‌ هر دو شه‌ نگذرم‌
    مرا سهم‌ دادي‌ كه‌ در پاي‌ پيل
    نترسم‌ كه‌ دارم‌ ز روشن‌ دلي
    ‌به‌ مهر جان‌ نبي‌ وعلي‌



  • منم‌ شير نر، ميش‌ خواني‌ مرا
    ‌به‌ مهر نبي‌ّ وعلي‌ شد كهن‌
    اگر تيغ‌ شه‌ بگذرد بر سرم‌
    ‌تنت‌ را بسايم‌ چو درياي‌ نيل‌
    ‌به‌ مهر جان‌ نبي‌ وعلي‌
    ‌به‌ مهر جان‌ نبي‌ وعلي‌



فردوسي‌ در سال‌ 411 يا 416 درگذشت‌. عروضي‌ سمرقندي‌ درباره‌ خبر دفن‌ وي‌نوشته‌ است‌:

جنازه‌ فردوسي‌ را به‌ دروازه‌ رزان‌ بيرون‌ همي‌ بردند. در آن‌ حال‌، مُذَكِّري‌ ]واعظي‌[بود در طبران‌ ـ طابران‌ فعلي‌ ـ تعصّب‌ كرد وگفت‌: من‌ رها نكنم‌ تا جنازه‌ او درگورستان‌ مسلمانان‌ بردند كه‌ او رافضي‌ بود. وهر چند مردمان‌ بگفتند با آن‌دانشمند در نگرفت‌. درون‌ دروازه‌ باغي‌ بود ملك‌ فردوسي‌ را، او را در آن‌ باغ‌ دفن‌كردند. امروز هم‌ آنجاست‌ ومن‌ در سنه‌ 510 آن‌ خاك‌ را زيارت‌ كردم‌.

ديگر شاعران‌ روزگار غزنوي‌

گذشت‌ كه‌ بيش‌تر شاعران‌ دوره‌ غزنوي‌، متعلق‌ به‌ غزنويان‌ نيستند، چه‌ در ادب‌دوستي‌ سلاطين‌ غزنوي‌ ترديد جدي‌ وجود دارد. اين‌ شاعران‌، تربيت‌ شده‌ عصرساماني‌اند كه‌ در دوران‌ آشفتگي‌ اوضاع‌ ساماني‌، به‌ سوي‌ سلسله‌هاي‌ ديگر، از قبيل‌چغانيان‌ وخوارزميان‌ وحتي‌ بويهيان‌ در ري‌ رفتند كه‌ حتي‌ شعر عربي‌ رامي‌پسنديدند. برخي‌ از اين‌ شاعران‌ نيز از سرزمين‌ خراسان‌ ماندند تا از اميران‌غزنوي‌ صله‌اي‌ دريافت‌ كنند وروزگار را به‌ خوشي‌ بگذرانند.

يكي‌ از شاعران‌ برجسته‌ اين‌ دوران‌ كسائي‌ مروزي‌ است‌ كه‌ به‌ سال‌ 341 متولدشده‌ است‌.

اشعاري‌ كه‌ از وي‌ برجاي‌ مانده‌، اندك‌ است‌؛ اما به‌ هر روي‌ نشان‌ مي‌دهدكه‌ در ميان‌ شاعران‌ خراسان‌، چهره‌ برجسته‌اي‌ بوده‌ و تعلق‌ خاطر شديدي‌ به‌اهل‌بيت‌ پيامبر(ص‌) ومذهب‌ تشيع‌ داشته‌ است‌. وي‌ را از شاعران‌ دوره‌ غزنوي‌ يادكرده‌اند، اما بمانند بسياري‌ ديگر از شاعران‌ اين‌ عهد، تربيت‌ شده‌ دوره‌ ساماني‌است‌. او اشعاري‌ در ستايش‌ محمود غزنوي‌ دارد.

كسائي‌ گرايش‌ شيعي‌ خود را به‌ خوبي‌ در اشعاري‌ از او كه‌ برجاي‌ مانده‌ نشان‌داده‌ است‌.

/ 223