بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
هنوز شش سال از كشته شدن ابراهيم ينال نگذشته بود كه قُتُلْمِشعموي طغرل، بر ضد آلپارسلان شوريد. در جنگي كه درگرفت، قتلمش كشته شد.به اين ترتيب بار ديگر وحدت به دولت سلجوقي بازگشت. فرزندان قتلمش دربخش مسلماننشين مناطق آسياي صغير، قدرت خود را حفظ كرده، پس از گشودنسرزمينهاي تازهاي در آن ناحيه، سلسلهاي را كه در تاريخ با نام سلاجقه رومشهرت دارد، تأسيسكردند.آلپ ارسلان پس از سركوبي شورش قُتلمش، به ري، كه تا اين زمان مركز امارتسلجوقيان بود، بازگشت. در طي سالهاي شاهي آلپ ارسلان، وي جنگهايي باروميان داشت. او در سال 465 به آذربايجان رفت كه در آنجا اميري از تركمانان با نامطغدكين به جنگ با روميان مشغول بود. اين امير از آلپارسلان خواست تا در جهادبا كفّار او را ياري كند. گفتني است كه پيش از مهاجرت تركمانان سلجوقي، شمارزيادي از طوايف تركمان از سواحل خزر در آذربايجان وحتي مركز ايران استقراريافته بودند.آلپ ارسلان، پسرش ملكشاه را با وزيرش به سوي روميان فرستاد. آنها به شهرمريم نشين حمله كرده وپس از ورود به شهر، به ويران كردن كليساها پرداختند. ازآنجا به سوي شهرها وقلعههاي ديگر رفته، مناطق زيادي را در حاشيه رود ارس بهتصرف درآوردند.پس از آن، آلپ ارسلان به سوي اصفهان وسپس كرمان رفت كه برادرش قاوردحاكم آن شهر، بر وي شوريده بود. قاورد سر سلسله سلجوقيان كرمان به شمارميآيد. با رفتن وي، شورش مزبور آرام گرفت. آلپ ارسلان براي دو فرزندش،دختري از قراخانيان ماوراءالنهر ودختري از امير غزنه گرفت وبه اين وسيله دراتحاد اين چند خاندان كوشيد. با اين حال، اختلافات خانوادگي كمابيش ميان خودسلجوقيان وجود داشت. كرمان بار ديگر در سال 459 شوريد وآلپ ارسلان مجبورشد تا بار ديگر به اين شهر يورش برد. از آن جا به فارس رفت وقلعههايفتحناشدهاي را گشود. به طور معمول، مبالغ هنگفتي دينار ودرهم در اين قلعههانگهداري ميشد، كه به تصرف در ميآمد. در برابر، تصرف اين قلعهها نيز كه ازسوي صاحبانشان با حكمت انتخاب شده بود، بسيار دشوار بود.گسترش قدرت سلجوقيان تا به آنجا رسيد كه مردم حلب، بدون آن كه رنگ سپاهسلجوقي را ببينند، مصمم شدند تا نام خليفه عباسي وآلپ ارسلان را در خطبهبياورند. دليل اين مطلب آن بود كه مردمان حلب، شيعه بودند وترس آن داشتند تا باآمدنِ سپاه تركان، آنها را به دليل داشتن مذهب تشيع قتل عام كنند. اندكي پس ازتصميم مردم حلب وامير آنها محمود بن صالح بن مرداس ـ از آلمرداس ـ ، آلپارسلان به سوي حلب آمد.امير حلب با اظهار اطاعت، از حضور نزد سلطان خودداري كرد؛ اما سلطان قصدآن داشت تا به زور وارد شهر شود؛ بهويژه كه مسأله مهم براي او به عنوان يكسلطان مدافعِ تسنن، آن بود كه مردم شيعه اين شهر حيّ علي خير العمل در اذانميگويند. شهر محاصره شد وعاقبت محمود، شبانه خود را به سلطان رساند.آلپارسلان وي را بخشيد وامارت شهر را به او واگذاشت. در عوض، مبالغهنگفتي پول گرفت وبازگشت. اين يكي از سياستهاي اصولي او در سپردنشهرها به اميران شكست خورده همان شهرها بود.براي آلپ ارسلان مهم آن بود كه اذان شيعي در جايي گفته نشود. به همين دليلدر سال 462 شريف مكه نزد وي آمد وبه او بشارت داد كه اكنون در مكه، خطبه بهنام خليفه عباسي است نه المستنصر فاطمي. به علاوه، اذان شيعي نميگويند! همينسبب شد تا از دست آلپ ارسلان هدايايي دريافت كند. شريف مكه در سال 467 بارديگر خطبه به نام مستنصر فاطمي خواند.آلپ ارسلان در طول ده سال حكومت خود، در عين حال كه سراسر آن را بهرفتن به اين سوي وآن سوي گذراند، كوشيد تا پايههاي دولت خويش رااستحكامبخشد. از يك سو به فتوحات روي آورد كه خود سبب بهدست آوردنغنايم فراوان، ونيز كسب وجهه واعتبار