تاریخ ایران اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تاریخ ایران اسلامی - نسخه متنی

رسول جعفریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

وكشته‌ شد. با اين‌ حال‌، ملكشاه‌ كرمان‌ را به‌فرزندان‌ او سپرد.

ملكشاه‌ سلجوقي‌ اصفهان‌ را به‌ عنوان‌ پايتخت‌ انتخاب‌ كرد. به‌ همين‌ دليل‌ درطول‌ سالهاي‌ سلطنت‌ خود به‌ آبادي‌ اين‌ شهر همت‌ گماشت‌. راوندي‌ نوشته‌ است‌:از جهت‌ دارالملك‌ ونشست‌ خويش‌ از همه‌ ممالك‌ اصفهان‌ اختيار كرد وآنجاعمارت‌هاي‌ بسيار فرمود در شهر از كوشك‌ها وباغ‌ها». اين‌ مركزيت‌ در كناردرايت‌و ذكاوت‌ نظام‌الملك‌ سبب‌ شد تا دامنه‌ اين‌ دولت‌ تا اين‌ حد گسترش‌ يافته‌وآرامش‌ وثبات‌ بر آن‌ حكمفرما باشد.

روابط‌ ميان‌ ملكشاه‌ والقائم‌ عباسي‌ (م‌ 467) بسيار خوب‌ بود. در اوايل‌ سال‌ 466القائم‌، حكم‌ سلطنت‌ ملكشاه‌ را توسط‌ گوهر آيين‌ نزد وي‌ فرستاد.

با مرگ‌ آلپ‌ ارسلان‌ وبازگشت‌ ملكشاه‌ از ماوراءالنهر، حاكم‌ سمرقند، برخي‌نواحي‌، از جمله‌ ترمذ را به‌ تصرف‌ خود درآورد كه‌ سبب‌ رفتن‌ ملكشاه‌ به‌ آن‌ دياروبيرون‌ راندن‌ وي‌ از بلخ‌ وسمرقند شد. او آن‌ سرزمين‌ را به‌ برادرش‌ شهاب‌الدين‌تكش‌ داد. تكش‌ در سال‌ 473 بر ملكشاه‌ شوريد؛ اما كار با صلح‌ تمام‌ شد. وي‌ درسال‌ 477 نيز بار ديگر سر به‌ شورش‌ برداشت‌ كه‌ سركوب‌ شد.

مقتدي‌ خليفه‌ وقت‌ عباسي‌ دختر ملكشاه‌ را در سال‌ 474 خواستگاري‌ كرد كه‌دختر، مشروط‌ به‌ آن‌ كه‌ خليفه‌ همسر وكنيز ديگري‌ نداشته‌ باشد، حاضر به‌ قبول‌اين‌ ازدواج‌ شد. خليفه‌ شروط‌ را پذيرفت‌ وازدواج‌ صورت‌ گرفت‌! گويا عروس‌ به‌سال‌ 480 عازم‌ خانه‌ بخت‌ شد ودر سال‌ 482 با يك‌ فرزند از خليفه‌ به‌ صورت‌ قهر به‌اصفهان‌ بازگشت‌.

ملكشاه‌ سفرهايي‌ به‌ كرمان‌ وخوزستان‌ داشت‌ كه‌ براي‌ آرام‌ كردن‌ وتثبيت‌اوضاع‌ سياسي‌ آن‌ مناطق‌ انجام‌ مي‌شد. او در سال‌ 479 به‌ حلب‌ رفت‌ وپس‌ ازگشودن‌ آن‌، به‌ بغداد وارد شد.

نظام‌الملك‌ نيز در اين‌ سفر سلطان‌ سلجوقي‌ راهمراهي‌ مي‌كرد. آنها با يكديگر مرقد امام‌ موسي‌ بن‌ جعفر ـ عليه‌ السلام‌ ـ ونيزمعروف‌ كرخي‌ واحمد بن‌ حنبل‌ را زيارت‌ كردند. روزهاي‌ بعد، سلطان‌ ووزير به‌زيارت‌ قبر اميرالمؤمنين‌ وامام‌ حسين‌ ـ عليهما السلام‌ ـ رفتند.

در همين‌ سفر، نظام‌ الملك‌ وارد مدرسه‌ نظاميه‌ بغداد شد؛ به‌ كتابخانه‌ مدرسه‌رفت‌ وساعتي‌ به‌ مطالعه‌ كتاب‌ها پرداخت‌. آنها در سال‌ 480 به‌ اصفهان‌ بازگشتند.

سلطان‌ در سال‌ 482 بار ديگر با سپاهي‌ بي‌كران‌ عازم‌ ماوراءالنهر شد وتا كاشغررفت‌ وبار ديگر نفوذ خود را در اين‌ مناطق‌ تثبيت‌ كرد.

سلطان‌ ووزير، يك‌ بار ديگر به‌ سال‌ 484 به‌ بغداد رفتند وسپس‌ به‌ اصفهان‌بازگشتند. در سال‌ 485 بار ديگر سفر بغداد پيش‌ آمد كه‌ خواجه‌ در صحنه‌ ـ شهركي‌ميان‌ همدان‌ وكرمانشاه‌ ـ توسط‌ يكي‌ از فدائيان‌ اسماعيلي‌ كشته‌ شد. برخي‌ ازنقل‌هاي‌ تاريخي‌ حكايت‌ از آن‌ دارد كه‌ در اصل‌ سلطان‌ يا تاج‌الملك‌ كه‌ رقيب‌نظام‌الملك‌ بوده‌، در اين‌ كار دست‌ داشته‌اند.

سي‌ وسه‌ روز پس‌ از آن‌، سلطان‌ نيز در بغداد به‌ دليل‌ بيماري‌ ناشناخته‌اي‌درگذشت‌. هم‌ اكنون‌ مقبره‌اي‌ در خيابان‌ احمدآباد اصفهان‌، كوچه‌ خواجه‌نظام‌الملك‌ وجود دارد كه‌ گفته‌ مي‌شود هر دوي‌ آنها در كنار يكديگر در آنجا دفن‌شده‌اند. امير معزي‌ شاعر در اين‌ باره‌ گفت‌:

رفت‌ در يك‌ مه‌ به‌ فردوس‌ برين‌ دُسْتُور پيرشاه‌ برنا از پس‌ او رفت‌ در ماه‌ دگر كرد ناگه‌ قهر يزدان‌ عجز سلطان‌ آشكارعجز سلطاني‌ ببين‌ وقهر يزداني‌ نگر راوندي‌ در وصف‌ ملكشاه‌ نوشته‌ است‌:

سلطان‌ ملكشاه‌ صورتي‌ خوب‌ داشت‌ وقدّي‌ تمام‌، بالي‌ افراشته‌ وبازوي‌ قوي‌، به‌ضخمي‌ مايل‌ بود، محاسني‌ گرد، رنگ‌ چهره‌ سرخ‌ سپيد، يك‌ چشم‌ اندك‌ مايه‌شكسته‌ داشتي‌ از عادت‌ نه‌ از خلقت‌، جمله‌ سلاح‌ها كار فرمودي‌ ودر سواري‌وگوي‌ باختن‌ به‌ غايت‌ چالاك‌ بود.

بزرگي‌ قلمرو ملكشاه‌ از مرز چين‌ تا بلاد شام‌ بوده‌ واين‌ وسعت‌ از هر جهت‌شگفت‌انگيز است‌.

نوشته‌اند كه‌ نظام‌ الملك‌، اجرت‌ ملاّحاني‌ كه‌ در رود جيحون‌ كارمي‌كردند، بر خزانه‌ شهر

/ 223