تاریخ ایران اسلامی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
آثار، با تلفيق آثار ديني، ادبياتي را به وجود آورد كه زمينه نخستتحوّل فلسفه، انديشه وفقه سياسي در ميان مسلمانان شد.پرسشهايي از اين قبيل كه چه كسي بايد حكومت كند؛ چگونه انتخاب شود؛مردم چه نقشي دارند؛ خداوند چه سهمي دارد؛ حاكم چگونه كشور را اداره كند،سلطان چه وظايف دارد و... از پرسشهايي اساسي است كه در اين رشته علميوفلسفي ميبايست به آنها پاسخ داده ميشد. همچنين بحث از عدالت و تعريفوچگونگي اجراي آن، از موضوعاتي است كه در اين دانش مطرح ميشد.يك اشكال اساسي در اين كتابها آن است كه بجاي ارائه تعاريف دقيقوبازشناسي موضوعي عناصر ومؤلفههاي سياست، تنها به توصيههاي اخلاقياكتفا كرده وبدون نظم مباحث را آوردهاند.آنچه قابل توجه است آن كه بيشتر اين آثار در شرح وظائف حاكم وسلطاناست. در اين نگرش سلطان به عنوان يك حاكم مطلق، در چهار چوب شرع وعدلورعايت احكام عقل ميبايد به اداره كشور بپردازد.كتاب سياستنامه يا سير الملوك خواجه يكي از آثار ارجمندي است كه در اين بارهتأليف شده است. وي افزون بر بهرهگيري از انديشههاي پيشينيان ونيز متون دينيوتاريخي، از تجارب خود هم به خوبي استفاده كرده واين اثر را پديد آورده است.براي آشنايي با محتواي اين كتاب ـ وطبعا كتابهاي مشابه ـ فهرست برخي ازفصلهاي اين كتاب را كه مجموعا پنجاه فصل است، ميآوريم:اندر مظالم نشستن پادشاه وسيرت نيكو ورزيدن؛ اندر احوال عُمّال وبر رسيدن پيوسته از احوال ايشان؛ اندر باب قاضيان وخطيبان ومحتسب ورونق كار ايشان؛ اندر پژوهش كردن وبر رسيدن از كار دين وشريعت ومانند اين؛ اندر فرستادن جاسوسان وتدبير كردن بر صلاح مملكت ورعيت؛ اندر مشاورت كردن پادشاه در كارها با دانايان وپيران؛ گفتني است كه كتاب سياستنامه شامل دو بخش است. بخش نخست كتاب تا فصلسي ونهم كه ابتدا تأليف شده است. بخش دوم آن تا فصل پنجاهم كه بعد از گذشتچند سال از تأليف بخش نخست، تأليف شده است. در اين بخش مباحث جديديآمده ومطالب با تفصيل بيشتري عنوان شده است.عنوان فصل چهل وسوم چنين است: اندر باز نمودن احوال بدمذهبان كه دشمن اينملك واسلاماند. نظام الملك در اين فصل وفصلهاي بعد با تنديِ تمام، به مخالفانمذهب اهل سنت تاخته است. خواجه در حمله به تشيع ميان اماميه واسماعيليهوقرامطه وباطنيه فرقي نگذارده وهمه را با يكديگر درآميخته است. وي تا فصلچهل وهفتم به بحث از شورشهاي انحرافي ايرانيها بر ضد عباسيان واسلامسخن گفته وپس از آن باز چند فصل ديگر درباره كيفيت اداره امور كشورآوردهاست.برخورد تند وعصبي موجود در بخش دوم كتابِ نظامالملك، اين ترديد را ايجادكرده كه اين بخشِ الحاقي از خواجه نبوده وبعدها ضميمه شده است. اين ترديد تابحال راه به جايي نبرده وعلي الحساب بخش مزبور از نظامالملك دانستهشدهاست.در تمامي فصلهاي كتاب، ابتدا يك توضيح كلي آمده وسپس نظريه ارائه شدهبه وسيله داستانهايي كه از سلاطين ووزيران دوران پيش از او بوده، اثبات شدهاست.بيشتر اين داستانها از سلسلههاي صفاري وساماني وغزنوي است.مهمترين نكته از نظر خواجه حفظ قدرت بر پايه شرع وعقل ونگاهداري اقتداربراي اعمال حاكميت است. او ميكوشد تا از لابلاي داستانهاي نقل شده ازسلاطين پيشين، اين مطالب را ثابت كند.