بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
به اين ترتيب، خواجه نظام الملك، با آوردن اين داستانها بخش مهمي از تاريخاجتماعي ايران را نيز در كتاب خود آورده است.
وزارت در سياستنامه
پيشتر گفتيم كه وزارت از عهد عباسيان باب شد ودر اصل برگرفته از فرهنگسياسي ايراني بود. به تدريج وزيران قدرت بيشتري يافتند. از آنجا كه كار وزيرتدبير كارها ميبود، لازم بود تا وي از طبقه فرهيخته وفرهنگي ودبيران باشد.فراوان رخ ميداد كه عقل ودرايت وزير از سلطان نيز بيشتر ميشد. ما برخي ازبهترين وزيران ايراني را در دولت ساماني معرفي كرديم. در دولت آل بويه نيزكساني مانند ابنالعميد وصاحب بن عباد شريك سلطان بودند. در بيشتر دورههاييكه اين قبيل وزيران بر سر كار بودند، شاه در پي مسائل شخصي وتفريح خود بودهواداره كشور بهطور كامل در دست وزيران بود. اين مسأله درباره خواجهنظامالملك به تمام معنا صادق بود. سلطان ملكشاه در همان آغاز اداره امور كشور رابهطور رسمي به وي سپرد وتا پايان نيز او را پدر خطاب ميكرد.خواجه در نقش وزير واهميت آن در سياستنامه سخن گفته ومينويسد:هر پادشاهي كه او بزرگ شده است وبر جهانيان فرمان داده است ونام او تا بهقيامت بر نيكي ميبرند، همه آن بودهاند كه وزيران نيك داشتهاند.تركيب دولت در زمان سلجوقيان از اين قرار بود كه شاه از تركمانان بود، فرماندهاناصلي سپاه نيز از تركمانان بودند. در اين ميانه، تشكيلات وزارت ودبيرخانه همه ازايرانيان وفرهيختگان بودند. در اصل، اداره كشور به عهده اين طايفه بود.فرهنگسازي اين گروه ميانه، به گونهاي بود كه از تركمانان بد ميگفتند. شايد تعبير تركتازيكه امروزه به معناي خشنونت بكار ميرود، ميراث همان روزگار يا اندكي پيش از آنباشد. نظامالملك در كتاب سياستنامه با اشاره به نگراني مردم از تركمانان مينويسد:«هر چند از تركمانان ملالتي حاصل شده است وعددي بسيارند، ايشان را بر دولتحقي ايستاده است كه در ابتداي دولت خدمتها كردهاند ورنجها كشيده واز جملهخويشاوندانند.» دولت سلجوقي پس از ملكشاه وخواجه نظامالملك نيز دوام آورد؛ اما ابهتوشكوه آن از ميان رفت. نظامالملك با اتكاي به قدرت فوق العاده خود،پيشبينيكرد كه پس از وي اوضاع، آنچنان كه در زمان او بسامان بوده، سامانينخواهد داشت:مرا در اين دولت خدمتهاي پسنديده است وآثار مشهور، واولياي نعمت را برمن حق نعمت.هرگز خلافي نكردهام وخيانتي روا نداشتهام واز شفقتوخدمتكاري هيچ باز نگرفتم.وخزانه ورعيت آبادان داشتم ومخالفان دولت رااز پيش برداشتم وجهان به عدل وانصاف وايمني گذاشتم. آنچ كردم در صلاحدولت ومصلحت كافه رعيت، پس از من ظاهر شود. چون تدبير جهان به ديگريمنوط گردد، تقدير وقياس وظن چنان است كه هيچ كس پس از من، يك ماه شغلجهان بر نظام نتواند راندن!بايد توجه داشت كه وزارت در دولت سلجوقي با نهايت اهميتي كه دارد،سرگذشت مرگباري دارد. اشتباهات برخي از وزيران، جز عزل يا مرگ براي آنهانصيبي نداشت. اين مسأله بستگي به نوع خطاي آنان داشت. البته طمع سلطان درمال آنان نيز، به راحتي سبب عزل ومصادره اموال وحتي قتل آنها ميشد. سعايتديگر رقيبان نيز مشكل اصلي وزيران بود كه ميبايست براي آن چارهايميانديشيدند.اين زمان، هر يك از اميرزادگان سلجوقي اتابكي داشتند كه مانند پدر آنها را ازكودكي تربيت ميكرد وبه تدريج در كنار وزير، كارهاي او را سروسامان ميداد. بهاين ترتيب اندك اندك، پايگاهي جديد در نظام سلطنتي ايران، تحت عنوان اتابكدرست شد. اينان