آشفتگي‌ اوضاع‌ پس‌ از ملكشاه‌ - تاریخ ایران اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تاریخ ایران اسلامی - نسخه متنی

رسول جعفریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پيش‌ از پيدايش‌ تقويم‌ جلالي‌ در سال‌ 467 يا 471، محاسبه‌ سال‌ بدين‌ ترتيب‌ شدكه‌ سال‌ را دوازده‌ ماه‌ سي‌ روزه‌ تقسيم‌ مي‌كردند كه‌ جمعا 360 روز مي‌شد. پنج‌ روزباقي‌ مانده‌ را در پايان‌ آبان‌ ماه‌ يا اسفندماه‌ بر آن‌ مي‌افزودند كه‌ جمعا 365 روز مي‌شد.با اين‌ حال‌، پنج‌ ساعت‌ و48 دقيقه‌ و51/45 ثانيه‌ باقي‌ مي‌ماند. اين‌ زمان‌، در هر چهارسال‌، يك‌ روز مي‌شد واز آنجا كه‌ در محاسبه‌ نمي‌آمد، روز اول‌ فروردين‌ در فصول‌سال‌ تغيير مي‌كرد. بنابر اين‌، ماه‌هاي‌ شمسي‌ نيز در آن‌ زمان‌، مانند ماه‌هاي‌ قمري‌ درفصول‌ سال‌ متغير بود. معناي‌ اين‌ سخن‌ آن‌ است‌ كه‌ نوروز در ابتداي‌ فروردين‌واقعي‌، يعني‌ نقطه‌ آغاز اعتدال‌ بهاري‌ قرار نداشت‌.

زماني‌ كه‌ يزدگرد سوم‌، آخرين‌ شاه‌ ساساني‌، در سال‌ 632 ميلادي‌ به‌ تخت‌نشست‌، روز نخست‌ سال‌، يعني‌ اول‌ فروردين‌ در آن‌ تاريخ‌، مطابق‌ بود با شانزدهم‌حزيران‌ (ژوئن‌) (مطابق‌ با 27 خرداد واقعي‌). پس‌ از آن‌ با محاسبه‌ بالا، روز نوروز يااول‌ فروردين‌، هر چهار سال‌، يك‌ روز به‌ عقب‌ مي‌آمد.

در سال‌ 467، روز نوروز مطابق‌ دوازدهم‌ اسفند بود. در اين‌ سال‌، ملكشاه‌سلجوقي‌، دستور داد تا منجمان‌، محاسبه‌ دقيقي‌ از سال‌ شمسي‌ انجام‌ داده‌ وروز اول‌فروردين‌ را معين‌ كنند. بر اساس‌ محاسبه‌ خواجه‌ عبدالرحمان‌ خازني‌، منجم‌ مرو،عوض‌ آن‌ كه‌ بر اساس‌ محاسبه‌ قبلي‌، روز دوازدهم‌ اسفند را اول‌ فروردين‌ رسمي‌دانسته‌ شود، اول‌ فروردين‌ را هيجده‌ روز جلوتر برده‌ ودر ابتداي‌ اعتدال‌ بهاري‌،يعني‌ اول‌ فروردين‌ واقعي‌ قرار داد.

در محاسبه‌ جديد، هر سال‌ را در چهار نوبت‌، 365 روز محاسبه‌ كرده‌ (دوازده‌سي‌ روز به‌ ضميمه‌ پنج‌ روز كه‌ در آخر ماه‌ آبان‌ يا اسفند افزوده‌ مي‌شد) وسال‌ پنجم‌را 366 روز محاسبه‌ كردند. در اين‌ محاسبه‌ آن‌ پنج‌ ساعت‌ واندي‌ نيز در محاسبه‌مي‌آمد. بدين‌ ترتيب‌، روز نوروز، به‌ عنوان‌ نخستين‌ روز فروردين‌ ماه‌، از آن‌ سال‌ثابت‌ ماند.

بنابر اين‌، نخستين‌ سالي‌ كه‌ روز اول‌ فروردين‌ آن‌ دقيقا مطابق‌ آغاز زمان‌ اعتدال‌بهاري‌ بود، سال‌ 467 (يا 471) هجري‌ بوده‌ است‌.

آشفتگي‌ اوضاع‌ پس‌ از ملكشاه‌

مرگ‌ زودرس‌ سلطان‌، سبب‌ مي‌شد تا فرزندان‌ نابالغي‌ برجاي‌ بمانند كه‌ هيچ‌ كدام‌توان‌ سلطنت‌ نداشتند. در اين‌ صورت‌، يا كار به‌ دست‌ همسر وي‌ مي‌افتاد يا به‌ دست‌وزير يا يكي‌ از سپهسالاران‌. سركشي‌ برادران‌ وبرادرزادگان‌ سلطان‌ نيز دراين‌شرايط‌ طبيعي‌ است‌. اين‌ قانوني‌ است‌ كه‌ در ميان‌ سلسله‌هاي‌ شاهي‌ فراوان‌رخ‌مي‌داد.

اكنون‌ از ملكشاه‌، همسري‌ با نام‌ تركان‌ خاتون‌ برجاي‌ مانده‌ بود كه‌ كودكي‌ با نام‌محمود داشت‌. اين‌ كودك‌ به‌ سال‌ 480 به‌ دنيا آمده‌ بود. بركيارُِ فرزند سيزده‌ ساله‌ملكشاه‌ جانشيني‌ رسمي‌ بود؛ اما تركان‌ خاتون‌ با آمدن‌ به‌ اصفهان‌، اين‌ شهر را محل‌استقرار خود قرار داد وبا بذل‌ وبخشش‌ فراوان‌، كوشيد تا نظر امراي‌ سپاه‌ را به‌سلطنت‌ فرزندش‌ جلب‌ كند.

در اصفهان‌، تركان‌ نظاميه‌ ـ ياران‌ نظام‌الملك‌ ـ از اين‌ كه‌تاج‌ الملك‌ دشمن‌ نظام‌الملك‌ جانب‌ محمود را گرفته‌، نگران‌ شده‌ واز بركيارِحمايت‌ كردند. آنها بركيارِ را به‌ ري‌ برده‌ ودر آنجا سپاهي‌ را براي‌ مقابله‌ با تركان‌خاتون‌ كه‌ به‌ نام‌ پسرش‌ محمود حكومت‌ مي‌كرد، فراهم‌ آوردند.

دو سپاه‌ در نزديكي‌ بروجرد با يكديگر درگير شدند. سپاه‌ تركان‌ خاتون‌ شكست‌خورد وبه‌ اصفهان‌ بازگشت‌. بركيارِ نيز با سپاهش‌ به‌ اصفهان‌ رفته‌ به‌ محاصره‌ آن‌نشست‌. شگفت‌ آن‌ كه‌ تاج‌الملك‌ كه‌ به‌ نواحي‌ بروجرد گريخته‌ بود، دستگير شده‌ به‌بركيارِ تسليم‌ شد وبه‌ دليل‌ دشمني‌هايش‌ با نظام‌الملك‌ توسط‌ تركان‌ نظاميه‌كشته‌شد.

درست‌ همان‌ ايام‌ كه‌ شهر اصفهان‌ در محاصره‌ بود، عزالملك‌ فرزند نظام‌الملك‌كه‌ حاكم‌

/ 223