بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
به اين معنا كه تودههاي مردمي كه پيشتر از خوارج حمايت ميكردند،اينك به يعقوبپيوستهبودند، درست بود. اندكي بعد، اين اتهام به يك واقعيتتمام عيار تبديل شد.يعقوب كه كارش در سيستان تمام شده بود، در انديشه تصرف هرات افتاد. آنزمان، حسين بن عبدالله بن طاهر حاكم هرات بود. يعقوب با سپاه خود عازم هراتشده پس از محاصرة شهر، آن را به تصرف درآورد. طاهريان كه سخت از ناحيةيعقوب به هراس افتاده بودند، سپاهي را به سوي وي فرستادند كه در پوشنگ با سپاهيعقوب گلاويز شدند. سپاه يعقوب با شجاعت جنگيد وابراهيم بن الياس فرماندةسپاه طاهري به خراسان گريخت. او در برابر محمد بن طاهر امير خراسان نوعجنگيدن نيروهاي يعقوب را چنين وصف كرد:سپاهي هولناك دارد واز كشتن هيچ باك نميدارند وبي تكلُّف وبي نگرش، هميحرب كنند ودونِ شمشير زدن هيچ كاري ندارند، گويي از مادرْ، حرْبْ را زادهاندوخوارج با او همه يكي شدهاند وبه فرمان اويند.محمد بن طاهر، امير خراسان، كه وضع را چنين ديد، به اجبار تن به واقعيت موجودداده دستور داد تا هدايا وخلعتها براي يعقوب فرستاده «منشور سيستان وكابلوكرمان وپارس» را براي او فرستاد. بدين ترتيب «يعقوب آرام گرفت وقصدبازگشتن كرد.» اين يگانه راهي بود كه امير طاهري براي حفظ قدرت خود درخراسان پيشرو داشت.يعقوب به سيستان بازگشت؛ اما او نميتوانست آرام باشد. بنابر اين تصميمگرفت تا به كرمان برود. در شهر بَمْ با اسماعيل بن موسي رئيس وپناهندة خوارجروبرو شد واو را به اسارت درآورد.در اين زمان، علي بن حسين بن قريش حاكم كرمان بود. سپاهي به سوي يعقوبفرستاد.فرماندة اين سپاه ميانة ميدان به اسارت درآمد ولشكر كرمان تسليمشد.حاكم كرمان كه اوضاع را چنين ديد به شيراز گريخت. در آنجا نيرويزياديفراهم آورد ودر نزديكي شيراز با سپاه يعقوب گلاويز شد. اين جنگ درسال255 هجري رخ داد وطي آن علي بن حسين به اسارت يعقوب درآمدوغنائمزيادي نصيب او شد. شمار آنها را «پنج هزار شتر وهزار استر،دونِخرورمك واسب تازي» نوشتهاند. رمك اشاره به رمه به معنا گلةگوسفنداست.
يعقوب امير مطلق سيستان وكرمان
يعقوب تا اين زمان در انديشة مقابلة با خليفة عباسي كه آن زمان معتز بود، نيفتادهبود، بلكه تنها در پي آن بود تا از سوي خلافت عباسي به رسميت شناخت شود.درست مانند آنچه كه دربارة طاهريان جريان داشت. وي همان جا، پس از به دستآوردن غنائم بيشمار، هداياي زيادي براي معتز فرستاد وبه سيستان بازگشت.هنوزموقعيت ومنزلت خلافت عباسي تا آن اندازه شكسته نشده بود كه كساني در انديشةشكستن آن برآيند؛ اما با توجه به بحرانهاي ايجاد شده در بغداد وخارج از آن،روشن بود كه به زودي اين وضعيت پيش خواهد آمد.زماني كه يعقوب به سيستان آمد، باز اوضاع مناطق غربي سيستان با يورش پسرزنبيل، درهم ريخت. يعقوب به سرعت به آن سوي حركت كرد؛ اما فرزند زنبيل بهكابل گريخت وبرف مانع از رسيدن يعقوب به وي شد. يعقوب پس از بازگشت بهسيستان بار ديگر عازم هرات شدهرات را در اختيار محمد بن عبدالله بن طاهر نهادواندكي پس از بازگشت به سيستان، به كرمان رفت.اين زمان، در صورت ظاهر، هنوز سيستان در اختيار طاهريان بود؛ اما يعقوبافزون بر سيستان، بر كرمان وحتي فارس نيز حكومت داشت. روابط وي با معتمدعباسي چندان حسنه نبود، جز آن كه موفق عباسي كه ولي عهد بود، برخوردجانبدارانه با او داشت. يعقوب از