ديد وقتي يكي پراكنده
گفت اين جامه سخت خلقانست
چون نجويم حرام وندهم دين
هست پاك وحلال وننگين روي
چون نمازي وچون حلال بود
آن مرا جوشن جلال بود
زندهاي زير جامه ژنده
گفت هست آنِ من چنين زآنست
جامه لابد نباشدم به از اين
نه حرام وپليد ورنگين روي
آن مرا جوشن جلال بود
آن مرا جوشن جلال بود
چون ملك اَتْسِز به تخت ملك برآمد
دولت سلجوق وآل او بسر آمد
دولت سلجوق وآل او بسر آمد
دولت سلجوق وآل او بسر آمد
اي شاه همه ملك زمين حسب تُراست
امروز به يك حمله هزاراسپ بگيرفردا
خوارزم وصد هزاراسپ تُراست
وز دولت واقبال جهان كسب تُراست
خوارزم وصد هزاراسپ تُراست
خوارزم وصد هزاراسپ تُراست