ترا تعصّب ومذهبگري مهمّي نيست
مكن تعصّب وبنشين به عافيت جاييز باد
جهل مَيَنْگيز گرد وخاك فتن
مهمهاي تو در فرايض است وسنن
جهل مَيَنْگيز گرد وخاك فتن
جهل مَيَنْگيز گرد وخاك فتن
چهار دار امام اي پسر ولي سه چهار
من از دوازده نازم تو از چهار اي دوست
من وتو به دو مذهبيم در يك دينچنان كه
شب وروز از يك جهان به دو هنجار
كزين دوازده يابي بهشت وجنّت ونار
كنون ببايدمان ساختن به هم ناچار
شب وروز از يك جهان به دو هنجار
شب وروز از يك جهان به دو هنجار
تعصّبي كه كنون هست در ميانه مانبود
هرگز در عهد احمد مختار
هرگز در عهد احمد مختار
هرگز در عهد احمد مختار
اگر مسلماني، راه ورسم سلمان گير
مكن تعصّب وكافر مخوان مسلمان را
كه هر كه اهل شهادت بود مسلمان است
كه اين تعصّب ناخوش نه رسم سلمان است
كه هر كه اهل شهادت بود مسلمان است
كه هر كه اهل شهادت بود مسلمان است