بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
را منحل كرده وبا يكي از علويانبيعت كند. اين اقدام او چندان طرفداري نداشت؛ چرا كه عامه مردم، بهويژهدرخوارزم سني بودند وحتي در همانجا نيز نام خليفه را از خطبهحذفنكردند. اختلاف ميان آنها رو به فزوني گذاشت تا آن كه در سال 614علاءالدين محمد، عازم عراق شد. هنوز چندي از همدان دور نشده بود كه هوابسيار سرد شد وسربازان واستران بسياري از خوارزمشاه تلف شده مجبور بهبازگشت شد. اين وضعيت، در ميان مردم، به عنوان يك امداد الهي تلقي شد. ازسوي ديگر الناصر متهم شده است كه براي نابودي خوارزمشاهيان، از مغولانخواسته است تا به عراق بيايند. اين مسأله را برخي از محققان انكار كردهاند.گفتني است كه خلافت ناصر، يكي از طولانيترين خلافتها در دوره عباسياناست. ويژگي ديگر الناصر آن بود كه خود شخصا عقيده به مذهب امامي داشت؛درست همان طور كه مادرش چنين بود. اين تشيع تا آنجا بود كه بناي سرداب امامزمان عليهالسلام در شهر سامرا، به دستور وي ساخته شد. كتيبه مزبور به نام او،تاكنون برجاي ماندهاست. در اين دوره وپس از آن، شمار فراواني از دبيرانومنشيان بغداد شيعه بوده واختلافات مذهبي در اين شهر به شدت كاهش يافته بود.ما در باره روابط عباسيان و خوارزمشاهيان در جريان حمله مغول، در مجلدآينده مطالبي خواهيم داشت.