بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
دستور داد تا عبيدالله بن عبدالله بن طاهر، از سوي ويمسؤوليت پليس بغداد وسامرا را به عهده بگيرد، كه گرفت واز موفق عباسي خلعتدريافت كرد.روابط عمرو براي مدتي با موفق بسيار حسنه بود واموال فراواني را براي موفقفرستاد كه در جنگ وي بر ضد صاحب الزنج كه بصره را مركز شورش خود قرار دادهبود، سودمند افتاد.دولت عمرو هم دولتي پايدار نبود واو هر ماه وهر سال، به جنگ با مدعيانامارت در خراسان وسيستان وفارساصفهان در جنگ بود. مروري بر تحولات ايندوره كه تفصيل آن در تاريخ سيستان آمده، نشان از ناپايداري اوضاع سياسي در ايرانشرقي وجنوبي آن روزگار ودرگيريهاي بيپايان ميان افراد مدعي امارت دارد.زماني كه عمرو در فارس بود، خراسان از دست ميرفت. وقتي به خراسانميرفت،سيستان غارت ميشد، وقتي به سيستان ميآمد، فارس گرفتار آشوب ميگرديد.هر بار اين مردم بودند كه از اين آشوبها رنج برده وحاصل دسترنجشان، باآمدن هر اميري، به عنوان ماليات يك ساله از آنها گرفته ميشد. اين در حالي بود كهگاه در يك سال، ميبايست به چندين امير، ماليات ميپرداختند. اميراني كه عمرو درجايي بكار ميگماشت، پس از رفتنش سر به شورش بر ميداشتند يا خراجي كهقراربود براي او يا خليفه بفرستند، براي خود برمي داشتند. با آمدنعمرو،اگرتابمقاومت داشتند، مقاومت كرده ودر غير اين صورت با اموالميگريختند و به قلعهاي كه فتح آن دست كم هزينهاي برابر همان اموال را در پيداشت، پناه ميگرفتند.اين حوادث، سلسله رويدادهايي است طولاني كه نگارش آنها در اينجا، جزسردرگمي براي خوانندة عزيز ما، سودي ندارد. البته تمامي اين جنگها وآشوبهامانع از سلطة اميران صفاري، و لو با دشواري وبه صورت منقطع، در طي چهل سالبر سرزمين ميان سيستان تا خراسان وفارس نشد.از مهمترين دشواريهاي عمرو، نيشابور بود كه شخصي با نام احمد خُجِستاني،آن را به نام طاهريان تصرف كرد. اين شخص، درگذشته، از اطرافيان دولت طاهريبود كه پس از آمدن يعقوب به نيشابور به او پيوسته بود وبا دور شدن او، بار ديگر ازصفاريها روگرداند ونيشابور را به نام طاهريان در اختيار گرفت. تلاشهاي عمرو،براي بازپسگيري نيشابور از خجستاني به جايي نرسيد. خُجستاني تا سال 267 درنيشابور، خطبه به نام طاهريان ميخواند؛ اما پس از آن، اعلام استقلال كرده نامطاهريان را از خطبه انداختتنها نام خود وخليفة عباسي را ياد كرد. در سال بعد،يكي از غلامانش، او را كشت وماجراي خجستاني تمام شد.جايگزين وي، رافع بن هرثمه بود كه در خراسانِ مركزي، قدرت را به دستگرفته در جنوب با صفاريان ودر شمال به پايتختي مرو، با اميري ديگر به نامابوطلحه درگير بود. در اصل، خراسان درگير نزاع ميان اين سه جبهه ـ صفاريها،رافع وابوطلحه ـ بود.از ميان آنها، ابتدا عمرو با ابوطلحه كنار آمد ووي را والي خراسان كرد؛ اما با دورشدن او از خراسان وعزيمتش به فارس، رافع بر خراسان چيره شد ورسما نيابت ازطاهريان را به عهده گرفت. وي نه تنها مرو را از تصرف ابوطلحه خارج كرد بلكه درطبرستان، علويان را شكست داد وپس از آن بر ري تسلط يافت.در اين زمان، تختگاه عمرو، فارس بود. عباسيان هر از چندي كه اميري را قويمييافتند، فرمان منطقهاي را به او ميسپردند تا با امير ديگر بجنگد ودر اين ميانه، باضعيف شدن هر دو امير، خلافت به عنوان حاكم نهايي برجاي ميماند. عباسيان،كوشيدند تا با دادن فرمان فارس وكرمان به احمد بن عبدالعزيز بن ابيدُلَف، او را دربرابر امير صفاري تحريك كنند. در جنگي كه وي بر ضد عمرو به راه انداخت،شكست خورد. عمرو قصد بغداد كرد؛ اما ديگران با تأكيد بر اين كه او بايد «حقاولي الامر» را پاس بدارد، او را از رفتن