دولت‌ دُلَفيان‌ در منطقة‌ جبال‌ در دورة‌ صفاري‌ - تاریخ ایران اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تاریخ ایران اسلامی - نسخه متنی

رسول جعفریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اتفاق افتاد در سنة‌ 548. وآن‌ نسخه‌ امروز به‌ تمام‌ وكمال‌ به‌ اصفهان‌ است‌ در ميان‌ كتب‌آل‌ خجند.

سلطان‌ محمود غزنوي‌، موفق‌ شد تا در سال‌ 399 هجري‌ براي‌ هميشة‌ قدرت‌ اميران‌صفاري‌ را از ميان‌ بردارد. از نظر نويسندة‌ تاريخ‌ سيستان‌ كه‌ با جانبداري‌ از صفاريان‌كتابش‌ را نوشته‌، سقوط‌ صفاريان‌ نيز به‌ نوعي‌ مربوط‌ به‌ نفوذ غلام‌ترك‌ها دانسته‌ شده‌است‌: «و چون‌ بر منبر اسلام‌، به‌ نام‌ تركان‌ خطبه‌ خواندند، ابتداي‌ محنت‌ سيستان‌ آن‌روز بود وسيستان‌ را هنوز هيچ‌ آسيبي‌ نرسيده‌ بود تا اين‌ وقت‌...». گفتني‌است‌كه‌اشراف‌ وابسته‌ به‌ خاندان‌ صفاري‌ تا قرن‌ها بر نواحي‌ مختلف‌ سيستان‌امارت‌داشتند.

دولت‌ صفاري‌، در قياس‌ با سامانيان‌، دولتي‌ بي‌بنياد بود كه‌ به‌ تدريج‌، با تكيه‌ برنيروهاي‌ سنتي‌ خود كه‌ همان‌ عياران‌ بودند، نتوانست‌ بر قلمرو وسيعي‌ كه‌ به‌ سرعت‌به‌ دست‌ آورده‌ بود، تداوم‌ يابد، بلكه‌ تنها در بخش‌ سيستان‌ دوام‌ آورد. به‌ سخن‌ديگر، مهم‌ترين‌ معضل‌ دولت‌ صفاري‌ آن‌ بود كه‌ از بنيادهاي‌ فرهنگي‌ وسياسي‌كه‌بتواند در يك‌ قلمرو گسترده‌ عمل‌ كند تهي‌ بود وتنها به‌ نيروي‌ نظامي‌تكيه‌مي‌كرد.

به‌ سخن‌ ديگر، دولت‌ مزبور كه‌ تا به‌ روزگار يعقوب‌ وعمرو بن‌ ليث‌، مناطق‌زيادي‌ را تحت‌ سلطة‌ خود داشت‌، بر پاية‌ لشكركشي‌ وجنگاوري‌ بنياد گذاشته‌ شده‌بود. گرديزي‌ در بارة‌ عمرو نوشته‌ است‌ كه‌ «در كار حشم‌ ولشكر سخت‌ كوشا بودهرسه‌ ماه‌ ايشان‌ را صله‌ فرمودي‌ وبه‌ غايت‌ هوشيار بود». طبعا يعقوب‌ از او نيزجنگاورتر وهوشيارتر بوده‌ است‌.

زماني‌ كه‌ قدرت‌ نظامي‌ تازه‌نفسي‌ در منطقه‌ يافت‌ شد ونيروهاي‌ بيش‌تري‌ را به‌كار گرفت‌، صفاريان‌ راهي‌ جز زوال‌ نداشتند. به‌ گفتة‌ گرديزي‌ زماني‌ كه‌ فرمان‌ماوراءالنهر را به‌ عمرو دادند گفت‌: «اين‌ را چه‌ خواهم‌ كرد كه‌ اين‌ ولايت‌ از دست‌اسماعيل‌ ]ساماني‌[ بيرون‌ نتوان‌ كرد، مگر به‌ صد هزار شمشير».

دولت‌ دُلَفيان‌ در منطقة‌ جبال‌ در دورة‌ صفاري‌

در دورة‌ صفاري‌، مثلثي‌ از نيشابور تا فارس‌ وزرنج‌، در اختيار صفاريان‌ بود كه‌ شرح‌آن‌ گذشت‌. جداي‌ از آن‌ مناطق‌، اصفهان‌ وجبال‌ اهميت‌ داشت‌ كه‌ به‌طور عمده‌ دردست‌ خاندان‌ ابودلف‌ بود. متأسفانه‌ تاريخ‌ منظمي‌ از نقش‌ اين‌ خاندان‌ در تحولات‌ايران‌ در قرن‌ سوم‌ در دست‌ نيست‌.

گذشت‌ كه‌ ابودلف‌، باني‌ شهر كرج‌ بوده‌ وبراي‌ ده‌ها سال‌، با استفاده‌ از نفوذمحلي‌ وكنار آمدن‌ با اميران‌ بزرگ‌تر ونيز خلفاي‌ عباسي‌، قدرت‌ را براي‌ خودوخاندانش‌ در مركز ايران‌ نگاه‌ داشت‌.

در سال‌ 252 هجري‌ عبدالعزيز بن‌ ابي‌دلف‌ به‌ حكومت‌ جبال‌ منصوب‌ شد؛ اماسال‌ بعد با نيرويي‌ كه‌ معتز فرستاد، در نزديكي‌ همدان‌ درگير شد وشكست‌ خورد.به‌ دنبال‌ آن‌ شهر كرج‌ كه‌ پايگاه‌ سنّتي‌ دلَفيان‌ بود به‌ دست‌ نيروهاي‌ بغداد افتادوعبدالعزيز با خاندانش‌ اسير شدند.

وي‌ بايد مدتي‌ بعد رها شده‌ باشد؛ زيرا درسال‌هاي‌ 257 بار ديگر بر جبال‌ مسلط‌ شده‌، ري‌ را در اختيار داشته‌ است‌. او در آن‌سال‌، شهر ري‌ را ترك‌ كرد واين‌ شهر در اختيار علويان‌ قرار گرفت‌.

در رخدادهاي‌ سال‌ 265 آمده‌ است‌ كه‌ دُلَف‌ بن‌ عبدالعزيز حاكم‌ اصفهان‌ بوده‌ كه‌قاسم‌ نامي‌ بر وي‌ شوريده‌ واو را به‌ قتل‌ رسانده‌ است‌. در برابر، طرفداران‌ وي‌، قاسم‌را به‌ قتل‌ رساندند واحمد بن‌ عبدالعزيز را به‌ عنوان‌ رئيس‌ خود انتخاب‌ كردند.

در سال‌ 266، احمد از سوي‌ عمرو بن‌ ليث‌، به‌ حكومت‌ اصفهان‌ گماشته‌ شد.گويا بغداد مي‌كوشيد تا جبال‌ را زير نظر خود داشته‌ باشد. به‌ همين‌ دليل‌، برخي‌ ازفرماندهان‌ ترك‌ بغداد كوشيدند تا احمد را از اين‌ ناحيه‌ برانند. در سال‌ 266 با بكتمرترك‌ ودر سال‌ 267 با كيْغَلَغ‌ ترك‌ درگير شد

/ 223