بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
بخارا، يكي از مراكز عمده مسلمانان بود كه از زمان فتح آن توسطقُتَيْبه بن مسلم شمار زيادي عرب نيز در آن سكنا داده شدند. نرشخي نوشته است:«خداي تعالي بر وي رحمت كناد كه در ايام وي بخارا دارالملك شد وهمه اميرانآلسامان، حضرت خويش به بخارا داشتند.» از اسماعيل به عنوان اميري مردمي ياد شده كه تنها با اسب خويش به ميان شهربخارا ميآمد تا مستمندان وضعيفان، بتوانند به راحتي با وي گفتگو كنند ومسائلومشكلات خود را با او در ميان بگذارند. افزون بر آن، كوشيد تا مخارج سنگينتعمير ديوار بزرگي كه در اطراف شهر بخارا بود وهر ساله، پول زيادي بابت آن ازمردم گرفته ميشد، از دوش مردم بردارد. در پرتو امنيت ايجاد شده در اين زمان،نيازي به وجود چنين ديواري براي بخارا نبود. اصولا سامانيها، در اين روزگار،موضع تهاجمي داشته ونگران حملات تركان آسياي مركزي به شهرهاي خودنبودند؛ زيرا در آن زمان هيچ كس توان مقابله با آنان را نداشت.
جانشينان اسماعيل
اسماعيل به سال 295 درگذشت و فرزندش احمد بهجاي وي نشست. گفتهاند كه او«به سيرت پدر ميرفت وعدل ميكرد وانصاف رعيت به تمامي داد ورعايا درراحت وآسايش ميبودند.» احمد، در يازدهم جمادي الاخره سال 301 به دستشماري از غلامان خويش كشته شد.عامل اين ماجرا، ابوالحسن نصر بن اسحاق كاتب دانسته شد كه اعدام گرديد.ابوالحسن كه گرفتار فساد مالي بوده چند بار از سوي احمد توبيخ شد. از آنجا كهخود را در معرض مجازات ميديد پيشدستي كرده امير را به قتل رساند. از اسماعيلبا عنوان امير ماضي واز احمد با نام امير شهيد نام ميبرند. جانشين وي امير سعيداست كه نام اصلي او نصر بن احمد است.نصر بن احمد تنها هشت سال داشت كه به امارت رسيد. در كنار وي، دو تن ازرهبران برجسته بخارا بودند: نخست ابوعبدالله جيهاني وزير او؛ دوم حمويه بنعلي سپهسالار سامانيان، يعني فرمانده نيروهاي نظامي. در اين وقت، وضعيتسست امارت ساماني در بخارا، بسياري را به هوس شورش انداخت. در سمرقند،عموي پدرش، اسحاق بن احمد شورش كرد.در نيشابور، دو فرزند همو، الياسومنصور. شماري ديگر از برادران ونيز امراي شهرها بر وي شوريدند؛ اما قدرتجيهاني وزير وحمويه، سبب شد تا اين شورشها فروكش كرده وبراي مدتيقريب به ده سال، اوضاع خراسان به آرامي سپري شد. امارت او از سال 301 تا 331به درازا كشيد.
نفوذ اسماعيليان در خراسان
در دفتر نخست گذشت كه اسماعيليان فرقهاي از شيعه هستند كه اسماعيل، فرزندامام جعفرصادق عليه السلام را به امامت برگزيدند. از آنجا كه اسماعيل پيش از پدردرگذشت، پيروانش به امامت فرزندانش معتقد شدند. آنان در پنهاني، در گوشهوكنار سرزمينهاي اسلامي ـ در ايران و شمال افريقا ـ به كار دعوت اشتغال داشتند.در اواخر قرن سوم هجري توانستند در شمال افريقا دولتي تأسيس كرده و از آنجا،كار تبليغ دعوت خويش را در تمامي بلاد اسلامي دنبال كنند. خراسان، به دليلپيشينهاش در داشتن زمينه دعوت شيعي، مورد توجه آنها قرار داشت. حضوردعوت اسماعيلي، تا به امروز در برخي از مناطق ماوراءالنهر، در افغانستانوتاجيكستان باقيمانده است.به هر روي، زمان نصر بن احمد ساماني، فرصت مناسبي براي اسماعيليان پيشآمد تا كار دعوت خويش را جدي بگيرند. زماني كه منصور ـ فرزند عموي احمد بناسماعيل ساماني ـ در نيشابور بر نصر بن نوح شوريد وسركوب شد، شخصي با نامحسين بن علي مروزي فرماندهي