طبرستان‌ در آستانه‌ تشكيل‌ دولت‌ علوي‌ - تاریخ ایران اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تاریخ ایران اسلامی - نسخه متنی

رسول جعفریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اعراب‌ به‌ دنبال‌ زندگي‌ بهتري‌ بودند ومهاجرت‌ به‌ ايران‌ را براي‌ رسيدن‌ به‌چنين‌ هدفي‌ مناسب‌ مي‌ديدند. مهم‌ آن‌ بود كه‌، آنان‌ به‌ دليل‌ محبوبيتي‌ كه‌ به‌عنوان‌نواده‌ پيامبر(ص‌) داشتند، از سوي‌ مسلمانان‌ با استقبال‌ بيش‌تري‌روبرومي‌شدند.

دليل‌ دوم‌ آن‌ نيز اين‌ بود كه‌ در دوره‌ اموي‌ وعباسي‌، آنها در عراق  وحجازامنيت‌نداشتند.

از زمان‌ منصور عباسي‌ كه‌ سركوبي‌ علويان‌ را با شدت‌دنبال‌مي‌كرد،علويان‌ به‌ اجبار به‌ هر سوي‌ مي‌گريختند. در اين‌ زمان‌ ايران‌ هم‌ محل‌مناسبي‌ براي‌ آنهابود.

از سوي‌ ديگر، علويان‌ در زندگي‌ مذهبي‌ خود، انسان‌هاي‌ پرهيزگاري‌ بودند وبه‌همين‌ دليل‌، مردم‌ به‌ آنها احترام‌ مي‌گذاشتند. ابن‌اسفنديار در تاريخ‌ طبرستان‌مي‌نويسد:

به‌ هر وقت‌ ساداتي‌ را كه‌ به‌ نواحي‌ ايشان‌ نشسته‌ بودند، مي‌ديدند، زهدوعلم‌وورع‌ ايشان‌ را اعتقاد مي‌كردند و مي‌گفتند آنچه‌ سيرت‌ مسلماني‌ است‌،باسادات‌است‌.

يكي‌ از ويژگي‌هاي‌ اين‌ خاندان‌، آن‌ بود كه‌ در برابر عباسيان‌ ادعاي‌ خلافت‌ داشتند؛در حالي‌ كه‌ ساير قبايل‌ عربي‌ چنين‌ ادعايي‌ نداشتند. اين‌ مسأله‌ براي‌ جريان‌هايي‌ كه‌با عباسيان‌ مخالف‌ بودند، بسيار اهميت‌ داشت‌. آنها در جستجوي‌ رهبراني‌ بودند تابتوانند مخالفت‌ ومبارزه‌ خود را با عباسيان‌ مشروعيت‌ بخشند. طبعاپذيرفتن‌علويان‌ به‌ عنوان‌ رهبر، قدم‌ مهمي‌ براي‌ جلب‌ حمايت‌ توده‌هاي‌ مردم‌دراين‌ مبارزات‌ مي‌شد. اين‌ مسأله‌ سبب‌ حساسيت‌ حكومت‌هاي‌ وابسته‌ به‌خلافت‌نسبت‌ به‌ علويان‌ بوده‌ ودر بسياري‌ از موارد، به‌ آزار واذيت‌ علويان‌منتهي‌مي‌شد.

به‌ هر روي‌، مهاجرت‌ سادات‌ به‌ ايران‌ از جهت‌ سياسي‌ واجتماعي‌ تأثير مهمي‌در ايران‌ داشت‌. خواهيم‌ ديد كه‌ در قرون‌ بعد، سادات‌ در هر شهر، نقيبي‌ ويژه‌ خودداشتند وبه‌ عنوان‌ شريف‌، رئيس‌ يا صدر، در تحولات‌ اجتماعي‌ وسياسي‌ شهر، نقش‌مهمي‌ بر عهده‌ داشتند.

از جمله‌ شهرهايي‌ كه‌ شمار زيادي‌ علوي‌ در آن‌ زندگي‌ مي‌كرد، شهر ري‌ بود. ازآثار برجاي‌ مانده‌ از مهاجرت‌ سادات‌ به‌ آن‌، مرقد عبدالعظيم‌ حسني‌ عليه‌السلام‌است‌ كه‌ در نيمه‌ قرن‌ سوم‌ هجري‌ در اين‌ شهر درگذشت‌. اصولا شمار علويان‌ ساكن‌اين‌ شهر فراوان‌ بوده‌ است‌.

طبرستان‌ در آستانه‌ تشكيل‌ دولت‌ علوي‌

پيش‌ از اين‌ گذشت‌ كه‌ بخش‌ شرقي‌ طبرستان‌، به‌ويژه‌ گرگان‌، در زمان‌ خلافت‌ عمروعثمان‌ به‌ دست‌ مسلمانان‌ فتح‌ شد؛ اما بخش‌ غربي‌ آن‌، دير زماني‌ گذشت‌ تا به‌ مروربا مسلمانان‌ كنار آمد. حتي‌ در همين‌ دوران‌، اميران‌ محلي‌ تا قرن‌ها قدرت‌ را دراختيار داشتند. در قرن‌ اول‌ ودوم‌، بسياري‌ از ساكنان‌ گرگان‌ از اعراب‌ بودند.فهرستي‌ از مساجد اين‌ شهر كه‌ در قرن‌ چهارم‌ شمارش‌ شده‌، همه‌ به‌ نام‌ قبايل‌ عربي‌است‌؛ مانند مسجد اَزْد، مسجد عبدقيس‌ ومساجد ديگر.

زماني‌ كه‌ طاهريان‌ خراسان‌ را داشتند، طبرستان‌ نيز تحت‌ سيطره‌ آنان‌ درآمد. اين‌از زماني‌ بود كه‌ مازيار، در پي‌ كوشش‌ براي‌ احياي‌ آيين‌ باستاني‌ ايران‌ بود. وي‌ به‌دست‌ عبدالله‌ بن‌ طاهر اسير وبساط‌ حكومت‌ وي‌ برچيده‌ شد. از آن‌ پس‌ اميران‌طاهري‌ ونمايندگان‌ آنها، بر اين‌ سرزمين‌ حكمراني‌ مي‌كردند.

در سال‌ 250 جرقه‌ تشكيل‌ دولت‌ علوي‌ در طبرستان‌ زده‌ شد. اين‌ جرقه‌،رويدادي‌ بود كه‌ ريشه‌ در تحولات‌ پيشين‌ داشت‌. عاملان‌ طاهري‌ در طبرستان‌، به‌مردم‌ ستم‌ مي‌كردند وبه‌ تدريج‌ خشم‌ مردم‌ را بر مي‌انگيختند. شخصي‌ با نام‌ جابر بن‌هارون‌ نصراني‌، زمين‌هاي‌ بي‌مالك‌ ديلم‌ وگيلان‌ را به‌ نام‌ امير طاهري‌ به‌ تصرف‌ درمي‌آورد. اين‌ رخدادها زمينه‌ يك‌ شورش‌ را فراهم‌ كرد.

دو برادر با نام‌ محمد وجعفر فرزندان‌ رستم‌ ـ كه‌ به‌ نظر مي‌رسد پدرشان‌ از آيين‌زرتشتي‌

/ 223