بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
يعقوب در سال 260 هجري با سپاه علويان درگير شد وآنها را به شكست دادهوارد ساري وآمل شد. حسن بن زيد، به ديلم كه پناهگاه بسيار مناسبي بود، گريخت.يعقوب، خراج يك سال را به زور از مردم گرفت وبه تعقيب حسن پرداخت. ورودوي به اين منطقه، همزمان با فرود بارانهاي مداوم چهلروزهاي شد كه او را سختاسير خود كرد. وي با تحمل مشقّت فراوان ودر پي از دست دادن بسياري ازنيروهايش، مجبور به رها كردن منطقه وبازگشت از آن شد.بدين ترتيب طبرستان براي مدتي قريب بيست سال در اختيار حسن بن زيدبود. در طي اين مدت، يك بار در سال 262 وبار ديگر در سال 266 احمد بن عبداللهخجستاني به جنگ حسن بن زيد آمد؛ اما كمك مردم جرجان به حسن، سبب دورشدن خجستاني از طبرستان شد.
عملكرد حسن بن زيد
حسن بن زيد علوي، فردي قوي ودر برخورد با مخالفان دولت ومذهبِ خود،بسيار سخت بود.وي در عين وفاداري به آرمانهاي خود، روشهاي سختي رابراي از ميان برداشتن مخالفان به كار ميبست؛ در عين حال، به دليل آن كه در اينقبيل كارها، انگيزههاي شخصي به نظر نميآمد، مخالفتي با اقدامات او صورتنگرفت؛ به عكس منابع تاريخي، از حسن بن زيد به عنوان فردي عادل ودادگر ياد كردهاند.از جمله مخالفان وي، عباسيان وطرفداران آنها بودند. ابن اسفنديار مينويسد:حسن بنزيد، هر آفريده را كه هوادار مسودين ـ سياه جامگان، عبّاسيان ـ بود، بهعقوبتها ميكشت، وملامتها ميكرد تا دلهاي مردم، چنان هراسان شد كه جزطاعت ورضاي او فكرتي نماند.حسن از نظر مذهبي، بر مذهب زيديه بود. اين مذهب، امام فكري وسياسي خود رازيد بن علي بن الحسين (ع) ميدانست كه در سال 122 هجري بر ضد امويان دركوفه شوريد. پيروان وي، بسيار انقلابي بودند وامام را كسي ميدانستند كه فاطميباشد، شمشيرِ قيام به دست گيرد وبا دشمن مبارزه كند. درباره آنها، در جاي ديگريسخن گفتهايم.حسن ضمن دستورالعملي از مردم خواست تا به مباني مورد نظر او اعتقاد داشتهوبه دستورهاي فقهي كه صادر ميكند عمل كنند. برخي از اين دستورات عبارتبودند از: عمل به كتاب خدا وسنّت رسول (ص)، اعتقاد به برتري امام علي(ع) پساز پيامبر(ص) بر همه امّت، دوري از اعتقاد به جَبْر وتشبيه، گفتن حيّ علي خَيرالعمل در اذان، بلند خواندنِ بسم الله الرحمن الرحيم در نماز وچند نكته ديگر.به دنبال اين اقدامات، او بر ناصبيان كه دشمنان امام علي عليهالسلام بوده وازبقاياي حزب اموي بودند، سخت ميگرفت. وقتي عالم محدّثي در گرگان متهم شدكه از ناصبيان است، او را آن اندازه زندان كرد كه در آنجا درگذشت.وي با برخي از چالوسيان نيز كه همدلي با يعقوب كرده بودند، برخورد سختيكرده، اراضي آنها را در اختيار مردمان ديلم گذاشت.
محمد بن زيد داعي كوچك
حسن بن زيد، برادرش محمد را به عنوان جانشين خود معين كرد وبراي او بيعتگرفت. محمد بن زيد را داعي صغير ناميدند. وي با دشواريهاي فراواني روبروبود. نخستِ آنها، درگير شدن با داماد داعي كبير، يعني ابوالحسين بود كه با زحمتتوانست او را آرام كرده آمل را از دست وي خارج كند؛ اما دشمنان خارجيش فراوانبودند. از يك سو صفاريان، از سوي ديگر رافع بن هرثمه، از امراي وابسته بهطاهريان واز سوي ديگر اذْكوتگين از فرماندهان ترك.