بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
با حمله اين فرمانده ترك در سال 271، شكست سختي بر نيروهاي محمد بنزيد وارد آمده ري از دستش بيرون رفت. از سوي ديگر، رافع بن هرثمه در سال275 به جرجان حمله كرد وآن را تصرف نمود. داعي از طبرستان خارج شد وبهديلم پناه برد ودر پناه قارن بن رستم از امراي محلي درآمد.اندكي بعد، به سال 279 زماني كه عمرو بن ليث به دشمني با رافع برخاست، ويبا داعي متحد شد ودر جرجان وطبرستان به نام محمد بن زيد خطبه خواند. اين بهمعناي انكار خلافت عباسيان بود. چندي بعد رافع از برابر عمرو صفاري گريختودر خوارزم به قتل رسيد.درگيريهاي داخلي خراسان ميان صفاريان وسامانيان، طبرستان را براي محمدبن زيد آرام گذاشت. وي طي چندين سال، با آرامش در اين ناحيه حكمراني كردوافزون بر آن، هر ساله اموال فراواني را براي سادات مقيم عراق به بغدادميفرستاد.با تصرف خراسان از سوي اسماعيل بن احمد ساماني در سال 287، سامانيان باعلويان هممرز شدند. گفتهاند كه محمد بن زيد، قصد خراسان كرد. اسماعيل از ويخواست تا در گرگان وطبرستان بماند. همين مسأله سبب لشكركشي سامانيان بهطبرستان شد. ميان دو سپاه نبرد سختي درگرفت وضمن آن، محمد بن زيدكشتهشد. ابناثير نوشته است: محمد بن زيد شخصي اديب ودانشمند بود وبا مردمحسن سُلُوك داشت.پس از كشته شدن محمد، طبرستان زير سلطه سامانيان درآمد تا آن كه بار ديگر،ناصر علوي در طبرستان قيام كرد.شايسته يادآوري است كه در همين روزگار، يحيي بن حسين ملقب به الهادي،در يمن قيام كرد ودولت علويان در صعده، يكي از شهرهاي مهم يمن، استقراريافت. آغاز تشكيل دولت وي به سال 280 هجري بوده واز همان زمان، مذهبزيدي در يمن انتشار يافت. بعدها ميان زيديان ايران در طبرستان وخراسانوزيديان يمن، ارتباط فرهنگي مستمري برقرار شد.
دولت ناصر كبير
حسن بن علي ملقب به اُطْرُوش والنّاصِرُ لِلحق ـ به اختصار ناصر ـ از عالمانورهبران بلندپايه دولت علويان زيدي در طبرستان است. او به خاطر ضربهشمشيري كه در يكي از نبردها به سرش اصابت كرد ـ ويا به دليل هزار تازيانهاي كهرافع بن هرثمه بر او زده بود ـ ناشنوا گشته وبه همين جهت، ملقب به اطروش بود.وي مذهب زيدي داشت وخود از فقيهان ومتكلمان اين گرايشِ مذهبي بود. از ميانسه پسرش، ابوالحسين احمد، شيعه امامي بود.ناصر در رويدادهاي زمان محمد بن زيد حضور داشت. پس از آن كه سامانيان برطبرستان مسلط شدند، امكان اقدامي نيافت. وي در طول سيزده سال، در ديلموگيلان به نشر اسلام مشغول بود. تا اين زمان، اسلام در گيلان انتشار چنداني نيافتهومردم بر آيين كهن خود بودند. بر اثر اقدامات وي، ورفت وشد او در روستاهايمختلف، شمار فراواني از مردم اين ناحيه به اسلام گرويدند. نوشتهاند: كسي درجبل وديلم باقي نماند جز آن كه به دعوت او به اسلام گرويد.در اين زمان، شخصي با نام ابوالعباس عبدالله بن نوح بر طبرستان حكومتميكرد كه مردم نيز از وي راضي بودند. پس از عزلش در سال 301 بود كه ناصر اقدامبه دعوت مردم براي قيام كرد. وي امير جديد طبرستان را كه ابوالعباسصعلوك بودشكست داد وبر طبرستان تسلط يافت. اين زمان بود كهعلمهاي سفيد كه نشانهعلويان و شيعيان بود در همه طبرستان وديلم وجرجان، برپاگرديد.احمد بن اسماعيل ساماني كه نميتوانست شكست خود را در طبرستان بپذيرد،سپاهي فراهم