بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
كرد تا خود به طبرستان بيايد؛ اما در لشكرگاه خود به دست تني چنداز غلامانش كشته شد.يكي از فرماندهان ناصر كبير، حسن بن قاسم، عموزاده او بود كه بر وي شوريدوناصر را اسير كرده به قلعه لاريجان فرستاد؛ اما چيزي نگذشت كه ناصر بر اوضاعمسلط شد. او حسن را با كمال بزرگواري بخشيد وبه حكومت جرجان گماشت.وي در جرجان از سوي تركان محاصره شد؛ اما با شجاعت توانست از آنجا بگريزدوبه آمل بيايد. با آمدن وي به آمل، ناصر كبير، حكومت را به او سپرد وبه نوشتهابناسفنديار «ناصر كبير تَركِ مُلْك گفت وبا خلايق به شريعت زندگاني پيش گرفتواز اطراف جهان براي استفاده پيش او آمدندي واقتباس فنون علوم كردندي از فقهواحاديث ونظر وشعر وادب.» ناصر به تاريخ 25 شعبان سال 304 درگذشت و مزارش براي چندين قرنزيارتگاه خاص وعام شد. وي عالمي برجسته بود وچندين كتاب درباره مسائلفقهي واعتقادي تأليف كرد كه گويا هيچ كدام آنها برجاي نمانده است.
جانشينان ناصر كبير وزوال دولت علويان
اشاره كرديم كه حسن بن قاسم رهبري دولت علوي را به دست داشت. نوشتهاند كهوي «سيدي نيكوسيرت وعادل وعالم بود» و«مردم طبرستان به هيچ عهدي چندانامن ورفاهيت وعدل نديدند كه به ايام او وكفايت وسياست او بيشتر از جمله سادات بود».ابوالقاسم جعفر فرزند ناصر، حكومت حسن را نپذيرفت وآمل را از ويگرفت. حسن بن قاسم به گيلان رفت. برخورد جعفر با مردم چندان مناسب نبود. بههمين دليل باز حسن بن قاسم به حكومت طبرستان بازگشت. امراي محلي نيز ماننداسپهبد شروين وشهريار ونداميد پذيرفتند تا به وي خراج دهند. در اين وقتگرگان نيز در اختيار ابوالحسين احمد فرزند ديگر ناصر بود. حسن بن قاسم با ايندو برادر گاه در توافق وگاه در مخالفت وجنگ بود.مشكل ديگر، امراي محلي بودند كه هر بار ميكوشيدند تا يكي از اين سه تن رابر ضد ديگري ياري دهند. سامانيان در پي تصرف گرگان بوده وآنها نيز لشكركشيهايي در اين ناحيه داشتند. بهطور معمول، وقتي دشمن خارجي؛ يعنيسامانيان يا امراي آنها حمله ميكردند، داعي وفرزندان ناصر بايكديگر متحد ميشدند؛ اماوقتي از جنگ با آنان فراغت مييافتند، هر كدام با ديگري به دشمني برميخاستند.يكي از مهمترين نبردها ميان سيمجور دواتي امير خراسان با علويان بود كه بهشكست علويان منجر شد. اندكي بعد، داعي موفق شد از ديلم وگيلان نيرويي بهگرگان اعزام كرده ولشكر علوي توانست به فرماندهي ابوالحسين احمد، تركان رااز گرگان بيرون كند.به هر روي گرگان از آن احمد شد وآمل از داعي. پس از دفعدشمن خارجي، باز فرزندان ناصر با داعي به جنگ پرداختند تا آن كه وي از آملگريخت وابوالحسين احمد به امارت طبرستان رسيد. او در 29 رجب سال 311درگذشت وحكومت به برادرش ابوالقاسم جعفر رسيد كه برخوردي ظالمانه بامردم داشت، تا آنجا كه به قول ابناسفنديار «روزگار داعي را مردم