وُشْمگير - تاریخ ایران اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تاریخ ایران اسلامی - نسخه متنی

رسول جعفریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اقدامات‌، خشم‌ تركان‌ را برانگيخت‌ وآنها را وادار كرد تا در حمام‌ برسر او ريخته‌ وپس‌ از آن‌ كه‌ شكمش‌ را پاره‌ كردند، سرش‌ را هم‌ از تنش‌ جدا نمودند.

بي‌شبهه‌ سپاهيان‌ وي‌، مردمان‌ مسلمان‌ واهل‌ نماز بودند؛ اما اين‌ كه‌ گرايش‌ خودمرداويج‌ چه‌ بوده‌، مسأله‌اي‌ است‌ كه‌ در چند وچوني‌ آن‌ گفتگو بسيار است‌. در اين‌ترديد نيست‌ كه‌ او با اسلام‌ ميانه‌اي‌ نداشته‌ واز طرف‌ برخي‌ از محققان‌، به‌ اسلام‌ستيزي‌ متهم‌ شده‌ است‌. گرايش‌هاي‌ ايران‌گرايانه‌ او در زنده‌ كردن‌ آداب‌ ورسوم‌ايراني‌ كه‌ به‌ صورت‌ غير عادي‌ افراطي‌ بود، حكايت‌ از علائق‌ غير ديني‌ او دارد.

مهم‌ترين‌ نمود اين‌ مسأله‌ در برگزاري‌ جشن‌ سده‌ در اصفهان‌ بود كه‌ پيش‌ از آن‌ به‌صورت‌ آرام‌ توسط‌ توده‌هاي‌ زرتشتي‌ واحيانا مسلمان‌ برگزار مي‌شد. مرداويج‌دستور داد تا با ابهت‌ تمام‌، اين‌ مراسم‌ را در بهمن‌ سال‌ 323 همراه‌ با برپايي‌ آتش‌بازي‌ بسيار گسترده‌، در اصفهان‌ برگزار كنند.

برخي‌ از مورخان‌ مانند مسعودي‌ به‌ صراحت‌ از قصد مرداويج‌ براي‌ براندازي‌حكومت‌ عباسي‌ سخن‌ گفته‌اند. ممكن‌ است‌ چنين‌ چيزي‌ در انديشه‌ وي‌ بوده‌؛ اما به‌خوبي‌ آگاه‌ بود كه‌ چنين‌ تواني‌ را ندارد وبه‌ همين‌ دليل‌ با خليفه‌ كنار آمد.

در ميان‌ اسامي‌ خاندان‌ زياري‌ وحتي‌ فرماندهان‌ آنها، كمتر به‌ نام‌ اسلامي‌ برمي‌خوريم‌.

بيش‌تر آنها اسامي‌ كهن‌ پارسي‌ داشتند. با اين‌ حال‌، سكه‌هاي‌ برجاي‌مانده‌ از برادرش‌ وشمگير، مانند ساير سكه‌هاي‌ آن‌ عهد، آياتي‌ از قرآن‌ را بر روي‌خوددارد. بي‌شبهه‌ وشمگير خشونت‌ كمتري‌ نسبت‌ به‌ مرداويج‌ داشت‌.

وُشْمگير

زماني‌ كه‌ كار مرداويج‌ بالا گرفت‌، نامه‌اي‌ براي‌ برادرش‌ وشمگير فرستاد واو رادعوت‌ كرد تا وي‌ را همراهي‌ كند. آن‌ زمان‌ وشمگير، در سرزمين‌ گيل‌ به‌ كشت‌ برنج‌مشغول‌ بود. با رسيدن‌ نامه‌ دست‌ از كار شست‌ وبه‌ مرداويج‌ پيوست‌ واز سوي‌ او به‌حكومت‌ ري‌ گماشته‌ شد.

پس‌ از كشته‌ شدن‌ مرداويج‌، يارانش‌ به‌ ري‌ رفتند وباوشمگير بيعت‌ كردند.

وشمگير طي‌ سالهاي‌ متمادي‌ حكومت‌ خود، جنگ‌ها ونبردهاي‌ فراواني‌ كرد.شورشياني‌ مانند ماكان‌ بن‌ كاكي‌ كه‌ هر لحظه‌ از هر سوي‌ سر مي‌كشيدند وبه‌ هوس‌گرفتن‌ گرگان‌ وري‌ واصفهان‌ قيام‌ مي‌كردند، او را سخت‌ گرفتار كرده‌ بود؛ اما مشكل‌عمده‌ او، دو سلسله‌ نسبتا قوي‌، يعني‌ ساماني‌ها وبويهي‌ها بود. نزديكي‌ بويهيان‌ باجبال‌ ووابستگي‌هاي‌ نژادي‌ ومنطقه‌اي‌ آنها با گيلان‌، كار وشمگير را از سوي‌ آنان‌سخت‌تر مي‌نمود.

وشمگير، به‌ سال‌ 328 اصفهان‌ را از دست‌ داد وهمان‌ سال‌ مجبور شد تا گرگان‌ رانيز به‌ سامانيان‌ واگذار كند. سال‌ بعد، گرچه‌ لشكركشي‌ بويهيان‌ براي‌ تصرف‌ ري‌شكست‌ خورد؛ اما در نبرد با سامانيان‌، وشمگير گريخت‌ وماكان‌ بن‌ كاكي‌ هم‌ كشته‌شد وري‌ به‌ تصرف‌ سامانيان‌ درآمد. اندكي‌ بعد، باز وشمگير بر ري‌ تسلط‌ يافت‌؛ امااين‌ بار نيز ركن‌ الدوله‌ بويهي‌ به‌ سال‌ 331 به‌ ري‌ حمله‌ كرد وآن‌ را تصرف‌ نمود.

طي‌ سالهاي‌ بعد، تا سال‌ 357 كه‌ وشمگير در نخستين‌ روز آن‌ درگذشت‌، بارهاوبارها ميان‌ او وبويهيان‌ از يك‌ سو، وبا علويان‌ طبرستان‌ كه‌ باز سر به‌ قيام‌ برداشته‌بودند، نبردهايي‌ صورت‌ گرفت‌. وشمگير به‌ رغم‌ اين‌همه‌ درگيري‌، وبا وجود اين‌همه‌ دشمن‌، تا اندازه‌اي‌ خود را سرپا نگاه‌ داشت‌ وهر بار با اتحاد با سامانيان‌ يابرخي‌ ديگر، حوزه‌ كوچكي‌ از قدرت‌ را براي‌ خود نگاه‌ داشت‌.

اميران‌ زياري‌

قدرت‌ زياريان‌ در همان‌ عهد وشمگير، رو به‌ زوال‌ رفته‌ بود؛ اما طبرستان‌ وگيلان‌،منطقه‌

/ 223