بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
واسط را رها كرد. با مرگ توزون، اوضاع بغداد در هم ريخت وعيارانودزدان به سراغ اموال مردم رفته شهر را غارت كردند. اين بار معزالدوله به سويبغداد حركت كرد وبدون درگيري، در حالي كه المستكفي واميرالامراي ويابنشهرزاد پنهان شده بودند، شهر را به تصرف خود درآورد. شگفت آن كهالمستكفي نيز از آمدن معزالدوله اظهار شعف كرد وگفت كه پنهان شدنش از ترستركان بوده است.
آلبويه در بغداد
ورود معزالدوله به بغداد، در يازدهم جمادي الاولي سال 334 بود. اندكي پس ازورود وي، توطئهاي بر ضد وي ترتيب داده شد كه معزالدوله از آن آگاهي يافتوعوامل آن را از ميان برد. در ضمن المستكفي را نيز از خلافت خلع كرد وخلافترا به المطيع للّه ـ فضل فرزند مقتدر ـ سپرد.اكنون هيچ چيزي براي خلافت، جز يك نام باقي نمانده بود. در عين حال،بايدتوجه داشت كه حتي بويهيان كه شيعه بودند، به دليل فراوانياهلسنت،نميتوانستند اصل خلافت عباسي را از ميان بردارند. آنانبهناچاراصلخلافتراپذيرفته وخليفهاي را كه در اختيارشان بود، بهخلافتگماردند.تثبيت وضعيت بغداد به نفع آلبويه هنوز روشن نبود. ناصرالدوله حمدانينميتوانست حضور بويهيان را كه از قضا هر دو گرايشهاي شيعي داشتند، تحملكند. دو سپاه ناصرالدوله ومعزالدوله در برابر هم قرار گرفتند. معزالدوله سمتغربي بغداد وناصرالدوله سمت شرقي آن را در اختيار داشت. با اين كه وضعيتسپاه ديلمان چندان مناسب نبود ومعزالدوله در آستانه بازگشت به اهواز بود،توانست با يك حيله جنگي دشمن حمداني خود را شكست داده والمطيع را دردارالخلافه مستقر سازد. ناصرالدوله كه مشكل تركان همراهش را نيز داشت، ازتهديد آنها به موصل گريخت وبدين ترتيب موقعيت دولت بويهي معزّالدوله دربغداد تثبيت شد.مهمترين مشكل بغداد تأمين نيازهاي مالي سپاهيان ترك وديلم بود. از آنجا كهبلاد اطراف همه در اختيار اميران مستقل بود، كمك مالي مهمي به بغداد نميرسيد.همين امر سبب شورش سپاهيان وآشفتگي اوضاع وظلم واجحاف در حق ساكناناين شهر بود.اين زمان رقابت تركان وديلمان نيز به اوج خود رسيده وبر دشواريهاي پيشينافزوده بود. معزالدوله روستاهاي مختلف را به فرماندهان سپرد تا زندگي آنها تأمينشود؛ اما همين امر سبب آشفتگي بيشتر اوضاع اداري واقتصادي در عراق شد. بااين حال، آل بويه بر اوضاع مسلط شده وبغداد را در اختيار خود نگاه داشتند.فتح بغداد بزرگترين پيروزي آل بويه طي سيزده سال تلاش بيوقفه آنها برايايجاد يك دولت بود.
سه شاخه دولت بويهي
در سال 335 ركن الدوله بويهي توانست ري را از تصرف سامانيان خارج كردهودولت بويهي را در آنجا استوار سازد. تسلط بر ري به معناي تسلط بر منطقه جبال،يعني اصفهان تا قزوين وزنجان وابهر بود.اكنون اين دولت، داراي سه شاخه بود:نخست ري كه در دست ركن الدوله بود.دوم فارس كه در اختيار عمادالدوله قرار داشت.سوم بغداد كه در اختيار معزالدوله بود.بعدها سرنوشت دولت بويهي فارس، با دولت بويهي بغداد پيوند خورد وتقريبادر بيشتر سالها،