بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
حكومت ميكردند، هوس تسلط بر عراق در سرشان پديد آمد. آنها درسال 379 به سوي عراق حركت كردند؛ اما كاري از پيش نبرده وبه ري بازگشتند.اين زمان صمصام الدوله فرزند ديگر عضدالدوله كه روزگاري امارت بغداد راداشت، بر فارس حكمراني ميكرد. بهاءالدوله به فارس لشكر كشيد كه از سپاهبرادرش شكست خورد وبه عراق وخوزستان اكتفا كرد. زماني كه به بغدادبازگشت، جنگها ونزاعهاي فرقهاي ومذهبي، بغداد را در آتش فرو برده بود. بعداز آن نيز چند بار خوزستان ميان دو برادر دست به دست شد.بهاءالدوله كه اموال كافي براي نگاه داشتن سپاهش نداشت، ابتدا اموال وزيرششاپور بن اردشير را كه از چهرههاي فرهيخته دولت بويهي بود، تصاحب كرد وپس از آن در انديشه اموال الطائع عباسي افتاد. به همين دليل در سال 381 او را از خلافتخلع كرد والقادر بالله را به خلافت رساند.نگاهي به رخدادهاي اين سالها نشان ميدهد، تنها وزيري كه پابرجا ماند،صاحب بن عباد، وزير ركنالدوله وفرزندانش مؤيدالدوله و فخرالدوله بود. درفارس وبغداد، هر روز وزير جديدي سر كار ميآمد واندكي بعد، اموالش تصاحبشده وزير ديگري به كار گماشته ميشد.دنبال كردن ماجراهاي تاريخي آلبويه در بغداد، چندان به موضوع كتاب مامربوط نميشود؛ گرچه بايد توجه داشت كه دولت بويهيِ بغداد، معمولا برخوزستان نيز حكومت ميكرد وبه همين دليل به ايران مربوط ميشد. افزون بر آن،به دلايل ديگري نيز سرنوشت اين دولت با ايران مربوط بود. در واقع، دولت بويهيبغداد، به نوعي شاخه فارس را نيز در اختيار خود داشت وقلمروش تا جنوب ايرانبود. گفتني است كه با وجود استقلالي كه در خراسان يا حتي منطقه جبال وجودداشت، مناطق جنوبي ايران، تا دير زمان زير سلطه تقريبا مستقيم بغداد باقيماند.بههمين جهت، مَقْدِسي مينويسد كه درآمد خوزستان پشتوانه خليفهعباسياست.در سال 388 ديلميان صمصامالدوله را كشتند وابونصر فرزند بختيار(عزالدوله) را به جاي وي بر فارس وكرمان حاكم كردند. بهاءالدوله امير بويهيِبغداد در انديشه تسلط بر آن ناحيه برآمد ودر سال 390 بر كرمان مسلط شد.بهاءالدوله به رغم دشواريهاي فراوان، تا پايان عمر (سال 403) بر عراق حاكمبود. وي در ارّجان درگذشت وجسدش را در كنار پدرش عضدالدوله، در مشهداميرمؤمنان (ع) دفن كردند.اين مسأله نشان ميدهد كه افراد خاندان بويهي همه برمذهب تشيع بودهاند.