طاهر دوم‌ وفرزندش‌ محمد - تاریخ ایران اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تاریخ ایران اسلامی - نسخه متنی

رسول جعفریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اندكي‌ بعد از آن‌، عبدالله‌ بن‌ طاهر قدرت‌ را به‌ دست‌ گرفت‌، نيشابور را به‌ عنوان‌مركز امارت‌ خراسان‌ برگزيد. دلايل‌ اين‌ كار مي‌توانست‌ نزديكي‌ نيشابور به‌ عراق باشد. توان‌ گفت‌ كه‌ انتخاب‌ نيشابور براي‌ نزديكي‌ آن‌ به‌ سيستان‌ وبه‌ هدف‌جلوگيري‌ از نفوذ خوارج‌ در خراسان‌ صورت‌ گرفت‌. در همان‌ ايامي‌ كه‌ عبدالله‌ به‌خراسان‌ مي‌آمد، خوارج‌ تا نزديكي‌ نيشابور آمده‌ وقرية‌ حمراء را مورد تاخت‌ وتازقرار داده‌ شماري‌ را كشتند.

از سوي‌ ديگر، مي‌توان‌ گفت‌ كه‌ انتخاب‌ مزبور، بعدها سبب‌ شد تا ساماني‌هاوديگران‌ خانان‌ ترك‌ در شرق  به‌ آساني‌ رشد كنند وپس‌ از آن‌ كه‌ قدرتي‌ به‌دست‌آوردند، به‌ سمت‌ مركز ايران‌ پيشروي‌ نمايند. به‌ هر روي‌، انتخاب‌ نيشابورسبب‌ شدتا اين‌ شهر به‌ شهري‌ بزرگ‌ تبديل‌ شده‌ وبه‌ تدريج‌ بزرگ‌ترين‌ شهرخراسان‌شود.

مرگ‌ مأمون‌ در سال‌ 218 وروي‌ كار آمدن‌ معتصم‌، تغييري‌ در وضع‌ طاهريان‌ايجاد نكرد. آنها همچنان‌ قدرت‌ را در خراسان‌ ونفوذ را در بغداد براي‌ خود نگاه‌داشتند. البته‌ كدورتي‌ ميان‌ معتصم‌ وعبدالله‌ بود وزماني‌ هم‌ معتصم‌ در صددتوطئه‌اي‌ بر ضد عبدالله‌ برآمد. با اين‌ حال‌، عبدالله‌ سخت‌ مراقب‌ اوضاع‌ بود تاهمچنان‌ بر سر قدرت‌ بماند. عباسيان‌ نيز كه‌ پس‌ از سالها آرامش‌ خراسان‌ رامي‌خواستند، طاهريان‌ را مطلوب‌ نهايي‌ خويش‌ يافتند واز آنها حمايت‌ مي‌كردند.گفته‌اند در اين‌ دوران‌، ترس‌ عبدالله‌ در از دست‌ دادن‌ حكومت‌ تا آنجا بود كه‌ ازرفتن‌ به‌ حج‌ نيز صرف‌ نظر كرد.

عبدالله‌ بن‌ طاهر در سال‌ 219 مواجه‌ با يك‌ شورش‌ علوي‌ شد. محمد بن‌ قاسم‌علوي‌ كه‌ مقيم‌ مدينه‌ بود، از سوي‌ يك‌ خراساني‌ به‌ خراسان‌ دعوت‌ شد. محمددعوت‌ او را پذيرفت‌ ودر طالقان‌ خراسان‌، مردم‌ را به‌ الرضا من‌ آل‌ محمد فراخواند.معناي‌ اين‌ سخن‌ اين‌ بود كه‌ بايد امامي‌ از اهل‌ بيت‌ رهبري‌ مردم‌ را به‌ دست‌ گيرد.عبدالله‌ بن‌ طاهر سپاهي‌ به‌ سوي‌ وي‌ فرستاد كه‌ او را شكست‌ داد. محمد به‌ نسا رفت‌ودر آنجا به‌ دست‌ عامل‌ اين‌ شهر اسير شد.

عبدالله‌ او را نزد معتصم‌ فرستاد ووي‌نيز محمد را زنداني‌ كرد. اندكي‌ بعد محمد از زندان‌ گريخت‌ وديگر كسي‌ از اوخبري‌ نيافت‌.

زماني‌ شايع‌ شده‌ بود كه‌ عبدالله‌ هم‌ تمايلي‌ به‌ علويان‌ دارد. مأمون‌ وي‌ را آزمايش‌كرد وكسي‌ را فرستاد تا او را امتحان‌ كند. عبدالله‌ به‌ آن‌ شخص‌ گفت‌ كه‌ او به‌ولي‌نِعْمَت‌ خود يعني‌ عباسيان‌ خيانت‌ نخواهد كرد!

بعد از آن‌ نيز عبدالله‌ در جنگ‌ بر ضد مازيار ـ حاكم‌ شورشي‌ طبرستان‌ كه‌ گفته‌شده‌ است‌ در پنهان‌، همدلي‌ با بابك‌ خرم‌ دين‌ نيز داشت‌ ـ شركت‌ كرد. در اصل‌،طبرستان‌ نيز در اين‌ زمان‌، همانند جبال‌ ومناطق‌ مركزي‌ ايران‌، زير سلطة‌طاهريان‌بود.

عبدالله‌ در چهل‌ وهشت‌ سالگي‌، درست‌ در سن‌ پدرش‌ طاهر، در ربيع‌ الاول‌سال‌ 230 در نيشابور درگذشت‌. ويژگي‌هاي‌ وي‌ را همانند پدرش‌ دانسته‌ وشاعري‌پس‌ از درگذشت‌ او گفت‌: اگر تقوا نبود مي‌گفتم‌ كه‌ بر اساس‌ عقيده‌ به‌ تناسخ‌، روح‌پدرت‌ در تو حلول‌ كرده‌ است‌!

طاهر دوم‌ وفرزندش‌ محمد

پس‌ از عبدالله‌، فرزندش‌ طاهر دوم‌ به‌ حكومت‌ خراسان‌ رسيد. نگاهي‌ به‌ تحولات‌تاريخي‌ سالهاي‌ امارت‌ وي‌ (230 ـ 248) نشان‌ مي‌دهد كه‌ اوضاع‌ خراسان‌ آرام‌ بوده‌وخبري‌ از شورش‌ نيست‌. در اصل‌، عبدالله‌ بن‌ طاهر، زمينة‌ اين‌ آرامش‌ را از پيش‌فراهم‌ آورده‌ بود. اين‌ امر حكايت‌ از آن‌ دارد كه‌ طاهريان‌ با قدرت‌ بر اين‌ سرزمين‌حكومت‌ كرده‌ وخوارج‌ وساير شورشيان‌ را قلع‌ وقمع‌ كرده‌اند.

زماني‌ كه‌ خبر مرگ‌ طاهر دوم‌ به‌ مستعين‌ عباسي‌ رسيد، فرزندش‌ محمد را به‌جانشيني‌ او گماشت‌. وي‌ در دوران‌ حكومتش‌، دو مشكل‌ اساسي‌ رشد علويان‌طبرستان‌ ونيز توسعة‌ قدرت‌ صفاريان‌ را داشت‌. اولي‌ را تا اندازه‌اي‌ كنترل‌ كرد؛ امادومي‌ حكومت‌ را از او گرفت‌.

/ 223