دانش فلسفه وكلام - تاریخ ایران اسلامی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
وسني وجود دارد؟ بايد گفت، شيعيان، بهطور معمول، احاديث پيامبر صلياللهعليه واله را از طريقامامان عليهمالسلام روايت كرده، و تنها درستي رواياتي را كه از اين طريق نقل شدهباشد، ميپذيرند. دليل اين اقدام آن است كه اطمينان لازم را به ناقلان رواياتپيامبر(ص) كه در كتابهاي اهل سنت آمده، ندارند.با اين حال، مشتركات فراواني ميان روايات هر دو گروه شيعه وسني وجوددارد. به اين معنا كه متن بسياري از احاديث كه در كتابهاي شيعه آمده، با متني كهاهل سنت از طريق برخي از صحابه نقل كردهاند، همسان است. در عين حال،اختلافاتي نيز ميان آنها به چشم ميخورد.به هر روي، دامنه وسيع ناقلان وراويان احاديث در ميان اهل سنت، جاي اينسخن را باقي ميگذارد كه بخشي از آن احاديث، نادرست بوده وقابل اطميناننيست. طبعا اطميناني كه به امامان شيعه؛ يعني اهل بيت پيامبر در نقل احاديث پيامبرصليالله عليه واله ميتوان داشت، به ديگران نميتوان داشت.دانش فلسفه وكلام
دين اسلام اساسش بر مبناي وحي الهي است. البته پذيرش وحي؛ يعني قرآن، تنها ازراه استدلال عقلي ممكن است؛ به اين معنا كه عقل انسان بايد قانع شود كه آياتي كهمحمد صليالله عليه واله بر مردم ميخواند از طرف خداوند نازل شده است.افزون بر آن، درك قرآن وفهم محتواي آن نيز با تأمل وتعقّل تحقق مييابد.ايندرست است كه بسياري از مطالب آن ميتواند براي عموم قابل فهم باشد؛ اما همانقابل فهم بودنِ براي عموم هم در چهارچوب عقلِ مردم است. در مواردي هم كهمطلبي دشوار يا به تعبيرِ قرآني، متشابه است، باز تعقل ميتواند در حل مشكلكارساز است.در عين حال، عقل را راهي به درك همه آنچه وحي بيان ميكند نيست. در غيراين صورت، لزومي به وحي در ميان نبود. بسياري از آگاهيهايي كه خداوندميدهد، عقل نميتواند به كنه آنها برسد؛ چرا كه ظرفيت عقل محدود است. بههمين دليل است كه وقتي مسلمانان از پيامبرصليالله عليه واله درباره روحوماهيت آن پرسش ميكنند، خداوند با فرمودن اين مطلب كه قل الرّوح من امر ربّي،روح از امر پروردگار است ميفرمايد: وما اُوتيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ اِلاّ قَليلا، «خداوند به شما،جز بهره اندكي از علم نداده است.» به هر روي وحي وعقل پا به پاي هم، در دين اسلام ارزش واعتبار دارند وبدونوجود يكديگر، هيچ كدام به تنهايي راه به جايي نميبرند. عقل بستري براي حركتانسان به سوي خدا، در چهارچوب آيات وحي شده توسط خداوند است.داستان فلسفه يا به عبارتي تعقل در دنياي اسلام، داستانِ شگرفي است.مسلمانان اهميت عقل را، هم فطرتًا ميدانستند وهم در قرآن مشاهده ميكردند.افزون بر آن، از همان روزگار نخستِ اسلام، در پاي منبر امام علي عليهالسلام، شاهدخطبههاي مفصل در تشريح صفات وتنزيه خداي متعال در قالب عبارات دقيقعقلاني بودند.اندك اندك كه جداي از قرآن وحديث، اظهار نظرهايي در شناخت مفاهيمكليدي دين بهوجود آمد وسپس گستردهتر شد ومعارف عقلي اسلامي پديد آمد،اختلاف نظرها در بهدست آوردن حقايق آغاز شد.انديشمندان مسلمان دريافتند كه براي رسيدن به حقايق سه راه وجود دارد:1 ـ تمسك به نص قرآن وحديث وظواهر آنها؛