موضع معتزله در تفسير قرآن - تاریخ تفسیر قرآن کریم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تاریخ تفسیر قرآن کریم - نسخه متنی

ح‍ب‍ی‍ب‌ ال‍ل‍ه‌ ج‍لال‍ی‍ان‌؛ ت‍ص‍ح‍ی‍ح‌ و ت‍ع‍ل‍ی‍ق:‌ م‍ح‍م‍درض‍ا آش‍ت‍ی‍ان‍ی‌

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

موضع معتزله در تفسير قرآن

معتزله براى اثبات عقايدخود و رد ادله مخالفان خويش تفسير قرآن را با مهارت خاصى به حاكميت عقل متكى ساخته بودند. تا جايى كه گاهى خود را ملزم مى‏ديدند كه روايات صحيحى را ناديده بگيرند. يعنى هرجاكه بين عقل و نقل تعارض بوجود مى‏آمد، اگر نمى‏توانستند براى نقل، تأويلى پيدا كنند آن را رد مى‏كردند. اين طايفه همه آراء خود را در تفسير قرآن مصاب مى‏دانستند و بنا بر رأيى كه در اجتهاد داشتند آنجا كه از آيه واحد وجوه مختلف مى‏توان استنباط نمود همه آن وجوه را بنابر اجتهاد مجتهد، صحيح مى‏شمردند كه در مقابل ايشان «اهل الحديث»يا «اهل السنة» معتقد بودند هر آيه يك معنى بيشتر ندارد. و همان «مراد الله» است. و تلاش

مجتهدان و همه براى دريافت آن معنى است و هر چند به آن نرسند. و مجتهد يا مصيب است يا مخطى و مصيب دو اجر دارد و مخطى يك اجر و به حاصل اجتهاد در تفسير نبايد قاطع بود، بلكه آن نهايت«وسع» است كه راهى بغير از آن نيست.

معتزليان تا آنجا كه توانسته‏اند آن قسمت از لغات قرآن را كه با «تنزيه» و ديگر عقايدشان معارض بوده، «تأويل» نموده‏اند و از معانى متبادر و متداول خارج ساخته‏اند و اين كار را تا سرحد تكلف انجام داده‏اند. چنانكه گاهى براى حفظ اعتقاد خود قرائت مشهور قرآن را رها كرده و به قرائت شاذى تمسك جسته‏اند. چنانكه در آيه شريفه:

«و كلم الله موسى تكليماً».
[4] و خدا با موسى به طور آشكارا سخن گفت.

براى تنزيل خداوند از تكلم، «الله» را به فتح خواندند. و «موسى» را به تقدير ضمن بحساب آوردند. تا فاعل تكلم، موسى باشد نه الله.

ابن قتيبه در ضمن ايراداتى كه به تفسير قرآن توسط معتزله مى‏گيرد، مى‏گويد: برخى از ايشان در آيه شريفه:

«و لقد همت به وهم بها لولا ان رءا برهان ربه...».
[5] گفته‏اند: آنهاهمت بالفاحشة و هم هو بالفرار منها. در صورتى كه خداوند فرمد: «لولا ان راى برهان ربه». معتزله گفته‏اند كه يوسف اراده فرار از معركه داشت ولى با ديدن برهان پروردگار بجاى خود ماند.

ابو على جبائى معتزلى در تفسير آيه:

«و كذلك جعلنا لكل نبى عدوا من المجرمين و كفى بربك هادياً و نصيراً».
[6] يعنى و همچنين براى هر پيغمبرى دشمنى از جنس بدكاران امتش قرار داديم و خداى تو براى هدايت و نصرت و يارى تو كفايت است.

كلمه «جعلنا» را بمعنى «بينا» آورده و معنى آيه را چنين تصور كرده است:

(و همچنين خداوند براى هر پيغمبرى دشمنش را روشن و آشكار ساخته تا پيغمبر از او برحذر باشد).
[7] و همچنين در تفسير آيه ميثاق:

«و اذ اخذ ربك من بنى آدم من ظهورهم ذريتهم و اشهدهم على انفسهم الست بربكم قالوا بلى شهدنا ان تقولوا يوم القيمة انا كنا عن هذا غافلين او تقولوا انما اشرك آباؤنا من قبل و كنا ذرية من بعدهم افتهلكنا بما فعل المبطلون».
[8] به سبب استبعاد عقلى به استعاره دست زده‏اند چنانكه زمخشرى در كشاف محتوى آيه مذكور را «تمثيل» دانسته است.
[9] و نيز بسيارى از معتزله در غوامض تفسيرى گاهى دچار انكار گشته‏اند. مانند: وجود جن كه به نص آيات وجود واقعى و عينى دارند.
[10]

/ 101