روش پيامبر (ص) واهل بيت (ع) در تفسير قرآن
با دقت و تفحص در روايات و احاديث معلوم و روشن مىگردد كه بدون شك روشن تفسير قرآن به قرآن تنها روشن پيامبر مكرم اسلام (ص) و روش ائمه اطهار عليهم السلام بوده است علاوه بر اينكه آن بزرگواران مهبط وحى الهى(پيامبر مورد وحى تشريعى و تسديدى و ائمه مورد وحى تسديدى) بودهاند. مىدانيم بخشى از معارف قرآن كه مسائل اعتقادى و اخلاقى است اگر چه مضامين آنها براى عموم قابل فهم است ولى در درك معانى درست آنها بايد روش پيامبر اكرم (ص) و اهل بيت اطهار (ع) را اتخاذ نمود. يعنى بايد هر آيه قرآن را با آيات ديگر قرآن تفسير نموده و توضيح داد، نه به رأى و نظر شخصى خود عمل نمود.چنانكه امام على (ع) فرمودند:كتاب الله تبصرون به، و تنطقون به، و تسمعون به. و ينطق بعضه ببعض، و يشهد بعضه على بعض.[27] كتاب خدا (قرآن كريم) است كه بوسيله آن (حق را) مىبينيد و مىگوئيد و مىشنويد. و بعضى از آن بعض ديگر گويا (پارهاى از آيات آن آيه ديگر را تفسير مىنمايد) و بعضى از آن بربعض ديگر گواه است. (براى فهم مراد آيهاى به آيات ديگر استشهاد مىشود).و پيامبر گرامى (ص) فرمودند:«بخشى از قرآن بخشى ديگر را تصديق مىكند».
[28] و نيز سيوطى در تفسير خود حديثى بشرح زير از پيامبر اكرم (ص) نقل نموده است:قال رسول الله (ص): ان القرآن لم ينزل ليكذب بعضه بعضا ولكن نزل يصدق بعضه بعضاً...
[29] مثالى ساده براى «تفسير قرآن به قرآن» مىتوان آيات زير را مورد دقت و مطالعه قرار داد:خداى تعالى در قصه قوم لوط در جائى مىفرمايد:«و امطرنا عليهم مطراً فساد مطر المنذرين».
[30] بر ايشان باران بد بارانيديم.و در جاى ديگر مىفرمايد:«.. و امرنا عليهم حجارة من سجيل».
[31] بر ايشان سنگ بارانيديم.و از انضمام آيه دوم به آيه اول روشن مىشود كه مراد از «باران بد»، «سنگهاى آسمانى» است .
ب: فهم عقلى يا تدبر در عمق قرآن
از سوى ديگر قرآن كريم در آيات بسيارى انسان را بسوى «حجيت عقل» رهبرى مىكند و مردم را به «تفكر» و «تعقل» و «تدبر» در آيات قرآن دعوت مىفرمايد. و خود نيز در مورد احقاق حق به استدلال مىپردازد. قرآن كريم با چنين بيانات و پرداختن به استدلالات اعتبار حجيت عقل واعتبار دليل عقلى و استدلال برهانى را مسلم مىشمارد. يعنى نمىگويد كه اول حقانيت معارف اسلامى را بپذيريد سپس به استدلال عقلى پرداخته و معارف را از آنها،استنتاج كنيد. بلكه مىگويد: با استدلال عقلى حقانيت معارف اسلامى را از آن دريابيد و بپذيريد وايمان را از نتيجه دليل بدست آوريد.به عبارت ديگر نه اينكه اول ايمان بياوريد و بعد دليل اقامه كنيد. پس «تفكر فلسفى» نيز راهى است كه حجيت و رسائى آن را قرآن مجيد تصديق مىنمايد.چنانكه خداوند فرموده است:«كتاب انزلنا اليك مبارك ليدبروا آياته و ليتذكر اولو الالباب».[32]
ج: فهم معنوى و بواطن قرآن كريم
قرآن كريم از طرفى با بيان روشن دلهاى پاك و تزكيه شده را ظرف و محل فهم حقايق خود معرفى مىكند و با ذكر و بيان آيه: «... لا يمسه الا المطهرون» اين حقيقت را آشكار مىسازد. قرآن مجيد دل پاك و روح مزكى را كه با عنوان «قلب سليم، صدر، و فؤاد» ياد مىكند. آن را ابزار معرفت و محل دريافت حقايق معنوى و روحى مىداند كه حتى از قلمرو انديشه و عقل بشرى فراتر است و خلاصه يكى از طريقدرك حقايق قرآن و دستيابى به بواطن نورانى آن تزكيه نفس و تصفيه باطن است كه با اخلاص عمل و دورى از معاصى حاصل مىگردد. بندگان صالح و مخلص خداوند كه تمام قواى خود را متوجه عالم ملكوت نموده و ديده به نور حضرت حق تعالى روشن ساختهاند و با چشم واقع بين «حقايق اشياء» و «ملكوت» آسمان و زمين را ديدهاند و به مقام والاى «يقين» رسيداند و شهد وصال به حق را چشيدهاند، قابليت و ظرفيت و شايستگى فهم معنوى و درك عميق آيات الهى را پيدا كردهاند. و آيات ذيل شاهد مدعاى ما است:1- «و اعبد ربك حتى يا تيك اليقين».
[33] پروردگارت را پرستش نما تا «يقين» بر تو فرا رسد.2- «و كذلك نرى ابراهيم ملكوت السماوات و الارض وليكون من الموقنين».
[34] همچنين ما بر ابراهيم حقيقت و باطن آسمانها و زمين رانشان داديم تا به مقام «اهل يقين» برسد.3- «كلا ان كتاب الابرار لفى عليين» .چنين نيست، همانا كتاب نيكوكاران در عليين است .«و ما ادريك ما عليون»؟ و تو چگونه بر حقيقت عليين آگاه توانى شد؟ «كتاب مرقوم يشهده المقربون».
[35] مقربان خداوند سرنوشت ابرار را در مقام قرب مىبينند.بنابر آيات مذكور فوق و مطالب مزبور، فهم معنوى قرآن كريم با تطهير باطن و تزكيه نفس و تلطيف روح ميسر مىگردد منتها چون طهارت نفس از ملكه عدالت تا قوه قدسيه عصمت داراى مراتب عالى و متعالى است فهم بواطن قرآن نيز در اين مسير داراى مراتب است كه درك پيامبر اكرم (ص) و معصومين (ع) با اهل تقوى متفاوت است .