به گفته ى ناظران آگاه ، سرعت نابودى جنگل هاى عظيم بارانى ، همچون جنگل هاى واقع در حوزه ى آمازون ، مناطق استوايى آفريقا جنوب شرقى آسيا سالانه برابر با 16750 مايل (46 هزار كيلومتر) مربع است كه علت اصلى اين پديده صنعت سودآور استخراج چوب و توسعه ى زمين هاى كشاورزى است .پيامدهاى اين موضوع ، يعنى افزايش حجم گاز دى اكسيد كربن در هوا، فرسايش خاك و جارى شدن سيل باعث مهاجرت دسته جمعى مردم از مناطق فقرزده به سمت نقاطى مى شود كه مقامات دولتى نه امكان مناسب براى اسكان انبوه مهاجران تهى دست و بيچاره در اختيار دارند و نه اصولا تمايلى به پذيرش اين عده از خود نشان مى دهند. از اينها گذشته ، انقراض گونه هاى بى شمارى از گياهان و جانوران كه حياتشان به زيستگاه هاى جنگلى وابسته است عواقب ناگوارى در پى خواهد داشت كه شدت آن تاكنون در نظر گرفته نشده است .جنگ زيست محيطى در جنگل هاى ويتنام ابعاد گسترده اى پيدا كرد. در دهه ى 1960 پخش در حدود 46 تن از يك ماده ى سمى علف كش آمريكايى با نام (( عامل نارنجى )) باعث ريزش برگ درختان پناهگاه هاى جنگلى اين منطقه شد.گاو آهن هاى سنگين با از ريشه در آوردن گياهان منطقه اقدام به نابودى كمينگاه هاى دشمن در دو سوى جاده هاى پررفت و آمد و از بين بردن مسيرهاى پوشيده از انبوه درختان منتهى به پايگاه هاى آتش دورافتاده ى آمريكايى كردند. براى توجيه آن اقدامات مى توان به (( قاعده ى ضرورت نظامى )) استناد كرد كه قانونا (( حق اعمال آن مقدار و آن نوع قوه ى قهريه اى را كه براى به تسليم درآوردن دشمن با كمترين هزينه ، زمان و تلفات ممكن لازم است )) به كشورها اعطا مى كند، اما دامنه ى صدمات ناخواسته اى كه عامل نارنجى به نفرات نظامى آمريكا و غير نظاميان ويتنامى ، علاوه بر محصولات كشاورزى و دام ها وارد كرد هنوز محور بحث در مورد روابط هزينه هاى زيست محيطى و منافع نظامى است .نشت مواد نفتى مساله ى نشت مواد نفتى در عصر نفتكش هاى غول پيكر (هر كدام با 250 تا 400 هزار تن وزن )، كه بزرگترين آنها گنجايش تقريبا 3 ميليون بشكه نفت خام را دارد موجب نگرانى كشورهاى ساحلى است ، زيرا از اين رهگذر خسارت هاى عمده اى بر صنعت ماهيگيرى صنعت گردشگرى و ديگر امتيازات اقتصادى قابل توجه آنها وارد آمده و آن كشورها را با محروميت هاى زيست محيطى فاجعه بار مواجه مى سازد. براى مثال ، در مارس 1989 نفتكش بداقبال آمريكايى ، (( اگزون والدز )) (exxonvaldez ) در اثر برخورد با صخره تعداد 260 هزار بشكه نفت را به درون آب هاى تنگه ى (( پرينس ويليام )) كانادا سرازير كرد. تنها عاملى كه از دامنه ى گسترش ابعاد خسارت كاست انتقال يك ميليون بشكه ى سالم ديگر توسط خدمه ى كشتى به نفتكش هاى همراه بود، اما با اين همه ، لكه ى نقتى به وجود آمده 1100 مايل (1770 كيلومتر) از آبهاى ساحلى و جزاير دست نخورده و بكر منطقه را پوشاند.اين قضيه باعث نابودى گسترده ى پرندگان و پستانداران دريايى ، به مخاطره افتادن جدى زندگى ماهى هاى آزاد و شاه ماهى هاى منطقه و صرف هزينه اى بالغ بر بيش از يك ميليارد دلار براى جبران خسارت وارد آمده گرديد.در ژانويه 1991 صدام حسين ، رييس جمهور عراق ، اقدام به تخليه ى چندين ميليون بشكه نفت خام به درون خليج فارس از پايانه هاى انتقال كالاى كشور، پنج نفتكش لنگر انداخته ، در بندر (( من الاحمدى )) و مخازن ذخيره ى عظيم ساحلى كرد و با اين كار باعث شد قضيه ى نفتكش (( اگزون والدز )) حادثه اى ناچيز و كم اهميت جلوه كند. بعد از اين جريان طولى نكشيد كه وى با صدور فرمان به آتش كشيدن بيش از 650 حلقه چاه در حال بهره بردارى و منفجر كردن 82 حلقه چاه ديگر در كويت به عمال خود اعمال شنيع قبلى را تحت الشعاع قرار داد. درياچه هاى نفتى به وجود آمده در اطراف چاه هاى سوخته به دام مرگ پرندگان آن حوالى بدل شد. بوى نفتش سكنه ى منطقه را به زحمت انداخت ، زباله هاى 200 فوتى (60 مترى ) آتش روزانه نيم ميليون تن مواد آلاينده را وارد جو كرد و باد ابرهاى روغنى را كه تا100 برابر اين ارتفاع صعود مى كردند به سمت ايران برد و موجب فروريختن (( باران سياه )) در آن كشور گرديد. در مجموع ، طبق بر آورد سازمان حفاظت محيط زيست سازمان ملل ، اين واقعه را شايد بتوان (( يكى از شگفت آورترين فجايع زيست محيطى - انسانى در طول