"هر كسى در داشتن عقيده ى خود آزاد است ، اما هيچ كس حق ندارد عقيده ى خود را عين حقيقت بپندارد. " برگرفته از اداى شهادت ( جيمز آر. شلسينگر) (SCHLESINGER.R JAMES) در صحن كنگره ، 1973 همه ى افراد عقايدى دارند كه بر اساس آنها حقايق را خواسته يا ناخواسته به گونه اى تغيير مى دهند كه با تمايلاتشان همخوانى پيدا كند، چه اين حق را داشته باشند، چه نداشته باشند. سخنگويان هر يك از سه نيروى زمينى ، دريايى و هوايى آمريكا نيز كه طرف مشورت رئيس جمهور، وزير امور خارجه و مقامات ارشد دفاعى واقع مى شوند، هر كدام معمولا در زمينه ى مسايل سياسى - نظامى و اقدامات اصلاحى ، عقايد متضادى دارند، زيرا ميدان عمل آنها از لحاظ جغرافيايى با يكديگر متفاوت بوده و هر يك از آنان پيرو نظريه ى ژئوپوليتيك خاصى است كه آن نظريات نيز به نوبه ى خود هر كدام به يكى از نيروهاى زمينى ، دريايى ، هوايى و يا حتى فضايى توجه دارد.بسيارى از اعضاى هر نيرو (البته نه همه ى آنها) عقايد و باورهاى خود را صددرصد درست و آراى مخالفان را نادرست مى دانند. از همين رو مكتب فكرى رايج در هر كشور يا هر ائتلاف پايدارى (مانند ناتو و پيمان ورشو سابق ) در اين خصوص اثراتى عميق بر نقش ها، ماموريت ها، استراتژى ها، تاكتيك ها، نقشه ها، برنامه ها و مواضع نظامى آن كشور يا ائتلاف بر جاى مى گذارد.
ديدگاه هاى مختلف
پيش از آن كه استراتژيست هاى فنيقى حدود 700 سال قبل از ميلاد مسيح اقدام به ابداع كشتى هاى مخصوص نبرد دريايى كنند، جنگ ها عمدتا به زمين و خشكى ، يعنى زيستگاه طبيعى كليه ى ابناى بشر محدود مى گرديد. پس از آن در سال 490 قبل از ميلاد لشكريان ايران عمليات آبى - خاكى وسيعى را در منطقه ى (( ماراتون )) (ma athon) به اجرا درآورده و يك دهه ى بعد در نخستين نبرد دريايى گسترده ى تاريخ با ناوگان يونان در (( سالاميس )) (salamis) وارد پيكار شدند. از آن زمان تا قرن بيستم ، زمين و دريا تنها ميدان هاى مبارزه به شمار مى رفتند. در اين قرن ، با تشكيل نيروى هوايى ، و سپس طرح عمليات نظامى در فضا، ابعاد سوم و چهارمى به اين حوزه افزوده گرديد و همين امر موجب رقابتى بى وقفه ميان نيروهاى مختلف براى استحكام يا توسعه ى حوزه ى اختيارات خود شد. چهار ديدگاه كلى كه در پى مى آيد، اختلافات نظرى بنيادين در اين زمينه را نشان مى دهد.
ديدگاهاى زمين محور
ژنرال هاى نيروى زمينى به استناد رساله اى در باب جنگ (( كلاوزويتس )) خشكى ها را به صحنه هاى نبرد، ميدان هاى عملياتى و نواحى حمله تقسيم مى كنند كه عوارض زمين شناختى موجود در اين حوزه ها تعيين كننده ى نحوه ى استقرار، شيوه ى مانور، برد موثر سلاح ها و چگونگى پشتيبانى لجستيك است . نيروهاى زمينى شركت كننده در جنگ هاى متعارف تا زمانى كه پيروزى به دست نياورده و در صورت لزوم با تصرف خاك دشمن سلطه ى سياسى - نظامى خود را با نيروهاى متخاصم از دست بدهند. نيروى زمينى روزگارى يك نيروى خودكفا محسوب مى شد، اما امروز اتكاى آن به قدرت آتش هوايى بسيار محسوس است و در صورتى كه شرايط، اجازه ى پيشروى اين نيرو از راه زمين را ندهد، امكان دستيابى آن به اهداف مورد نظر يا حتى تامين نيازهايش بدون انتقال نيرو و تداركات از راه هوا و دريا وجود ندارد. از همين روست كه مقامات ارشد نيروى زمينى به ساختارها و روابط فرماندهى خاصى كه در زمان و مكان مقتضى ، پشتيبانى نيروها از يكديگر را تضمين نمايد، اهميت مى دهند.سرسلسله ى پيروان ديدگاه زمين محور قدرت زمينى (( فريدريش راتزل )) ( atzel f ied ich) است كه در سال 1897 براى