كس هم در وسط ماهيگيرى نكند. ))
مرزهاى انتزاعى : مرزهاى بين المللى غالبا خطوط مستقيمى هستند كه از ميان چشم اندازهاى مختلف عبور داده مى شوند، بدون آنكه به ساكنان آن مناطق توجهى نشان داده شود. نمونه هايى از اين نوع مرزهاى انتزاعى در شبه جزيره ى عربستان ، در (( ربع الخالى )) (به معناى (( ربع غير مسكونى )) ) وجود دارد كه در حال از ميان رفتن هستند، بدون آنكه نشانه اى از آنها باقى بماند، زيرا اين منطقه با وجود جمعيتى ناچيز متشكل از قبايل بدوى ، حاوى منابع طبيعى غنى و سرشارى است .مدار 38 درجه از اوت 1945 تا ژوئيه 1953 كه يك خط آتش بس موقت جاى آن را گرفت و ناحيه اى غير نظامى را در آن منطقه ايجاد و آن را به دو قسمت تقسيم كرد، مرز قراردادى ميان كره ى شمالى و جنوبى محسوب مى شد. از ژوئيه ى 1954 تا آوريل 1975 نيز مدار 17 درجه و ناحيه ى غير نظامى به مدت 21 سال ويتنام شمالى و جنوبى را از يكديگر جدا مى كرد.مرزهاى پيچ در پيچ و غير مستقيم نيز گاه همچون مرزهاى مستقيم رابطه ى چندان محكمى با ملاحظات جهان واقعى ندارد. بارزترين نمونه آن اسرائيل است كه از سال 1948 در پشت خطوط آتش بس و مرزهاى غير رسمى اراضى اشغالى محدود شده است .كشورهايى كه از دو يا چند بخش منفصل از هم تشكيل شده باشند عمر چندانى نمى كنند. از نمونه هاى اين موضوع مى توان به قضيه ى الحاق مجدد ايالت پروس شرقى به مملكت آلمان توسط هيتلر در سال 1939، درست بيست سال پس از آنكه پيمان ورساى (ve sailles of t eaty) با احداث دالان دانزيك ميان آن ايالت و سرزمين اصلى بين اين دو منطقه جدايى انداخت اشاره كرد پاكستان شرقى و غربى كه در فاصله ى 900 مايلى (1450 كيلومترى ) يكديگر قرار داشتند نتوانستند پس از جدايى از هند در سال 1947 بيش از 25 سال دوام بياورند و پاكستان شرقى در سال 1971 به كشور مستقل بنگلادش تبديل شد.البته برخى از مرزهاى زمينى كه بدون لحاظ واقعيت هاى گيتانكارى ، فرهنگى يا اقتصادى ترسيم مى كردند، دير يا زود پذيرفته و تثبيت مى شوند (براى مثال ، آمريكا و كانادا آخرين مناقشه ى مرزى عمده اى خود را در سال 1903 فيصله دادند)، اما بسيارى از آنها هم به نقاط حساس جغرافيايى بدل مى گردند. براى پيشگيرى از بروز ناگهانى مشكلات ، توجه دقيق به تجارب تاريخى حايز اهميت است .