حديث انديشه سال سوم/شماره 10و9/ تابستان و بهار 83 صفحات 112ـ107 محمد کاظم رحمتي مقدمه: شيخ صدوق در بين شيعيان شخصيتي شناخته شده دارد. بسياري از آثار او در سالهاي قبل به کوشش استاد علي اکبر غفاري به چاپ رسيده است. در کتب حديثي به اين مطلب اشاره شده است که همه کتب اربعه آثاري هستند که با استفاده از کتب کهن تر تأليف شده اند. در برخورد با کتاب حديثي «التوحيد» باتوجه به سلسله اسناد اين کتاب، اين مسأله به ذهن مي رسد که احاديث اين کتاب به صورت شفاهي بوده و براي اولين بار صدوق آنها را به طريق سماع از مشايخ خود دريافت و سپس مکتوب کرده است. اما اين مطلب درست نيست وباتوجه به اختلافاتي که درباره زمان کتاب حديث وجود دارد، مسلم است که از قرن دوم به بعد آثار مدون حديثي وجود داشت و محدثين از اين متون به طرق مختلف، رواياتي را نقل کرده اند. در ذيل به بحث پيرامون تأليف چهار کتاب «عيون اخبار الرضا»، «اِکمال الدين و اتمام النعمه»، «التوحيد» و «التفسير» مرحوم صدوق و منابع بکار برده شده در تأليف اين کتب توسط صدوق و چگونگي شناسايي اين منابع، مي پردازيم.
عيون اخبار الرضا
مرحوم صدوق در ابتداي ديباچه اين کتاب اشاره دارد که دو قصيده از ابوالقاسم اسماعيل بن عباد در مدح حضرت رضا (عليه السلام) به دستم رسيد. دريافتم فرصت خوبي است که باتوجه به منابع حديثي موجود، کتابي در مورد زندگي يکي از ائمه مانند امام رضا (عليه السلام) کتاب حديثي تأليف کنيم، ابتدا به دنبال کتب حديثي که شامل اطلاعاتي در مورد آن حضرت باشد، مي رويم، سپس کتبي را استخراج مي کنيم که به تدوين سخنان آن حضرت اشاره دارد. شيوه ارجاع محدثين به کتب منبع، تا حدي متفاوت از شيوه هاي رايج کنوني است. محدثين براي ارجاع، هر متن مدون موجود را، به يکي راههاي طرق تحمل حديث از مؤلف کتاب نقل مي کردند. براي مثال شيخ صدوق درباره سخنان آن حضرت، از کتاب «صحيفه الرضا» استفاده مي کند و روال کار محدثين اين بوده که متون حديثي را به سلسله سندهاي خود تا معصوم تأليف مي کردند. شيخ صدوق به واسطه اين که در محيطهاي مختلف فرهنگي مانند قم، ري و به سماع حديث نزد مشايخ خود توجه داشته، در استفاده از «صحيفة الرضا»، به دليل فاصله زماني زياد، نمي تواند از مؤلف کتاب نقل حديث کند. بنابراين، صدوق احاديث اين کتاب را به طريق اجازه از مشايخ مجيز خود، نقل کرده است و شيوه محدثين اين است که مشايخ مجيز را به سند روايت کتاب متصل مي کردند. براي مثال اگر در کتاب «صحيفة الرضا»، عبداللَّه بن احمد بن عامر عن ابيه عن الرضا (عليه السلام) نقل حديث کرده باشد، شيخ صدوق با دو يا سه واسطه سلسله سند خود را به اين کتاب متصل مي کند. يکي از مسائل ذکر شده در «عيون اخبار الرضا»، اتفاقات و حوادث مربوط به زمان امام رضا (عليه السلام) است. طبعاً شيخ صدوق بايد از يک کتاب تاريخي بهره مند بوده باشد. باتوجه به اسناد کتاب «عيون» اين مطلب استنباط مي شود که شيخ صدوق در بين تواريخ متعددي که درباره خاندان عباسي نوشته شده، از کتاب «الاوراق في اخبار آل عباس و اشعارهم» تأليف ابوبکر محمد بن يحيي بن عبداللَّه صولي استفاده کرده است. البته شيخ در کتب خود به ندرت نامي از منبع مورد استفاده اش مي برد، براي مثال از کتاب «علل الشرايع» تأليف فضل بن شاذان در «عيون» نام برده است. يکي ديگر از کتب منبع شيخ در «عيون» کتاب «المسائل» تأليف محمد بن سنان است. اين کتاب مجموعه اي از روايات امام رضا (عليه السلام) را در خود جمع کرده است.
کمال الدين و تمام النعمه
درباره انگيزه تأليف کتاب، بايد گفت به دنبال پرسش و پاسخهاي فراواني که شيعيان شهرهاي مختلف در مورد مسأله غيبت از مرحوم صدوق داشتند، از او درخواست کردند که باتوجه به کتب کلامي موجود، کتابي جامع در پاسخ به شبهات، تأليف کند. در اين کتاب شيخ صدوق بصورت مشخص در نقل قول از متون کلامي تصريح دارد که نام کتاب چيست و نام مؤلف آن کيست. شيخ در بخش اول کتاب، بحثهاي مفصلي از کلام را، باتوجه به منابع موجود آنها، جمع آوري کرده است. مهمترين ويژگي اين نقل قولها، سخناني است که صدوق از ابن قبه (يکي از متکلمين اماميه ري) نقل کرده است. نکته اي که در اين خصوص مي توان دريافت آن است که افرادي که مي خواهند در زمينه تاريخ اماميه، در دوران غيبت صغري و کبري، تحقيقاتي داشته باشند، از کتبي مثل «کمال الدين»، مي توانند بسيار استفاده کنند. اين کتاب حاوي چند رساله از ابن قبه بود و مهمترين اين رساله ها کتاب «نقض الاشهاد» است که پاسخي است محکم در برابر ابوزيد علوي يکي از علماي زيدي مذهب که کتابي را در نقد اماميه درباره اعتقاد به غيبت صغري و کبري نوشته است. نکته جالب اين که از کتاب ابوزيد علوي نسخه اي بر جاي نمانده و آنچه درباره کتاب «الاشهاد» ابوزيد علوي مي دانيم نقل قولهايي است که شيخ صدوق به واسطه ابن قبه از اين کتاب نقل کرده است. منبع ديگر «کمال الدين» کتاب «التنبيه في الامامه» تأليف ابوسهل نوبختي است. کتاب «المبعث و المبتدي و المغازي» اثر ابان بن عثمان البجلي، کتابي است در خصوص سيره پيامبر و از منابع مورد استفاده صدوق در «کمال الدين» است. آقاي رسول جعفريان بخشي از اين کتاب را بازساري و به همين نام به چاپ رسانده است. کتاب «المبتدي والمبعث و المغازي» تأليف ابن اسحاق که حاوي روايات مربوط به سيره پيامبر است نيز مورد استفاده صدوق در «کمال الدين» بوده است و از اين کتاب به طريق يونس بن بکير شيباني نقل مطلب کرده است.
التوحيد
اين کتاب ظاهراً از آثاري است که صدوق بعد از مهاجرت از قم به ري تأليف کرده است. ري، در قرن چهارم، يکي از مراکز علمي و فرهنگي جهان اسلام و محل تجمع علماي بزرگ معتزله و زيديه بود. عده اي از علما به دليل برخي احاديث که ظاهراً دلالت بر تشبيه مي کند، اعتراضاتي به اماميه وارد مي کنند و صدوق از طريق کتاب «التوحيد» در پي پاسخگويي به آنها بر مي آيد. مهم ترين منبع صدوق، کتاب «الجبر و الاستطاعه» تأليف ابوالحسين محمد بن جعفر اسدي، يکي از وکلاي ناحيه مقدسه، که در ري اقامت داشته مي باشد. صدوق حدود صد حديث از اين کتاب را به طريق مشايخ خود، استخراج کرده است. يکي از راههاي شناسايي اثر نقل قول در آثار صدوق، مقايسه و تطبيق بخشي از «مشيخه» کتاب «من لايحضره الفقيه» با دو کتاب «الفهرست» تأليف طوسي و «الرجال» تأليف نجاشي است. به طور مثال، صدوق در «مشيخه»، به ندرت اسامي کتب راوي را نام مي برد، بلکه تنها به اين نکته اشاره دارد که آنچه از اين راوي در اين کتاب نقل مي کنيم با اين طريق و سند است. اما روايات فرد مورد نظر و آثار تأليفي او را در کتب «فهرست» يا «رجال» مي توان استخراج کرد. تنها مورد استثنايي که صدوق نام کتاب را برده است کتاب «کافي» مي باشد. يکي ديگر از منابع «التوحيد» کتاب «الجامع» تأليف محمدبن حسن بن وليد قمي، استاد شيخ صدوق است. البته اين کتاب تا قرن هفتم هجري وجود داشته، چرا که ابن طاووس در کتاب «فلاح السائل» خود بطور مفصل از اين کتاب نقل مطلب مي کند. يکي ديگر از منابع مورد استفاده صدوق در «التوحيد» کتاب «التفسير» اثر ابوالجارود زياد بن مُنذَر نَهدي است. مقايسه سلسله سندي که براي روايت اين کتاب در «الفهرست» و «رجال» نجاشي آمده، مي تواند کمک کند که اين نقل قولها را از کتاب شيخ صدوق بازسازي کنيم و استفاده از نرم افزار حديثي نور 2 مؤثر و مفيد است. مرحوم صدوق از کتاب «التنزيل من القرآن و التحريف» تأليف علي بن حسن بن فضال الکوفي به طريق مشايخ مجيز خود در کوفه نقل حديث مي کند. با مراجعه به «الفهرست» طوسي يا «الرجال» نجاشي که اسامي مشايخ و مؤلفان اماميه را به ترتيب الفبايي آورده اند، مي توان اطلاعاتي را در خصوص راويان و مؤلفان اين کتب که به طريق نجاشي يا طوسي نقل شده است، بدست آورد. يکي از کتبي که بحث مفصلي در مورد بازيابي متون کهن اماميه دارد و به تازگي به چاپ رسيده است، کتاب ميراث مکتوب اماميه از سيد حسين مدرسي است و در آن بحثهاي نظري درباره اين که به چه طريق مي توان اين متون را بازيابي کرد، وجود دارد. شناخت اين متون کهن چه فايده اي دارد؟ نخستين فايده بازيابي متون کهن در آثار صدوق، مطالعه تاريخ تدوين حديث و تاريخ عقايد کلامي است. به عنوان مثال، بازيابي متون تفسيري کهن اماميه، مانند «تفسير جابربن يزيد الجعفي»، امکان مطالعه درباره تاريخ تدوين تفسير اماميه و گرايشها و شيوه هاي تفسيري آن را براي ما فراهم مي کند. بنابراين براي کتاب شناسي آثار شيخ صدوق لازم است، ابتدا از کتاب «رجال نجاشي» يا «فهرست طوسي» متون تفسيري را استخراج کرد و اسامي افرادي را که به عنوان مولفين کتاب تفسير معرفي شده اند، بدست آورد، سپس با استفاده از نرم افزارهاي حديثي به طور مثال برنامه حديثي نور2، آنها را در آثار شيخ صدوق بازيابي کرد.
التفسير
نجاشي و طوسي از اين کتاب به عنوان يکي از آثار صدوق نام برده اند. نجاشي گفته است که اين کتاب تمام نشده و ناقص باقي مانده است. به امام حسن عسکري (عليه السلام) کتابي تفسيري منسوب است. عده اي مطالب اين کتاب را پايين تر از سطح امام مي دانند. عده اي هم اين کتاب را داراي اصالت و وثاقت مي دانند. با مقايسه اي که با استفاده از برنامه نور2 داشتم به اين نتيجه رسيدم که اين کتاب همان «التفسير» شيخ صدوق است. صدوق در آثار مختلفش، احاديثي را نقل کرده و بقيه حديث را به منابع ديگر از جمله اين کتاب ارجاع مي دهد. اين موارد، چند مورد است. من اين موارد با کتاب تفسيري منسوب به امام عسکري (عليه السلام) تطبيق دادم و همان بخش از احاديث را که در کتابهاي صدوق بصورت ناتمام نقل شده است، در اين کتاب (تفسير منسوب به امام عسکري) ملاحظه کردم و حدس خود را درست يافتم.
لزوم تصحيح مجدد آثار صدوق
با وجود آثار مختلفي که از صدوق برجا مانده است، متوفي که از صدوق در دست است، خالي از اشکال نيست و در ضبط اعلام ضعفهايي وجود دارد. لذا ارائه يک تحقيق کامل از حيات، زندگي و انديشه هاي صدوق بسيار مورد نياز است و در اين خصوص کاري منظم و جدي انجام نشده است. نکته ديگر اين که نگارش کتاب به زبان فارسي فقط براي ايرانيان و فارسي زبانان مفيد است، اما زبانهاي عربي و انگليسي که براي تبادل افکار با دنياي خارج است، تأثير بيشتري دارد. اميدواريم، دانشجويان عزيز در پايان نامه ها و مقالات خود، آثار خود را به ساير زبانها نيز تأايف کنند؛ زيرا حجم کتبي که خاورشناسان از کتب فارسي، مورد ارجاع قرار مي دهند به دليل محدوديت کساني که به اين زبان صحبت مي کنند، کم است.