نگاهی به شخصیت علمی و معنوی محدث شیعه حضرت عبدالعظیم (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نگاهی به شخصیت علمی و معنوی محدث شیعه حضرت عبدالعظیم (ع) - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نگاهي به شخصيت علمي و معنوي محدث شيعه حضرت عبدالعظيم «عليه السلام»

حديث انديشه

پيش شماره اول، تابستان 79

شخصيت شناسي/ حضرت عبدالعظيم

السلام عليك ايها السيد الكريم

سخن از مقام و شخصيت علمي و معنوي انسان والايي است كه علم و دانش را با زهد و تقوا توأم نموده و در مقام حديث شناسي يكي از اركان حديث شيعه شناخته شده است آنچه در اين مقاله كوتاه آمده، گذري است بر زندگي نوراني اين محدث جليل القدر.

1ـ پيشينه:

عباسيان كه پس از پايان حكومت بني اميه زمامداري امور مسلمين را به ناحق بدست گرفتند، حاكمان ستمگري بودند كه علاوه بر غصب حقوق امامان شيعه در خلافت بر مسلمين از هيچ ظلم و ستمي خودداري نكردند. شيعه كه درخشش نامش در ميان تمام مذاهب اسلامي مرهون پيروي از امامان معصوم(عليه السّلام) است، در طول تاريخ از ناحيه جباران و جلادان در سختي و مشقت بوده است و اين فشارها و سختيها همواره مانعي براي ترويج معارف اهل بيت(عليه السّلام) بشمار مي رفته و به همين جهت تقيه و چشم پوشي از حقوق از دست رفته بر حيات چند صد ساله شيعه سايه افكنده است. در چنين فضايي قدر و منزلت ارادتمندان واقعي خاندان عصمت و طهارت(عليه السلام) نمايان تر مي شود.

ائمه اطهارعليهم السّلام با وجود تبعيد و زندان، به امر هدايت جامعه و رهبري مردم همت گماشتند و از طريق اصحاب خاص، جويندگان چشمه معرفت را از معارف والاي الهي بهره مند ساختند. يكي از اصحاب خاص و ياران حضرات معصومين(عليهم السّلام) حضرت عبدالعظيم الحسني(عليه السّلام) است، اين بزرگوار با راويان احاديث در ارتباط بود و كام تشنه آنان را از كلام گهربار معصومين(عليه السّلام) سيراب مي كرد.

2ـ حضرت عبدالعظيم(عليه السّلام) كيست؟

عبدالعظيم فرزند عبدالله بن علي از نوادگان امام حسن مجتبي(عليه السّلام) است نسبش با چهار واسطه به آن حضرت مي رسد. حضرت عبدالعظيم(عليه السّلام) در مدت عمر شريف خود محضر سه امام معصوم يعني امام رضا و امام جواد و امام هادي(عليه السّلام) را درك كرد و از خرمن فيض آنها خوشه ها برچيد.

از تفحص در زندگاني آن بزرگوار روشن مي شود كه وي در زمان خود از زهّاد و عبّاد و از متقين و معتمدين خاندان عصمت و طهارت بوده است.

رابطه با امامان معصوم(عليهم السلام)

هنگاميكه امام رضا(عليه السّلام) در مدينه حضور داشت براي حضرت عبدالعظيم(عليه السّلام) امكان ديدار فراهم بود. پس از شهادت آن حضرت كه امامت به امام جواد(عليه السّلام) منتقل شد در مدتي كه آن امام در مدينه حضور داشت اين سعادت همچنان براي وي فراهم بود. گاهي سؤالات خود را به صورت نامه از امام مي پرسيد و پاسخ مكتوب دريافت مي كرد. حساسترين مقطع حيات حضرت عبدالعظيم(عليه السّلام) همزمان با دوران امامت امام هادي(عليه السّلام) است، چرا كه نزديك به بيست سال از حضرتش كسب فيض كرد. ستايشهايي كه ائمه اطهار از سيدالكريم(عليه السّلام)، به عمل آورده اند نشان دهنده مقام علمي و عظمت شخصيت اوست. امام هادي(عليه السّلام) در تعريف و تمجيد از وي فرمود: انت ولينا حقا تو حقيقتاً دوست ما هستي.

حضرت هادي(عليه السّلام) گاهي اشخاصي را كه سؤالي داشتند راهنمايي مي فرمود كه از عبدالعظيم حسني بپرسند.

يكي از نقاط برجسته و درخشان زندگي حضرت عبدالعظيم(عليه السّلام) عرضه كردن اعتقادات ديني خود بر امام هادي(عليه السّلام) است. او كه مدت مديدي توفيق كسب فيض از محضر امامان معصوم را داشت با ابتكاري تازه اقدام به انجام كاري جالب و در خور تحسين كرد؛ وي از امام هادي(عليه السّلام) اجازه خواست كه ايمان و عقيده خود را عر ضه دارد تا اگر در عقايد وي اشكال و انحرافي باشد امام اصلاح فرمايد حركت آموزنده حضرت عبدالعظيم(عليه السّلام) به همه پيروان معصومين(عليه السّلام) در همه اعصار ياد داد كه بايد دين را از دين شناسان پرهيزگار فراگرفت و از گرايشهاي غلط و باورهاي مغرضانه برحذر بود.

رمز محبوبيت حضرت عبدالعظيم(عليه السّلام) نزد ائمه علاوه بر تقوا و مقام علمي، اطاعت محض از روش و سنت ائمه هدي(عليه السّلام) بوده است. پس از به حكومت رسيدن منصور دوانقي تا زمان هارون الرشيد به سادات بني حسن همانند ساير شيعيان ظلم و ستم فراواني مي شد. از اين رو برخي از آنان به قيام مسلحانه عليه حاكمان جور روي آورده و به نصايح امامان عصر خود، كه به دليل شناخت اوضاع زمان و بي ثمر دانستن مبارزات مسلحانه آنها را از اين روش مبارزه نهي مي كردند توجهي نداشتند؛ البته اغلب اين مبارزات به شكست مي انجاميد. در اين ميان حضرت عبدالعظيم(عليه السّلام) گوش به فرمان ائمه اطهار(عليه السّلام) بوده و از خط ولايت و امامت گامي فراتر نمي گذاشت.

مهاجرت از مدينه به ري

به دليل سختگيري بيش از حد خلفاي عباسي نسبت به آل علي و شيعيان آنها، امامان شيعه و پيروانشان در شرايط سختي به سر مي بردند. در چنين شرايطي ياران باوفاي امامان كه با ايشان در ارتباط بودند در معرض خطر بيشتري قرار داشتند، اين تهديد براي حضرت عبدالعظيم(عليه السّلام)، كه با امام هادي(عليه السّلام) حتي در منطقه نظامي و حفاظت شده سامرا در ارتباط بود بسيار جدي به نظر مي رسيد. ايشان براي مصون ماندن، به صورت پنهان از شهري به شهر ديگر مسافرت مي كرد بيشتر اوقات به جهت شناخته نشدن در محافل عمومي شركت نمي كرد. اين سفر مخفيانه تا رسيدن به شهر ري ادامه يافت.

وقتي حضرت عبدالعظيم(عليه السّلام)، وارد شهر ري ـ كه يكي از پايگاههاي دوستداران اهل بيت و شيعيان بود ـ شد در منزل يكي از شيعيان سكني گزيد و تا مدتي مردم از ورود ايشان بي خبر بودند و فقط تعداد انگشت شماري از آنان از آمدن او اطلاع داشتند. حضرت عبدالعظيم(عليه السّلام) بيشتر اوقات در خانه بود، چندين بار از منزل بيرون آمده و پس از خروج از شهر به باغي براي زيارت قبري مي رفت، برخي از ايشان خواستند كه صاحب قبر را معرفي كند. فرمود: اين فرد يكي از فرزندان موسي بن جعفر(عليه السّلام) است به نام حمزه(عليه السّلام). بتدريج مردم از وجود حضرت عبدالعظيم(عليه السّلام) در ري اطلاع يافتند و خانه اش محل تجمع شيعيان و تشكيل جلسات مذهبي گرديد.

مردم عطر خاندان عصمت و طهارت(عليه السّلام) را از وجود او استشمام مي كردند و حضرتش را يادگاري از امامان خويش مي دانستند.

توصيه امام هادي(عليه السّلام) به يكي از اصحابش در مورد رجوع به عبدالعظيم(عليه السّلام) در ري، و پرسيدن مسائل از او گوياي اين است كه ايشان از طرف امام(عليه السّلام) در منطقه وكالت و نمايندگي داشته است.

پايان عمر شريف

در آخرين روزهايي كه حضرت عبدالعظيم(عليه السّلام) در بستر بيماري افتاده بود، يكي از شيعيان ري در خواب حضرت رسول اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلم) را مي بيند كه به او مي فرمايد: يكي از فرزندانم در شهر ري چشم از جهان فرو مي بندد. شيعيان او را به دوش گرفته و به باغ عبدالجبار مي برند و در آنجا به خاك مي سپارند. سحرگاهان به باغ مذكور مي رود تا باغ را از صاحبش خريداري نمايد و افتخار دفن شدن يكي از فرزندان رسول خدا(صلّي الله عليه وآله وسلم) در آن ملك را نصيب خويش سازد. عبدالجبار كه خود نيز شبيه آن خواب را ديده بود براي اينكه از اين افتخار بي نصيب نماند آن باغ را وقف كرد تا شيعيان و بزرگان دين در آن دفن شوند.

چند روز بعد خورشيد تابان ري ديده از جهان فرو بست. مردم قدرشناس اين شهر با پوشيدن جامه هاي سياه و با چشمان گريان پيكر مقدسش را غسل داده و در باغ مذكور به خاك سپردند، تا پاره تن رسول خدا(صلّي الله عليه وآله وسلّم) در اين ديار به امانت بماند و جسم شريفش چون نگين گرانبها براي هميشه زينت بخش اين شهر و موجب فخر و مباهات مردم اين سرزمين گردد و مزارش قبله گاه عاشقان و شيفتگان خاندان عصمت و طهارت(عليه السّلام) قرار گيرد.

حرم حضرت عبدالعظيم(عليه السّلام) در ري همواره ملجا و مأمن مردم بوده است. در اين مكان مقدس علاوه بر حضرتش دو گوهر تابناك از خاندان رسول خدا(صلّي الله عليه وآله وسلم) نيز آرميده اند؛ نخست حضرت حمزه از فرزندان امام موسي كاظم(عليه السّلام) و ديگري امامزاده طاهر(عليه السّلام) است كه نسبت شريفش با هشت واسطه به امام زين العابدين(عليه السّلام) مي رسد. با وجود اينكه حرم ملكوتي هر سه بزرگوار محل زيارت شيفتگان اهل بيت(عليه السّلام) است لكن امروزه ري در نزد مومنان به نام حضرت عبدالعظيم(عليه السّلام) معروف است و مردم اين مرز و بوم با آن آستان مقدس پيوند عميقي داشته و دارند.

/ 1