حديث انديشه ـ پيش شماره اول ـ تابستان 79 گروه مطالعاتي علوم حديث
مفهوم عُجب و تفاوت آن با کبر
عُجب يکي از صفات و رذائل اخلاقي است که در آيات قرآن و روايات معصومين عليهم السلام مذموم شمرده شده است، عُجب در لغت مترادف با کلمه نخوت، زهو و اختيال است. در اولين برخورد با کلمات مرتبط با عجب، يک مفهوم واحد يعني کبر به ذهن انسان مي رسد. اما با بررسي دقيقتر درمي يابيم که بين مفهوم عُجب و تکبر تفاوت اساسي وجود دارد. براساس تکبر انسان از اينکه خود را برتر از ديگري مي بيند احساس آرامش مي کند از اين رو تکبر از سه عنصر تشکيل مي شود: نخست براي خود مقامي قائل شود ديگر اينکه براي ديگري مقامي قائل شود و در مرحله سوم مقام خود را برتر از آنها ببيند و احساس خوشحالي و آرامش کند از اين رو گفته اند: در عُجب هيچگونه مقايسه اي با کسي نمي شود بلکه انسان به خاطر علم يا قدرت يا حتي عبادت، خود را بزرگ مي بيند هر چند بر فرض کسي جز او در جهان نباشد ولي در تکبر خود را با ديگري مقايسه کرده و برتر از او مي بيند. بنا بر اين، عُجب آن است که آدمي به خاطر کمالي که در خود مي بيند خود را بزرگ شمارد، خواه آن کمال را داشته باشد يا نه، وخواه آن صفت کمال باشد يا نباشد. برخي گفته اند عُجب آن است که انسان نعمتي را که دارد بزرگ شمارد و به آن ميل و اعتماد نموده و منعم آن را فراموش کند. قال رسول صلي الله عليه وآله وسلم لو لم تُذنبوا لخشيت عليکم ما هو اکبر، ذلك العجب، العجب رسول اکرم ص مي فرمايند: اگر گناه نکنيد من بر گناهي بزرگتر از آن بر شما مي ترسم و دوبار فرمودند: آن عجب است، عجب. عن النبي ص في حديث قال موسي بن عمران عليه السلام لابليس: اخبرني بالذنب الذي اذا اذنبه ابن آدم استحوذت عليه، قال: اذا اعجبته نفسه واستکثر عمله وصغر في عينه ذنبه رسول اکرم ص در ضمن حديث مي فرمايند که: موسي بن عمران عليه السلام به شيطان گفت: به من بگو کدام گناه است که چون آدميزاده آنرا بجاي آورد تو بر او چيره گردي؟ گفت: هنگامي که خودبيني به وي دست دهد و کار خود را بزرگ شمارد و گناهش در نظر او کوچک جلوه کند.
درجات عُجب
قال الامام الکاظم عليه السلام العجب درجات، منها؛ ان يزين للعبد سوء عمله فيرا حسناً فيعجبه ويحسب انه يحسن صنعاً ومنها: ان يُومن العبد بربه فيمنّ علي الله عزوجل ولله عليه فيه المنّ عُجب چند درجه دارد از جمله اين است که کردار بد بنده در نظرش زيبا جلوه کند و آنرا خوب پندارد و از آن خوشش آيد، گمان کند که کار خوبي مي کند و از جمله اين است که چون بنده به پروردگارش ايمان آورد بر خداي منت نهد در صورتي که خدا بر او منت دارد(که به ايمان هدايتش کرده است).
آفات عُجب
يکي از زمينه هاي کبر، عُجب است و از آنجا که خود آفت اخلاقي بزرگي است، مي توان آن را از آفات عُجب برشمرد. و از جمله آفات عُجب فراموشي گناهان و مهمل گذاردن آنهاست بدين معنا که انسان گناهان را به خاطر نمي آورد و زماني که به ياد مي آورد به آن اعتنايي نمي کند و آنرا بي اهميت و ناچيز مي شمارد و در نتيجه کوششي براي جبران گناهان نمي کند و مي پندارد خداوند او را مي آمرزد. پيداست کسي آفات اعمال خود را باز مي جويد که خائف و ترسان باشد نه گرفتار عُجب. از طرفي ممکن است بواسطه عُجب به رأي و عقل و علم، از پرسيدن و استفاده عقلي و مشورت کردن بازماند و در نتيجه به راه خطا رود و به اين راه اصرار ورزد.
نکوهش عجب از نگاه روايات
1 ـ عن الصادق عليه السلام: ان کان الممر علي الصراط حقاً فالعجب لماذا؟! امام صادق عليه السلام مي فرمايد: اگر گذشتن از صراط راست است، پس خودپسندي چرا؟ 2 ـ قال اميرالمؤمنين عليه السلام: اياك والاعجاب بنفسك، والثقة بما يعجبك منها وحب الاطراء فان ذلك من اوثق فرص الشيطان في نفسه ليمحق مايکون من احسان المحسنين علي عليه السلام مي فرمايند: زنها از خودپسندي و تکيه کردن به آن چه که تو را به خود پسندي مي کشاند و شيفتگي به مدح و ستايش، زيرا اينها از مناسبترين فرصتهاي شيطان است تا نيکي نيکوکاران را بر باد دهد. 3 ـ قال الامام باقر عليه السلام: ثلاث قاصمات الظهر: رجل استکثر عمله ونسي ذنوبه واعجب برايه امام باقر عليه السلام مي فرمايند: سه چيز کمر شکن است: مردي که کار خود را زياد شمارد و گناهانش را از ياد برد و به راي خود مغرور باشد. 4ـ قال الامام الکاظم عليه السلام: يا هشام، افضل ما يتقرب به العبد الي الله بعد المعرفه به، الصلاة وبرّ الوالدين وترك الحسد والعجب والفخر امام کاظم عليه السلام مي فرمايند: اي هشام برترين ابزار براي نزديکي به خداوند پس از شناختن و معرفت او، نماز است و مهرباني به پدر و مادر و ترک حسد و ترک خودپسندي و تفاخر. 5 ـ قال رسول ص: فانه ليس عبد يتعجب بالحسنات الا هلك حضرت رسول ص فرمود: هيچ بنده اي نيست که از کارهاي خويش دچار غرور و خودپسندي شود، مگر اينکه هلاک گردد. 6 ـ قال اميرالمؤمنين عليه السلام: ما لابن آدم والعجب اوله نطفة مذرة وآخره جيفة قذرة وهو بين ذلك يحمل العذرة : اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمايند: آدميزاد را با خودبيني چه کار است؟ که در آغاز نطفه اي پليد و در پايان مرداري گنديده و در ميان اين دو حالت حامل نجاست است. 7 ـ قال رسول الله ص : يا علي: لا فقر اشد من الجهل ولا مال اعود من العقل ولا وحدة اوحش من العجب حضرت رسول اکرم ص مي فرمايند: هيچ فقري بدتر از جهل و هيچ مالي پرفايده تر از عقل و هيچ تنهايي ترسناکتر از خودپسندي نيست. 8 ـ اوصي اميرالمؤمنين الي الحسن عليه السلام: يا بني لافقر اشد من الجهل ولا عدم اشد من عدم العقل ولا وحشة اوحش من العجب ولا حسب کحسن الخلق از وصاياي حضرت علي عليه السلام اينست که: اي فرزندم! هيچ فقري بدتر از جهل و ناداني و هيچ نداري سختر از بي خردي و هيچ وحشتي ترسناکتر از خودپسندي نيست و هيچ خويشاوندي نيکوتر از اخلاق نيک نمي باشد.
معالجه عُجب
براي بيماري عجب دو نوع معالجه ارائه شده است: اجمالي و تفصيلي. معالجه اجمالي عُجب آنست که پروردگار خود را بشناسد و بداند که عظمت و جلال و عزت سزاوار اوست و به خود چنانچه شايسته است معرفت پيدا کند که به خودي خود از هر ذليلي ذليلتر و از هر اندکي اندکتر است. معالجه تفصيلي اين است که عُجب را از ميان ببرد و اسباب عُجب غالباً يا علم است يا عبادت و طاعت و يا کمالات نفساني مانند ورع، شجاعت، سخاوت، نسب و حسب، جمال، مال، قوت، تسلط، جاه، اقتدار، زيرکي، کياست و فطانت در امور. خداوند مي فرمايد: اي بنده من! تو را در نزد من قدر و مرتبه اي است مادام که خود را بي قدر بداني و چون براي خود قدر و منزلتي قائل باشي در پيش ما هيچ قدر و ارزشي نداري. علاج عُجب به عبادت و طاعت اين است که بداند غرض از عبادت اظهار عجز و خضوع و ملکه شدن اين صفات براي نفس است تا معناي بندگي و حقيقت آن حاصل شود و عُجب به اين غرض و مقصود با عبادت منافات دارد. و علاج عُجب به فضايل نفساني اين است که بداند وقتي اين فضايل سودمندو نجات بخش است که آميخته با عُجب نباشد و عُجب همه آنها را فاسد مي کند و بداند که بسياري از اين فضايل بلکه بيشتر از آن در همنوعان وجود دارد و چون دانست ديگران در اين فضيلت با او شريکند عجب از او زائل خواهد شد.