آشنايي با دارالحديث حسني رباط
زندگي ـ پيش شماره 3، زمستان 1379 مصطفي مطبعهچيسرآغاز
پس از تثبيت اسلام در غرب اسلامي، يعني شمال آفريقا از مصر تا صحراي غربي، به علّت موقعيّت جغرافيايي ويژه مغرب آقصي يا کشور مغرب کنوني(1)، اين سرزمين به کانون توجّهات در آن منطقه بدل گرديد. اين موقعيّت، از آنجا ناشي ميشد که اين سرزمين، گذرگاه فتح قلمروي جديد، يعني اندلس(2)، محسوب ميگشت؛ سرزميني که مسلمانان، قريب به هشت سده بر آن حکم راندند. پس از استقرار حکومت اسلامي در مغرب اقصي، به تدريج، ابعاد علمي و فرهنگي اسلام رو به گسترش نهاد. با تأسيس مدارس و مراکز علمي و اهتمام به تعليم و تربيت مبلّغان و اشنا ساختن مردمان تازه مسلمان با اسلام، موجي از توجّه و گرايش به علوم ديني در بين تمامي اقشار جامعه پديد آمد. کثرت شگفتآور مساجد، زاويهها، خانقاهها، مزارهاي علما، رباطها و مدراس مختلف، خود، گواه رونق شگرف اهتمام به ابعاد علمي و فرهنگي اسلام در آن خطّه است. تثبيت مذهب مالکي(از مذاهب چهارگانه اهل سنّت) به عنوان آيين منحصر به فرد آن ديار، زمينه گرايش به دانش حديث و شکوفايي آن را در مغرب فراهم آورد و کار محدّثان و مشايخ حديث، بالا گرفت؛ مجموعهها و دائرة المعارفهاي حديثي تأليف شد؛ ابعاد و جنبههاي گوناگون احاديث، کاويده شد و به تدريج، مکتب و سبک حديثي ويژهاي آمد که از آن به«مکتب مغرب» ياد ميکنند. حديث و محدّثان در مغرب دور اهتمام به دانش حديث و شکوفايي آن، از جمله ويژگيهاي برجسته جامعه اندلس در دوره اسلامي است. نخستين کسي که دانش حديث را وارد اين سرزمين ساخت، صَعصمة بن سلام شامي بود که پس از مدّتي درنگ در اندلس، به قيروان(3) کوچيد و سرانجام، در مغرب اقصي در منطقه فاس، رحل اقامت افکند. از سوي ديگر، ارتباط مستمر علمي بين غرب اسلامي و شرق در زمينههاي مختلف، همواره وجود داشته است، خصوصاً در موضوع حديث، که گاهي به صورت دريافت از مشايخ بزرگ حديث(مانند محمد بن تومَرْت)، ظهور نموده و گاهي به صورت شنيدن مستقيم از مشايخ بزرگ حديث(مانند: ابن عبدالملک القَصري، ابوالبرکات الکمال المِکناسي، تقي الدين الفاسي، ابن شَقر السلاوي و ابن خَلدون) بوده است. شايد يکي از علل اهتمام مَغاربه(مغربيان) به دانش حديث، رواج و رونق گرايشها، فرقهها و نحلههاي صوفيان در آن خطّه باشد. در واقع، هر مسجد يا زاويه(4)، مکاني بوده است که همواره احاديث و روايات، توسط مشايخ و اساتيد طُرُق صوفيه در آنها قرائت ميشده و مورد شرح و تفسير، قرار ميگرفته است. اين پديده، يعني ريشه دواندنِ عميق تصوّف در مغرب اقصي، پس از فتوحات اسلامي و استقرار اوّلين دولت مرکزي (يعني سلسله ادريسيان) به چشم ميخورد. تثبيت مذهب مالکي به عنوان يگانه مذهب رسمي در آن سرزمين، موجب شد که کتاب المُوَطَّأ، اثر مالك بن أنس(پايهگذار مذهب مالکي)، به عنوان اصلِ اوّل و کتاب مرجع معتبر در نزد محدّثان مغربي جلوه نمايد که همواره در مدارس، زاويا و محافل علمي، به شرح و تفسير و تحشيه آن ميپرداختند.مهمترين مراکز تعليمي و تربيتي عبارت بودند از:جامع قَرَويّين در فاس، زاويه دلائيه(5) در تادله، زاويه ناصريه(6) در تامْکُروت، زاويه فاسيه،(7) زاويه عياشيه و دار المُرابطين. محدّثان و مشايخ بزرگ حديث در اين سرزمين(از دوران اوّلين دولت مستقل، يعني ادريسيان، تا دوره معاصر) را ميتوان به شرح زير برشمرد:(8)عصر ادريسيان
ابن سعادة الفاسي، درّاس بن اسماعيل، محمد بن سعيد القيسي و يحيي بن يحيي الليثي الطنجي البربري.عصر مُرابطين
ابو محمد و اجاج بن زلو اللَّمْطي، عبدالله بن ياسين و ميمون بن ياسين.عصر موحّدين
محمد بن تومَرت و ابن القطّان.عصر مريني و سعديان
ابوالقاسم عبدالعزيز العبدي، عبدالمهيمن الحَضْرَمي، محمد بن عبدالمالك المراکشي، ابن رشيد الفهري، ابن الصباغ المِکناسي، محمد بن احمد المواق، ابو عبدالله محمد بن احمد بن غازي العثماني المکناسي، ابومحمد عبدالله العبدوسي(مفتي فاس) وابو محمد عبدالله بن علي بن طاهر الحسني.عصر علويان(9)
شيخ التاودي ابن سوده، سيدي ادريس العراقي، عبدالقادر بوخريص، ابوشعيب الدکالي، سيدي ابن المدني، محمد بن العربي العلوي، عَلاّل الفاسي و محمد السائح.تأسيس دارالحديث
دارالحديث حَسَني، مؤسسهاي است دولتي و يکي از چند مؤسسه(10) و مرکز علمي ـ فرهنگياي است که توسط حسن دوم، پادشاه سابق مغرب، تأسيس شده است و زير نظر دربار، اداره ميشود. اين مؤسسه علمي ـ آموزشي در يازدهم جمادي اوّل 1388 ق/ ششم اوت 1968 م، آغاز به کار نمود و هدف از تأسيس آن، اهتمام به علوم حديثي و تربيت دانشوراني است که استمرار بخش سيره و سلوک علمي محدّثان و عالمان بزرگ اسلامي مغرب باشند. در فرمان پادشاهياي که در روز تأسيس صادر شده است، اهداف و اصول کلّي و چارچوب فعاليّتها و نحوه ارتباط و روابط سازماني، اداري و آموزشي آن، معيّن گرديده است. اين مؤسسه در شهر رباط، پايتخت کشور مغرب قرار دارد و امور اداري و مالي آن، وابسته به بخش مالي وزارت دربار است و امور علمي ـ آموزشي آن، با نظارت وزارت علوم مغرب، انجام ميگيرد. اين مؤسسه، در مقطع کارشناسي ارشد و دکتري، دانشجو ميپذيرد و مقرّري ماهانهاي به دانشجويان ميپردازد. اين موسسه، در مرکز شهر رباط در محله «دُيور الجامع» قرار دارد و ساختمان آن ـ که شامل بخش اداري، کتابخانه، کلاسهاي آموزشي و سالن همايش است ـ ، توسط يکي از شخصيّتهاي معروف مغربي، به صورت وقف(11)، در اختيار اين مؤسسه قرار گرفته است. همانگونه که اشاره شد، دانشجويان ميتوانند در دو مقطع کارشناسي ارشد و دکتري، مشغول به تحصيل شوند. در هر دو مقطع، دو گرايش وجود دارد:1) علوم قرآن و حديث، 2) فقه، اصول فقه و اصول دين. داوطلباني که در يکي از رشتههاي ادبيات عرب، اصول دين، الهيات و يا رشتههاي نزديک به اين رشتهها موفّق به کسب دانشنامه ليسانس(کارشناسي) شده باشند، ميتوانند در امتحان ورودي اين مرکز، شرکت نمايند. مقطع کارشناسي ارشد، شامل دو مرحله است:اوّل، آشنايي با مواد و موضوعاتي که دانشجو را با رشته مورد نظر آشنا مينمايد. دوره زماني اين مقطع، حدّاقل دو سال حدّاکثر، چهار سال است. دوم، نگارش رساله. قبل از آن که دانشجو موضوع رساله خود را انتخاب کند، موظّف است تحت نظر يکي از اساتيد، مقالهاي تحت عنوان«رساله مقدماتي» ارائه نمايد. دانشجويان با تحرير اين مقاله، به خوبي با چند و چونِ تحقيق و نگارش رساله کارشناسي ارشد آشنا شده، با آمادگي بيشتر، اقدام به نوشتن پاياننامه خود مينمايند.تشکيلات اداري دارالحديث حسني
سازمان اداري دارالحديث، مرکّب است از بخشهاي: مديريت، کارمندان و اعضاي هيئت علمي، دانشجويان، کتابخانه و امور اداري ـ مالي. مدير اين مؤسسه، توسط پادشاه منصوب ميگردد. مديران اين مؤسسه از ابتدا تا کنون عبارتاند از:1) خليل الورزازي، 2) مصطفي بن احمد العلوي، 3) محمد فاروق نَبهان. وظايف مدير، عبارت است از: 1.اشراف و نظارت بر امور اداري، 2.برنامهريزي آموزشي، 3.نظارت بر حُسن جريان برنامههاي آموزشي و درسي، 4.تشکيل هيئتهاي علمي 5.نمايندگي دارالحديث در روابط با مؤسسات و مراکز داخلي و خارجي.فارغ التحصيلان
بر طبق آمار، تا سال 1999 ميلادي، بيش از 1500 دانشجو در مقطع کارشناسي ارشد و 45 دانشجو در مقطع دکتري، از دارالحديث، فارغ التحصيل شدهاند. بيش از نود درصد اين دانشجويان، مغربياند و بقيه داراي ملّيتهاي مختلفي از جنوب شرق آسيا تا آسياي مرکزي، شبه قارّه هند، ايران، کشورهاي عربي و افريقايي و کشورهاي غربي. برخي دانشجويان، در مقطع دکتري در دارالحديث يا ساير دانشگاهها ادامه تحصيل ميدهند و تقريباً اکثر آنان جذب آموزش و پرورش، دانشگاهها، وزارت اوقاف و ديگر نهادهاي ديني و علمي مغرب ميشوند.انجمن فارغ التحصيلان
سه سال پس از تأسيس دارالحديث، فارغ التحصيلان دوره اوّل، اقدام به تأسيس«انجم فارغ التحصيلان دارالحديث» نمودند.هدف از تأسيس اين انجمن، عبارت است از: 1.خدمت به مصالح عمومي، 2.خدمت به فرهنگ اسلامي ـ عربي، 3.احياي ميراث اسلامي، 4.دعوت شايسته به دين، 5.مبارزه با جريانات فکري منحرف و انديشههاي باطل، 6.برقراري ارتباط با مؤسسات و مراکز اسلامي داخلي و خارجي، 7.شرکت فعّال در روند توسعه اسلامي جامعه مغرب، 8.شناساندن رسالت دارالحديث و دفاع از حقوق و مصالح فارغ التحصيلان در ابعاد مختلف. برنامههاي جاري انجمن، عبارت است از:1) برگزاري مرتّب جلسات بحث و گفتگوي علمي، 2) برگزاري نمايشگاههاي کتاب، 3) برپايي نشستها و همايشهاي علمي. نشريه رسمي علمي و فرهنگي انجمن، مجله الإعتصام است که به طور مرتّب، منتشر ميگردد. اين انجمن، ارتباط تنگاتنگي با وزارت اوقاف و دارالحديث دارد و در فعاليتهاي علمي ـ فرهنگي داخلي و خارجي که با مشارکت سازمانهاي دولتي سامان مييابند، فعّالانه شرکت مينمايد.ساير فعاليّتهاي دارالحديث
برگزاري سلسله سخنرانيهاي علمي:به منظور تقويت روحيه علمي دانشجويان و آشنايي بيشتر آنان با مباحث و موضوعات جديد اسلامي و استفاده از تحقيقات و مطالعات اساتيد فن و همچنين ايجاد فرصت ارتباط مستقيم با دانشوران و محقّقان مهمان، برنامه سخنرانيهاي علمي، هر هفته برگزار ميشود.انتشار مجلّه
دارالحديث حسني هر سال، يک شماره، مجلّه با عنوان مجلّة دارالحديث الحسنية منتشر ميکند که اوّلين شماره آن، در سال 1399 ق/1979 م، منتشر گرديد و تاکنون، شانزده شماره آن عرضه شده است. هر شماره، به طور متوسط، شامل 450 صفحه ميگردد.بخشهاي علمي اين مجلّه عبارت است از: 1.بخش مقالات علمي که شامل مقالاتي در گستره علوم قرآن و حديث، فقه، اصول فقه و اصول دين ميگردد. 2.بخش چکيده برخي رسالههاي کارشناسي ارشد و دکتري. 3.بخش مقالات علمي دانشجويان که با اشراف اساتيد دارالحديث تدوين ميشود. البته مقالات منتشر شده در مجلّه، به موضوعات ياد شده، منحصر نيست و مقالاتي نيز در موضوعات تاريخ، اقتصاد، تعليم و تربيت و معرّفي کتاب، در مجلّه به چاپ رسيده است. در پايان هر شماره، چند صفحهاي به گزارش فعّاليتهاي علمي ـ فرهنگي دارالحديث و مدير آن، اختصاص يافته است.کمک به انتشار پاياننامههاي دانشجويان
دارالحديث، فاقد واحد انتشارات است؛ ولي يکي از فعاليّتهاي مستمر آن، کمک و مشارکت در انتشار پاياننامههاي دانشجويان است و تاکنون، از اين طريق، بيش از چهل رساله کارشناسي ارشد و هجده رساله دکتري به زيور طبع، آراسته شده است. در اين جا به عناوين برخي پاياننامههاي منتشر شده، اشاره ميشود: 1.اسلام و مکتبهاي فکري معاصر، .مکتب مغرب در تفسير و علوم قرآن، 3.اجتهاد در شريعت اسلامي(ريشهها، تحوّلات و تعاريف)، 4.شناخت زَندقه و زِنديقان، 5.مراکز حديثي در جهان اسلام، 6.خشونت در اجراي حق، از ديدگاه مذهب مالکي و قوانين مغرب، 7.حکم تصويرگري در شرع و قانون، 8.نقد متن، در نگاه محدّثان، 9.عُرف و عمل در مذهب مالکي و مفهوم آنها نزد علماي مغرب، 10.احکام اسيران در اسلام و مقايسه آن با قوانين بين المللي، 11.نگاشتهها و نويسندگان مغربي در باب سيره رسول خدا(ص)، 12.شيوههاي سرمايهگذاري، از ديدگاه فقه اسلامي.(12) اين گزارش، از رهاوردهاي سفر نويسنده به رِباط در زمستان گذشته است. (ويراستار).1. در ايران، گاهي به تسامح، کشور مغرب را مراکش مينامند. مراکش، نام شهر و ناحيهاي از کشور مغرب است. کشور مغرب را درگذشته، مغرب اَقصيه يا مغرب دور ميگفتند. و. 2. اَنْدَلُس، نامي است که مسمانان بر شبه جزيره ايبْري(اسپانيا و پرتغال کنوني) اطلاق ميکردند. و. 3. قيروان، از شهرهاي تونس است. و. 4. زاويه، از بناهاي اسلامي که در آن، صوفيان و درويشان، دين و علم و ادب ميآموختند، مستمندان روزگار مي گذراندند؛ در راه ماندگان و جهانگردان، توقّفي ميکردند و گَرد راه از خود ميسِتُردند. غذاي ساده ساکنان زاويهها از اوقافْ تأمين ميشد. هنوز در سرزمينهاي اسلامي(از هند و تاجيکستان، تا سنگال و تانزانيا)، زاويا به چشم ميخورند و دايرند. و. 5. شيخ ابوبکر بن محمد الدلائي، آن را تأسيس کرد. اين زاويه، بعدها به مرکز علمي پُر رونقي بدل گرديد که از تمامي مناطق مغرب، آهنگ آن ميکردند و از حيث اعتبار و منزلت علمي، هم ترازِ جامع قرويبين محسوب ميشد. عالمان بسيار، از جمله محدّثان بزرگي چون ابوعلي الحسن اليوسي(م 1002 ق) و احمد المقري و العربي الفاسي، از دانشآموختگان اين زاويهاند. 6. شيخ عمر الأنصاري، در سال 983 هجري آن را بنيان نهاد. در دوره زعامت محمد بن ناصر الدرعي توسعه يافت و پژوهشهاي حديثي در آن، رونق بسيار يافت و با حمايت وي، عالمان بسياري در اين رشته علمي، پرورش يافتند و آثار ارزشمندي آفريدند.از جمله اين دانشوراناند:عبدالمالك التجموعي، محمد بن احمد الهلالي و محمد بن سليمان الروداني. 7. شيخ ابوالمحاسن سيدي يوسف الفاسي(م 1013 ق) آن را بنيان نهاد. اين زاويه، از همان روز نخست به دانش حديث، اهتمامي خاص داشت و بسياري از محدّثان را در دامان خود پروراند. 8. برگرفته از کتاب: معجم المحدّثين بالمغرب الأقصي، تحصيح: عبدالعزيز بن عبدالله، مغرب: المطبعة المحمدية، بيتا، چاپ اوّل، ص 6. 9. عصر علويان از قرن هفدهم ميلادي آغاز شده و تا کنون، ادامه دارد. 10. مانند«فرهنگستان مغرب» و«کانون نشستهاي علمي». 11. واقف(السيد الحاج ادريس بن محمد البحراوي)، شرط کرده است که ساختمان، فقط براي تعليم و تعلّم قرآن و حديث، مورد استفاده قرار گيرد. 12. براي اطلاع بيشتر از موسسات آموزش عالي و دانشگاههاي مغرب، ميتوان به پايگاه زير در شبکه جهاني اطلاعرساني مراجعه کرد: h ttp://fondation.Org.mah ttp://fondation.Org.ma