استقبال از پاسخگوئى به سوالات
يكى از اساتيد دانشگاه نقل كرده اند:آن خصلت او كه مرا سخت تكان داد گشادگى و آمادگى او براى پذيرش افراد بود به سخنها گوش مى داد كنجكاو بود و نسبت به جهات ديگر معرفت حساسيت و هوشيارى بسيار داشت من از محضر او به نهايت توشه
برداشتم هيچ يك از سوالات مرا درباره مجموعه طيف فلسفه اسلامى بى پاسخ نمى گذاشت با شكيبايى و حوصله
و روشنايى بسيار به توضيح و تشريح همه چيز مى پرداخت . فرزانگى را جرعه جرعه به انسان منتقل مى كرد.چنانكه در دراز مدت نوعى استحاله در درون شخص به وجود مى آورد.(6)
راضى به رضاى خدا
علامه حسن زاده آملى نقل مى كنند.علامه طباطبايى انسانى بود راضى به رضاى خدا اوائل منزل ، مسكونى شخصى نداشتند هر روز و هر از چندمدت ، مجبور بودند محلشان را عوض كنند من يك بار به ايشان عرض كردم : آقا ما بايد هر 6 ماه يكبار از شما
آدرس جديدى بگريم ايشان با كمال خونسردى از اين مسئله گذشتند و گوئى كاملا راضى به رضاى الهى بودند.(7)
عاشق دلباخته اهل بيت
استاد شهيد مرتضى مطهرى در آثار مكتوب و سخنرانيهاى خود وقتى نامى از علامه طباطبايى مى آورند تعبيرروحى فداه را در مورد ايشان به كار مى بردند، از آن فيلسوف فرزانه پرسيدند دليل اينكه از استاد خود
اين قدر تجليل مى كنيد چيست ؟ايشان فرموده بودند: من فيلسوف و عارف بسيار ديده ام و احترام مخصوص من به ايشان نه به خاطر اين است
كه يك فيلسوف است بلكه احترامم به اين جهت است كه او عاشق دلباخته اهل بيت عليه السلام است علامه در
ماه رمضان روزه خود را با بوسه بر ضريح حضرت معصومه عليه السلام افطار مى كرد ابتدا به حرم مطهر مشرف
مى شد ضريح مقدس را مى بوسيد سپس به خانه مى رفت و غذا مى خورد اين ويژگى بود كه مرا به شدت شيفته
ايشان نموده است و اين خصوصيت درس آموزى آن مفسر عاليقدر يعنى توسل به اهل بيت عليه السلام و عاشق و
دلباخته بودن آن انوار درخشان ولايت و امامت از جمله ابعاد روحى و معنوى ايشان بود غالبا در مجالس
روضه و مرثيه روزهاى جمعه شركت مى كرد و با تمام وجود زار زار گريه مى كرد.(8)
توجه به خانواده
خانم طباطبايى دختر علامه مى گويد:پدرم هميشه از مادرم به نيكى ياد مى كردند و مى گفتند اين زن بود كه مرا به اينجا رسايند او شريك منبود و هر چه كتاب نوشته ام نصفش مال اين خانم است . وقتى از همسرشان پرسيده بودند علامه با آن شخصيت
عظيم علمى و مشغله هاى فكرى چگونه امور خانوادگى را با فعاليتهاى علمى شان تنظيم مى كردند؟جواب داده بود: ايشان در برنامه روزانه خود اوقات و ساعاتى را به خانواده شان اختصاص مى دادند بعد از
هفت ساعت كار بعد از ظهر تا شب را مى گفتند كه ديگر خصوصى است بياييد بنشينيد حرف بزنيم مى گفتند: اين
ساعت بهترين اوقات من است و همه ناراحتى هايم را برطرف مى كند و با وجود حجم زياد كار هايشان اينگونه
نبود كه از خانواده غافل شوند. به همسر و فرزندانشان اهميت خاصى مى دادند... رفتار پدرم با مادرم
بسيار احترام آميز و دوستانه بود هميشه طورى رفتار مى كردند كه گويى مشتاق ديدار مادرم هستند ما
هرگز بگو و مگو و اختلافى بين آن دو نديديم به قدرى نسبت به هم مهربان و فداكار و با گذشت بودند كه ما
گمان مى كرديم اينها هرگز با هم اختلاف نظرى ندارند در صورتى كه زندگى مشترك به هر حال بدون اختلاف
نظر نيست آنها واقعا مانند دو دوست با هم بودند.(9)
ترحم به حيوانات
يكى از همسايگان علامه نقل مى كنند يك روز صبح حضرت علامه طباطبايى شخصى را به دنبال ما فرستادند بااينكه علامه براى كار شخصى به كسى مراجعه نمى كرد رفتيم ديديم كه بسيار ناراحت است و نمى توانست
مطالعه كند... معلوم شد كه گربه اى در چاه حياط خلوت خانه ايشان افتاده است و با آنكه مرتب براى آن غذا
مى ريخت ولى بسيار ناراحت بود كه چرا بايد غفلت شود و سر چاه باز مانده باشد و حيوانك در آن بيفتد سپس