بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
هيچ فردى از بندگان كوچك ترين گرهى را نمى تواند باز كند.
ما همه شيريم شيران علم حمله مان از باد باشد دمبد
م
حمله مان پيدا و ناپيداست باد جان فداى آن كه ناپيداست با
دو اين عقيده اشرف درجات ايمان است. خداى تعالى مى فرمايد:(*وَ عَلَى اللّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ*);[146] اگر ايمان داريد، پس به خدا توكّل كنيد.نيز مى فرمايد:(*وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ*);[147] و هر كس بر خدا توكّل كند (و از ديگران ببرد)، خدا او را كافى و بس است.رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود:* من انقطع الى الله كفاه الله كلّ مؤونة ورزقه من حيث لا يحتسب و من انقطع الى الدنيا و كله الله اليه*[148] ; هر كس به سوى خدا وابسته باشد، خدا همه ى كارها و حاجات او را كفايت مى كند و از جايى كه گمانش نمى رسيده روزى اش تأمين مى شود و هركس به دنيا وابسته گردد، خدا او را به دنيا وامى گذارد.
دست حاجت چو برى پيش خداوندى بر كه كريم است و رحيم است و غفور است و ودو
د
كرمش نامتناهى نِعمش بى پايان هيچ خواهنده از اين در نرود بى مقصو
د
توكّل در چه كارهايى بايد باش
دضمناً بعضى از كارها از قدرت و توانايى انسان بيرون است، كه بايد اين كارها را به خدا سپرد و به مقتضاى توكّل بايد اميد به خدا داشت و كوشش بى جا نبايد كرد و زحمت بيهوده نبايد كشيد; ولى بعضى از كارها از انسان بر مى آيد; اين جا انسان بايد سعى و فعاليّت خود را بكند و هيچ منافاتى با توكل ندارد; مثل انتخاب كسب و تحصيل روزى و دنبال علم و دانش رفتن و تجارت و خريد و فروش و حتى كمك گرفتن از بعضى افراد يا مشورت كردن به آنان، كه اين امور در روايات وارد شده است و بايد انسان همّت بلند داشته باشد و آنها را دنبال كند; چون در بحث پيشين گذشت كه خدا كارها را به وسيله ى اسباب انجام مى دهد.
هر كه دانه به زمستان نفشاند در خاك چه اميدى بُوَد از دخل به تابستان
شبايد شخم كرد و دانه پاشيد و با توكل به خدا منتظر برداشت محصول و زراعت بود; يا در مسافرت بايد توشه برداشت و با توكل به خدا به سفر رفت; توسّل جستن به بعضى از كارها خلاف شرع و عقل است; مثل دنبال فال گير و رمّال رفتن و امثال اين ها.
درجات توّك
لعلما فرموده اند توكل سه درجه دارد: اوّل آن كه اميد انسان به خدا مثل اميد به وكيل و نماينده باشد، كه اين درجه ى ضعيف توكل است; دوّم اين كه انسان اميدش به خدا مثل حال كودك به مادرش باشد كه غير از او را نمى شناسد و هر چه مى خواهد، از آب يا غذا يا شير، به او پناه مى آورد و هر چه و هر كار داشته باشد، مادر را صدا مى زند; و قسم سوّم آن كه اميدش به خدا باشد و خود را فراموش نموده بى قدرت محض بداند و اين شريف ترين قسم توكّل است كه گفته اند: كالميّت بين يدى الغسّال; مرده ى زير دست غسّال. اين توكّل ابراهيمى است كه وقتى خواستند او را در آتش بيندازند، جبرييل آمد و گفت حاجتى دارى؟ گفت: به تو نه فرشته. باد آمد گفت: اگر بخواهى تمام اين آتش ها را به خانه هاى نمروديان مى فرستم. گفت: نه فرشته. آب آمد گفت: آب را بفرستم آتش را خاموش كند. گفت نه جبرييل گفت به آن كه حاجت دارى بگو و اظهار كن، پاسخ گفت: * علمه بحالى حسبى عن سؤالى; *خودش خبر دارد ديگر لازم نيست من بگويم. اين نوع توكّل بسيار نادر و عزيزالوجود است.
راه به دست آوردن توك
لو راه تحصيل توكل سعى در تقويت ايمان و عقيده است كه خداوند تبارك و تعالى آنچه به آن نياز داشتيم، پيش از آن كه خود بدانيم به ما مرحمت فرمود، از نيستى به هستى در آورد و در صلب پدر و رحم مادر پرورش داد; در حالى كه آنان بى خبر از حفظ ما بودند; و بايد دقّت كرد كه خداوند تعهّد روزى بندگان را نموده است و ضامن رزق و روزى آنان شده است و همان گونه كه تاكنون قبل از خلقت ما لطف و كرمش بر ما بوده، بعد