بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
(*يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ بِأَكْواب وَ أَبارِيقَ وَ كَأْس مِنْ مَعِين لا يُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا يُنْزِفُونَ وَ فاكِهَة مِمّا يَتَخَيَّرُونَ وَ لَحْمِ طَيْر مِمّا يَشْتَهُونَ وَ حُورٌ عِينٌ كَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ*);[25] نوجوانانى آراسته و مرتب، پيوسته به گرد آنان مى گردند با قدح ها و جام هاى (شراب طهور) بهشتى از نهرهاى جارى شرابى كه سبب مستى نيست و ميوه هايى از هر نوع كه بخواهند و گوشت پرنده، از هر چه كه دل آنان بخواهند، و همسران حور العين دارند، هم چون مرواريد در صدف از زيبايى، تمام اين ها پاداش اعمالى است كه در دنيا انجام داده اند.آرى به تعبير خود قرآن، مؤمن پس از مردن مى گويد:(*يا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ بِما غَفَرَ لِي رَبِّي وَ جَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ*);[26] اى كاش بستگانم مى دانستند من كجا رفته ام و خداوند گناهان مرا آمرزيده و مورد لطف و اكرام قرار داده است.(و در ناز و نعمت هستم) زبان حال و قال مردان خدا اين است.
مرگ اگر مرد است گو نزد من آى تا در آغوشش بگيرم تنگ تن
گ
او زمن جانى ستاند جاودان من زِ او دلقى ستانم رنگ رن
گ
چرا در بعضى دعاها ترس از مرگ وارد شده است
؟ممكن است در ذهن بعضى از افراد اين نكته خطور كند كه چرا در بعضى از دعاها، مثل دعاى كميل يا دعاى ابوحمزه ثمالى و... ترس و وحشت از مرگ و حالات آن ذكر شده است؟ آيا معصومين(عليهما السلام) هم از مردن مى ترسيدند؟ پاسخ اين پرسش آن است كه امامان و اصحاب خاص آنان اصلاً نمى ترسيدند، بلكه اين دعاها را جهت تعليم تضرع و توبه ى ما شيعيان گناهكار آورده اند; مثلا اميرالمؤمنين على (عليه السلام) دعاى كميل را به كميل تعليم داده است تا به ديگران برساند نه اين كه چنين گناهانى داشته و از خداوند طلب بخشش كند; مثل:* اللهم اغفرلى الذنوب التى تنزل البلاء اللهم اغفرلى الذنوب التى تهتك العصم اللهم اغفر لى الذنوب التى تغيّر النعم و...; * خدايا به من ببخش گناهانى را كه سبب نزول بلا و گناهانى را كه موجب دگرگون شدن نعمت ها و گناهانى را كه سبب از بين رفتن اميدها و پناهگاه ها مى شوند، و....به نظر بنده ى ناچيز در آن بيست و پنج سال خانه نشينىِ حضرت(عليه السلام)، تعليم اين دعاها راهى بوده است براى يادآورى آن كسانى كه سفارش هاى پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)را فراموش نمودند و از اسلام برگشتند و همه نوع گناه و ظلمى را انجام دادند; يا امام زين العابدين(عليه السلام)كه در دعاى ابوحمزه مى فرمايد:* ابكى لخروج نفسى ابكى لظلمة قبرى ابكى لضيق لحدى ابكى لسؤال منكر و نكير ايّاتى فى قبرى ابكى لخروجى من قبرى عرياناً ذليلا حاملا ثقلى على ظهرى; * خدايا گريه مى كنم براى بيرون رفتن جان از تنم، گريه مى كنم از تاريكى قبرم، گريه مى كنم از تنگى لحد و گورم، گريه مى كنم از پرسش هاى نكير و منكر، گريه مى كنم براى بيرون آمدنم از قبرم در حال برهنه و ذليل; در حالى كه بار گناهان را بردوش دارم... .به نظر مى رسد حضرت(عليه السلام) ابى حمزه را تعليم داده كه به همه ى مسلمانان جهان تا روز قيامت برسد و هركس به فكر بيچارگى و درماندگى خودش باشد. اين فرهنگ دعا و تضرّع شيعه، در هيچ مذهب و آيينى نيامده است; به خصوص اين كه آن جناب در زمان اوج قدرت و سلطنت بنى اميّه و درآن خفقان و اختناق، هيچ چاره و راهى براى رساندن معارف روح پرور دين مبين اسلام و مذهب حقّ جعفرى نداشت، جز در لباس دعا و نيايش; بنابراين، با دعاهاى ابوحمزه و دعاهاى صحيفه ى سجاديه حقايق تابناك اسلام و تشيّع و معارف عاليه و مترقّى و حقوق اجتماعى و فرهنگى و امر به معروف و نهى از منكر را به اجتماع رسانيدند; بدين جهت بعضى *صحيفه سجاديه *را به *زبور* *آل* *محمد*(صلى الله عليه وآله)تعبير نموده اند.* سبب سوم ترس از مردن * آن است كه انسان به فكر آينده ى فرزندان و همسر است كه بعد از او به آنان چه خواهد گذشت و در فراز و نشيب روزگار و گرفتارى هاى گوناگون چه بر سر آنان خواهد آمد; به ويژه اگر كودك