دلایل وجود خدا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دلایل وجود خدا - نسخه متنی

محمدتقی صرفی پور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فرمود،با اذن‌ الهي‌ آري‌! سپس‌ حضرت‌ به‌ علي‌(ع‌)فرمود با آنان‌ به‌مسجد برو وپايت‌ را به‌ زمين‌ نزديك‌ محراب‌ بزن‌!

علي‌(ع‌)همراه‌ آنان‌ به‌ مسجد رفت‌ ودوركعت‌ نماز خواند وسپس‌ پايش‌را برزمين‌ نزديك‌ محراب‌ زد. ناگاه‌ زمين‌ باز شد وتابوتي‌ ظاهر گشت‌ وازميان‌ تابوت‌،پيامبري‌ كه‌ صورتش‌ مثل‌ ماه‌ مي‌درخشيد وخاك‌ از سروصورتش‌ مي‌تكاندوريش‌ بلندي‌ داشت‌،بيرون‌ آمدوگفت‌:

اشهد اَن‌ لااله‌ الاّ الله واَن‌َّ محمّداً رسول‌ الله سيد المرسلين‌ وانَّك‌علي‌ٌ وصي‌ّ محمّد سيدّ الوصيين‌ وانا سام‌ بن‌ نوح‌!

در اين‌ موقع‌ انان‌ كتابهاي‌ خودرا باز كردند تا قيافة‌ سام‌ را با آنچه‌ در كتاب‌آمده‌ مطابق‌ ديدند.

آنها گفتند:اي‌ سام‌!ما خواستار خواندن‌ سوره‌اي‌ از كتاب‌ نوح‌(ع‌)هستيم‌!

سام‌ شروع‌ به‌ خواندن‌ سوره‌اي‌ كرد وسپس‌ بر علي‌(ع‌)سلام‌ كرد ودرتابوت‌ خوابيد وزمين‌ برهم‌ آمد ومثل‌ سابق‌ شد.

آنها با ديدن‌ اين‌ معجزه‌ گفتند:تنها دين‌ در نزد خدا اسلام‌است‌.«بحارج‌41ص‌212» عروسي‌ يهوديان‌!يهوديان‌ هنگام‌ برپائي‌ يكي‌ از مراسمات‌ عروسي‌ خود،نزد پيامبر آمدندودرخواست‌ كردند كه‌ اجازه‌ دهد حضرت‌ فاطمه‌(س‌)هم‌ در عروسي‌آنان‌ حضور يابدوقصدشان‌ اين‌ بود كه‌ فاطمه‌(س‌)بالباسهاي‌ كهنه‌ خوددرمقابل‌ لباسهاي‌ پرزرق‌ وبرق‌ زنان‌ يهودي‌ تحقير شود!

پيامبر اجازه‌ اورا به‌ علي‌(ع‌)موكول‌ كرد وعلي‌(ع‌)اجازه‌ اد.دراين‌ حين‌جبرئيل‌ نازل‌ شد ولباسهايي‌ از بهشت‌ براي‌ فاطمه‌(س‌)آورد.وقتي‌فاطمه‌(س‌)با اين‌ لباسها در عروسي‌ حاضر شد،چنان‌ زنان‌ يهودي‌ راشگفت‌ زده‌ كرد كه‌ در مقابل‌ فاطمه‌(س‌)به‌ سجده‌ افتادند!وزمين‌ زير پاي‌اورا مي‌بوسيدند!وعده‌ اي‌ از آنان‌ درآن‌ شب‌ مسلمان‌ شدند.«بحارج‌43ص‌30» كعبه‌ درهوااز زيدبن‌ ارقم‌ نقل‌ شده‌ كه‌:

در مسجد الحرام‌ نزد امام‌ حسن‌ مجتبي‌(ع‌)رسيدم‌ واز حضرت‌تقاضاكردم‌ معجزه‌اي‌ بمن‌ نشان‌ بدهد تا براي‌ مردم‌ كوفه‌ نقل‌ كنم‌.

امام‌ دعائي‌ خواند .ناگاه‌ كعبه‌ در هوا بلند شد !

عده‌اي‌ از مردم‌ با ديدن‌ اين‌ صحنه‌ مي‌گفتند:اعجوبه‌ است‌!وبعضي‌ آن‌ راسحر مي‌خواندند.

/ 29