حقوق و وظایف دوجانبه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حقوق و وظایف دوجانبه - نسخه متنی

جواد محدثی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حقوق و وظايف دوجانبه

جواد محدّثي

زير «خيمه عفاف» نشستيم و از جايگاه والاي نهاد خانواده و اهميت ازدواج و پذيرفتن مسؤوليت سخن گفتيم. «سلامت خانواده» از آتش اختلاف و نزاع، محور ديگر بحث بود كه به آن پرداختيم و براي حلّ اختلافات خانوادگي از «داور خانوادگي» بهره گرفتيم. چون مسايل مالي و اقتصادي خانواده مي‏توانست مايه بروز تشنّج در رفتار زوجين شود، در بحثِ «موازنه دخل و خرج» به تنظيم منطقي و برنامه‏ريزي درست در اين مقوله اشاره كرديم كه قوام و برپايي خيمه عفاف بر آن بود. اينك ماييم و شناختِ «وظايف دوجانبه» و حقوق طرفين و تقسيم كار، كه مي‏تواند تعادلي در نظام خانواده پديد آورد.

شناخت حقوق

در بسياري مواقع، نشناختن حق و وظيفه، ريشه عدم انجام وظيفه است و اين «تقصير» به آن «جهل» بازمي‏گردد و اگر آگاهي از وظيفه وجود داشته باشد، تا حدّي جلوي كوتاهي‏ها و تخلفات گرفته مي‏شود.

پس در يك مجموعه‏اي كه از آحادي تشكيل مي‏شود و هر كدام از افراد، وظايفي بر دوش دارند، گام نخست آن است كه «وظيفه» را بشناسند، سپس به آن عمل كنند. بروز اختلال در امور، گاهي ريشه در مشخص نبودن حدّ و حريم تكاليف و وظايف اشخاص است و هر كس كار را به ديگري محوّل مي‏كند، يا انتظار انجام كارهايي را از ديگران دارد كه شرعا و قانونا بر عهده آنان نيست و توقع اينان نابجا و غير منطقي است. اگر در جامعه‏اي هم بخواهد «حق» عمل و اجرا شود و تيغ عدالت، تخطّي‏كنندگان از آن را ادب كند، لازم است اشخاص، هم حق را بشناسند و هم محدوده وظايف خويش را در قبال آن.

وظايف دوجانبه

در يك خانواده، دو طرفي كه «زندگي مشترك» دارند، «حقوق متقابل» نيز دارند. وقتي زن و شوهر، همچنين اوليا و فرزندان هر كدام وظيفه‏اي نسبت به طرف مقابل دارند، اگر آن را بشناسند و به آن عمل كنند، علي‏القاعده نبايد در خانه مشكل و اختلافي پديد آيد.

در سامان‏يافتن مسأله حقوق و وظايف در خانواده سه مرحله وجود دارد:

اول: شناخت اين حقوق و وظايف

دوم: عمل به آن وظيفه و تكليف

سوم: مراعات دوجانبه اين حقوق

هم زن بايد در برابر شوهرش مطيع، صبور، متحمّل، قدردان و وفادار باشد، هم شوهر نسبت به همسرش بايد بردبار، نيكوكار، قدرشناس، احترام‏گزار و تأمين‏كننده نيازهاي معيشتي و آسايش باشد.

اگر اين سه با هم در رفتار و معاشرت خانوادگي وجود داشته باشد، كار به بروز مشاجره و دعوا و شكايت و دادگاه و زندان و جدايي و ... كشيده نمي‏شود و محلي براي نزاع نخواهد بود.

هم زن بايد در برابر شوهرش مطيع، صبور، متحمّل، قدردان و وفادار باشد، هم شوهر نسبت به همسرش بايد بردبار، نيكوكار، قدرشناس، احترام‏گزار و تأمين‏كننده نيازهاي معيشتي و آسايش باشد.

اگر صبوري و قناعت و پرهيز از پرخاش و بددهني و بي‏احترامي خوب است، بايد از هر دو سو باشد، نه آنكه يكي به خود حق بدهد هرچه خواست بگويد و هرچه خواست انجام دهد، ولي از طرف مقابل انتظار داشته باشد كه جز تسليم و سكوت و تحمّل و ادب، برخوردي نداشته باشد و در مقابل هتّاكي‏ها و بي‏حرمتي‏هاي او حتي پاسخي معمولي هم ندهد!

نكته مهم، پذيرش دو سويه اين حقوق و مراعات آنها از دو طرف است. اين حقوق، در كتابهاي تربيتي و اخلاقي و حديثي فراوان و متعدد است. در احاديث آمده است كه: زن از شوهر خويش، فرمانبرداري داشته باشد، بي‏رضايت او كاري نكند و جايي نرود، نسبت به او حالت تمكين داشته باشد، شوهر را نيازارد، او را اندوهگين نسازد، در خانه خدمت كند، شوهرداري نمايد، رضايت او را از هر جهت جلب كند، چراغ روشن كند، غذا بپزد، خانه را مرتب كند، وقتي شوهر مي‏آيد از او استقبال كند و آنگاه كه از خانه بيرون مي‏رود بدرقه‏اش كند، خود را براي غير شوهرش نيارايد، بي‏اجازه و رضايت او در اموالش دخل و تصرف نكند و ...1 اين يك طرف قضيه است.

مراعات دوجانبه نسبت به حقوق متقابل زن و شوهر، رمز دوام و استحكام بنيان خانواده و تقويت انس و الفت در ميان همسران است.

از سوي ديگر بر عهده مرد است كه لوازم زندگي و خوراك و پوشاك و مسكن را تهيه كند، در حد توان بر خانواده‏اش وسعت و گشايش دهد، احترام زن را نگه دارد و از آزار و ضرب و شتم او بپرهيزد، خود را براي همسرش آراسته و مرتب سازد، بخشي از وقت خود را صرف رسيدگي به كارهاي خانه و انس با خانواده كند، با مدارا و خوش‏زباني برخورد كند و ... طبيعي است كه اگر زن و شوهر، هر دو به اين وظايف عمل كنند، خانه و خانواده‏اي خواهند داشت باصفا، آرام، گرم و بامحبت كه زمينه رشد اخلاقي و تعالي فرهنگي خود و فرزندانشان نيز فراهم خواهد بود.

رسول خدا(ص) فرمود: «خيركم، خيركم

ِلأهله وَ اَنا خيركم ِلا ءهلي»1؛ بهترين شما كسي است كه نسبت به خانواده‏اش بهتر باشد و من بهترين شمايم نسبت به خانواده‏ام.

از سوي ديگر آن حضرت فرموده است: «لا تؤدّي المرأةُ حَقَّ اللّه‏ عزّ و جلّ حتّي تؤدّي حَقَّ زَوْجها»2؛ زن هرگز حق خدا را ادا نمي‏كند مگر آنكه حق همسرش را ادا كرده باشد. يعني حقگزاري نسبت به خداوند نيز وابسته به رعايت حقوق شوهر است و اگر در اين زمينه قصور و خلاف باشد، نمازها و عبادتها و حقوق الهي هم چندان ارزش و اعتباري ندارد.

اگر در روايات است كه: زن، محبت خويش را نسبت به شوهر ابراز كند و خويش را براي او بيارايد و سخنان دلپسند بگويد تا در چشم و دل شوهرش جاي بگيرد، اين را هم گفته‏اند كه شوهر، در بيرون از خانه حريم نگاهها و ارتباطهايش را نگه دارد و به نواميس ديگران چشم ندوزد و چون از سفر بازمي‏گردد براي همسرش سوغاتي بياورد و هديه بدهد و نيازهاي عاطفي و جنسي او را برآورد و ...

اگر همسران پيامبر خدا(ص) به سفارش قرآن كريم، به زندگي قانعانه و زاهدانه آن حضرت مي‏ساختند، آن حضرت نيز در كارهاي خانه كمك مي‏كرد، هرچه مي‏خوردند مي‏خورد و هرگز از هيچ غذايي بد نمي‏گفت.

اين است مفهوم عدل و انصاف در زندگي مشترك و خانوادگي. مراعات دوجانبه نسبت به حقوق متقابل زن و شوهر، رمز دوام و استحكام بنيان خانواده و تقويت انس و الفت در ميان همسران است.

تقسيم كار

از نمونه‏هاي بارز مراعات حقوق طرفين، تقسيم كارهاي خانه و زندگي ميان زن و شوهر است.

وقتي بار سنگين خانواده بر دوش دو انساني است كه با هم زندگي مشترك دارند، چاره‏اي جز تقسيم اين بار و كار نيست، تا نه كاري بر زمين بماند و نه بارها بر دوش يكي سنگيني كند.

اساس حرمت‏گزاري به حقوق انسان، «شناخت» و «مراعات» حقوق و وظايف است، نه صرفا شعار به سود حقوق بشر! همين كه اسلام براي زن، حق مالكيت و استقلال اقتصادي و انتخاب و ... قرار داده است، نشانه حرمت نهادن به اوست. اينكه شوهر در مقابل همسرش وظايف و تعهداتي دارد، نشانه ديگري از اين «حق» و «احترام» است.

خانه‏اي كه بر شالوده «محبت» استوار شده باشد، هر يك از زن و شوهر، بيش از آنچه كه «وظيفه»شان است، كار و تلاش مي‏كنند، آن هم عاشقانه و از روي مهر و احساس رضايت و خرسندي.

در حالات و سيره رسول خدا(ص) نقل شده است كه آن حضرت حتي در كارهاي خانه، به همسرانش كمك مي‏كرد (وَ يَخْدِمُ في مِهنةِ اهلهِ)3 كه اين بالاتر از «تقسيم كار» است.

وقتي به داوري حضرت رسول(ص)، كارهاي بيرون خانه و درون خانه، در زندگي مشترك ميان حضرت علي(ع) و فاطمه زهرا(ع)، تقسيم شد، دختر بزرگوار پيامبر(ص) از اين تقسيم كار بسيار خردسند گرديد. بخصوص كه مي‏ديد با تخصيص كارهاي داخل خانه به وي، از برخورد با مردان و نامحرمان در بيرون از خانه و هم‏صحبت شدن با آنان دور مي‏ماند و اين براي حيا و عفاف زن مناسب‏تر است.4

آنچه مانع بروز تشنّج و تنش در رفتار همسران است، وجود حد و حريم براي كارها و وظايف هر يك و انتظار و توقع از يكديگر در محدوده همان حد و حريم و مراعات آن حدود و حقوق است.

بار كارها را بايد هر دو به دوش بكشند. كارهاي سنگين و خستگي‏آور و گوناگون خانه، اگر به دوش يكي بيفتد و ديگري بي‏خيال و راحت‏طلبانه و آسوده‏خاطر به خواب و تفريح و استراحت و مسافرتهاي خود برسد و غم خانه و فكر مشكلات را نداشته باشد، ظلمي در حق ديگري است، چه زن باشد، چه شوهر. البته در اين گونه موارد، اين زنان هستند كه «مظلوم خانواده» مي‏شوند و حقشان تباه مي‏گردد.

اين سخن زيباي پيامبر(ص) كه «من بهترين شما نسبت به همسران خودم هستم.» اگر جلوه‏هاي متعددي داشته باشد، يكي هم رأفت و عطوفت و كمك و تفقّد و حق‏گزاري و قدرشناسي نسبت به زنان است كه حضرت رسول(ص) هم عملاً چنان بوده، هم به چنين رفتار متعالي و بزرگوارانه‏اي سفارش مي‏فرمود و از ستم و اجحاف در حق زنان نهي مي‏كرد.

رسول خدا(ص) فرمود: «ملعونٌ ملعونٌ من ضَيّعَ مَنْ يَعْول»؛5

ملعون است، ملعون است كسي كه فرد مورد تكفل خويش را تباه سازد.

خانه‏اي كه بر شالوده «محبت» استوار شده باشد، هر يك

از زن و شوهر، بيش از آنچه كه «وظيفه»شان است، كار و تلاش مي‏كنند، آن هم عاشقانه و از روي مهر و احساس رضايت و خرسندي.

وقتي بار سنگين خانواده بر دوش دو انساني است كه با هم زندگي مشترك دارند، چاره‏اي جز تقسيم اين بار و كار نيست، تا نه كاري بر زمين بماند و نه بارها بر دوش يكي سنگيني كند.

تباه ساختن حق افراد زيردست و تحت تكفل، كه همسر هم يكي از آنان است، موجب استحقاق لعنت الهي مي‏شود.

تقسيم كار و مسؤوليتها نيز بايد با مراعات توان جسمي و ظرفيت وجودي و طاقت فردي باشد و از تحميل تكليفي فوق طاعت بر هر يك از آن دو پرهيز شود.

پايان اين بخش را حديثي از پيامبر اكرم(ص) و سخني از امام صادق(ع) قرار مي‏دهيم.

مردي خدمت پيامبر خدا(ص) آمد و در ستايش از اخلاق همسر خود چنين گفت: من زني دارم كه هرگاه وارد خانه مي‏شوم از من استقبال مي‏كند و به پيشوازم مي‏آيد و هرگاه كه از خانه بيرون مي‏روم، مرا بدرقه و مشايعت مي‏كند. هرگاه مرا اندوهگين و ناراحت مي‏بيند، از علت غم و اندوهم مي‏پرسد. پيامبر اكرم(ص) فرمود: اين زن را به بهشت بشارت بده و به او بگو كه تو يكي از كاركنان و كارگزاران خدا هستي و براي هر روزِ تو، اجر و پاداشِ هفتاد شهيد است.1

در سخني ارزشمند، امام صادق(ع) فرموده است:

مرد در زندگي با همسر خود، بي‏نياز از سه چيز نيست:

1ـ همراهي و هماهنگي با او، تا به اين وسيله، موافقت و محبت و دوستي او را جلب كند.

2ـ رفتار نيك و حسن‏خلق با همسر و به دست آوردن دل او و با آراستگي و حسن‏ظاهر و جلوه زيبا در چشم او.

3ـ توسعه و گشايش در مسايل معيشتي.

زن نيز در زندگي با شوهرش بي‏نياز از سه چيز نيست، تا توافق كامل با او پديد آيد:

1ـ نگهداشتن خود از هر گونه آلودگي و ناپاكي، تا بدين وسيله دل شوهر به او اطمينان پيدا كند و در حالاتِ خوشايند و ناپسند و خوب و بد، اطمينانش محفوظ بماند.

2ـ نگهداري شايسته از شوهر و مراقبت از او، تا عواطف او را نسبت به خويش جلب كند و هنگام لغزش از سوي خود، آن عاطفه او را كمك كند.

3ـ اظهار عشق و محبت به شوهر و خويش را آراستن و به هيأتي زيبا درآمدن تا در چشم شوهر، زيبا جلوه كند و محبت افزون گردد.2

رعايت اين نكات، از نظر عاطفي و تحولات روحي در خانواده، شرايط مناسب‏تري را براي برپايي «خيمه عفاف» پديد مي‏آورد و ضامن استحكام بنيان خانواده در سايه تعاليم مكتبي است.

آنچه مانع بروز تشنّج و تنش در رفتار همسران است، وجود حد و حريم براي كارها و وظايف هر يك و انتظار و توقع از يكديگر در محدوده همان حد و حريم و مراعات آن حدود و حقوق است.

منابع:

وسائل الشيعه,jeld=14,safhe=111

وسائل الشيعه,jeld=14,safhe=122

نظام خانواده در اسلام,safhe=377

بحارالانوار,jeld=16,safhe=227

وسائل الشيعه,jeld=14,safhe=123

بحارالانوار,jeld=100,safhe=239

ميزان الحكمه,jeld=4,safhe=284



1 ـ بحارالانوار، ج100، ص239.

1 ـ وسائل الشيعه، ج14، ص122.

1 ـ احاديث مربوط به اين موضوع را در وسائل الشيعه، ج14، ص111 به بعد ملاحظه كنيد.

2 ـ ميزان الحكمه، ج4، ص284.

2 ـ نظام خانواده در اسلام، ص377 به نقل از وسائل الشيعه.

3 ـ بحارالانوار، ج16، ص227.

4 ـ وسائل الشيعه، ج14، ص123.

5 ـ همان، ص122.

/ 1